10 فیلم محبوب کارگردان آنورا | کدام فیلمها سینمای شان بیکر را تحت تاثیر قرار دادهاند؟

ترجمه اختصاصی سلام سینما - مروا موسوی | وقتی به حساب لترباکسد شان بیکر، برندهی جایزهی اسکار، نگاه میکنید، اولین چیزی که توجهتان را جلب میکند این است که چقدر فیلم تماشا میکند. کارگردان فیلمهایی چون «پروژه فلوریدا» و «آنورا» تقریباً هر روز در این پلتفرم فیلمهایی را ثبت میکند، از اکرانهای جدید گرفته تا آثار گمنام دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی. او چهار فیلم موردعلاقهاش را در صفحهاش فهرست کرده است — «احمقها» (The Idiots)، «شبهای کابیریا» (Nights of Cabiria)، «اُیسیس» (Oasis)، و «اتصال میامی» (Miami Connection) — اما این سؤال پیش میآید که از میان این حجم انبوه تماشای فیلم، چه آثاری بیش از بقیه دیدگاه سینمایی او را شکل دادهاند و نمایندهی سلیقهی خاص این کارگردان بزرگ هستند.
وبسایت IndieWire بهصورت انحصاری فهرستی از برخی از فیلمهای موردعلاقهی بیکر را منتشر کرده که خود او در همکاری با Pluto TV انتخاب کرده است. این فهرست شامل فیلمهایی است که بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۸ منتشر شدهاند و از کمدی عاشقانهی کلاسیکی که برندهی بهترین فیلم شده («آپارتمان») گرفته تا آثار ترسناک سطح پایین («جمعه سیزدهم: قسمت چهارم - آخرین فصل») و آثار مستقل جسورانهی کوچک مانند «بافلو ۶۶» را دربرمیگیرد. این فهرست، تمام فیلمهای محبوب او نیست، اما نقطهی شروعی عالی برای آشنایی با بخشی از سلیقهی سینماییاش محسوب میشود.
با نگاه به این فهرست، کاملاً مشخص است که برخی از این فیلمها چگونه ممکن است الهامبخش آثار بیکر در حوزهی فیلمهای مستقل انسانی و بیپیرایه بوده باشند. جای تعجب ندارد که کارگردانی که اینقدر به نمایش طبقات حاشیهنشین و کارگر علاقه دارد، به فیلمی مانند تراژدی بلوغ «قوش» (Kes) از کن لوچ گرایش داشته باشد؛ اثری احساسی دربارهی پسر نوجوانی که از راه تربیت یک شاهین به آرامش و هدفی در زندگی میرسد. برخی دیگر از فیلمهای این فهرست انتخابهایی غیرمنتظره و خاصتر هستند، مانند درام سال ۱۹۸۳ دربارهی مرکز نگهداری نوجوانان بزهکار به نام «پسرهای بد» (Bad Boys) یا تریلر اکشن سال ۱۹۸۶ با نام «قطار افسارگسیخته» (Runaway Train).
Pluto TV قرار است روز سهشنبه، ۲۴ ژوئن، ماراتنی از هر ۱۰ فیلم انتخابی بیکر را در کانال Spotlight خود پخش کند. این ماراتن بخشی از کمپین تبلیغاتی تابستانی این پلتفرم رایگان با عنوان «تابستان سینما» است و در قالب همکاری بیکر با برنامهی «آخر هفتهی فیلم رایگان» این سرویس برگزار میشود — برنامهای که به قول خودشان هدفش معرفی سینمای مستقل به مخاطبان جدید است.
در ادامه با 10 فیلم محبوب شان بیکر همراه با توضیحات خودش آشنا میشویم.
آپارتمان/ The Apartment (کارگردان: بیلی وایلدر، ۱۹۶۰)
بیکر میگوید: «آپارتمان» اثری است با لایههای درخشان دربارهی تنهایی و جاهطلبی، که در آن تعادل کامل طنز و اندوه توسط بیلی وایلدر جهانی خلق میکند که هم بیزمان است و هم بهشدت قابل همذاتپنداری.
قوش/ Kes (کارگردان: کن لوچ، ۱۹۶۹)
بیکر: «قوش» پرترهای بیپرده از جوانی، طبقه اجتماعی و فرار است؛ جایی که واقعگرایی خشن کن لوچ به فیلم اصالتی غمانگیز میبخشد و طغیان خاموش پسری را ثبت میکند که در تلاش برای یافتن آزادی در دنیایی است که هرگز رهایش نمیکند.
هرچه سختتر بیایند/ The Harder They Come (کارگردان: پری هنزل، ۱۹۷۲)
«هرچه سختتر بیایند» سرودی خام و پرانرژی از طغیان است، جایی که نیروی زمخت موسیقی رِگی و روح تسلیمناپذیر شخصیتها آتشی سینمایی را شعلهور میکند که هنوز انقلابی و بهشکلی انکارناپذیر زنده است.
تصرف پلهام یک دو سه/ The Taking of Pelham One Two Three (کارگردان: جوزف سرجنت، ۱۹۷۴)
«تصرف پلهام یک دو سه» تریلری خشن و نفسگیر است که ضربآهنگ نیویورک دههی ۷۰ را بهزیبایی ثبت میکند؛ با دیالوگهای تند و تنشی بیوقفه که هر لحظهاش همچون مسابقهای بینفس با زمان است. بهعقیدهی من، این یکی از زیباترین فیلمهای تصویربرداریشدهی دههی ۷۰ است.»
پسرهای بد/ Bad Boys (کارگردان: ریک روزنتال، ۱۹۸۳)
بازی شان پن در «پسرهای بد» نمایشی بیپرده و قدرتمند است — او به شخصیتش عمقی میبخشد که همانقدر وحشتناک است که گیرا؛ و درد خام شورش نوجوانانه را بهخوبی نشان میدهد.
جمعه سیزدهم: قسمت آخر/ Friday the 13th: The Final Chapter (کارگردان: جوزف زیتو، ۱۹۸۴)
«جمعه سیزدهم: قسمت چهارم - آخرین فصل» تا جایی که در ژانر اسلشر پیش رفته، کاملاً دیوانهوار است. صحنههای رابطه جنسی و خشونت بیش از حد هستند — درست همانطور که باید باشند. من ۱۳ ساله بودم که این فیلم را در سینما دیدم و از هر لحظهاش لذت بردم.
قطار افسارگسیخته/ The Runaway Train (کارگردان: آندری کونچالوفسکی، ۱۹۸۵)
روایتی خشن و بیوقفه از فرار و بقا، که در آن چشمانداز سخت و بیرحم آلاسکا بازتابدهندهی تلاطم درونی شخصیتهاست — و انرژی تپندهای را با واقعگرایی زبر درهم میآمیزد که هر لحظهاش لب مرز آشوب است.
لبه رودخانه/ River's Edge (کارگردان: تیم هانتر، ۱۹۸۶)
««لبه رودخانه» تصویری تکاندهنده از جوانی بیهویت است؛ جایی که واقعگرایی سرد و تقریباً نیهیلیستی فیلم بیرحمانه به شکاف یخزده میان نسل جوان و دنیای پیرامونشان میپردازد. و بهنظر من، این بهترین بازی کیانو ریوز است.»
پادشاه نیویورک/ King of New York (کارگردان: ایبل فرارا، ۱۹۹۰)
«پادشاه نیویورک» استادانه خشونت را با زیباییشناسی ترکیب میکند؛ تصویربرداریهای پرزرقوبرق را با فضایی بیوقفه و پرتنش میآمیزد و مخاطب را به تپش خطرناک شهر میبرد؛ جایی که در هر گوشهاش داستانی خام و مملو از ناامیدی پنهان است.»
بوفالو ۶۶/ Buffalo '66 (کارگردان: وینسنت گالو، ۱۹۹۸)
«ظرافتی که در اجرای این فیلم وجود دارد — مخصوصاً در نحوهی استفادهی گالو از رنگ، قاببندی و طنز نامتعارف — جسورانه و بسیار حسابشده بهنظر میرسد. این فیلم مثل شرابی کهنه، بهمرور زمان بهتر شده است.»
منبع: ایندی وایر