سهم صداوسیما ۹۳ درصد، سهم همه باشگاهها ۷ درصد
.jpg?w=1200&q=75)
«مجلس مهمترین منبع درآمد پایدار باشگاهها یعنی حق پخش مسابقات ورزشی را به رسمیت شناخت. پس از لازمالاجرا شدن این قانون، هر نهادی از جمله صداوسیما و... باید با باشگاهها برای خرید این حق مالی توافق کند.» این توئیتی است که رئیس مجلس در 16 شهریور ماه منتشر کرد. ماجرای حق پخش اولین بار نیست که متن اصلی روزنامهها و خبرگزاریها میشود. همه قضیه مربوط است به ماده 17 لایحه جامع باشگاهداری. لایحهای که میگوید باشگاهها ذینفعان اصلی کلیه حقوقی هستند که ناشی از برگزاری مسابقات و دیگر رویدادهای رسمی باشگاهی میباشد. این حقوق شامل هرنوع منافع مالی و معنوی، سمعی و بصری، ضبط رادیویی، حقوق تولید و پخش تلویزیون، حقوق چندرسانهای، بهرهبرداری از نشان (آرم)ها میباشد و متقاضیان بهرهبرداری از این حقوق باید با صاحبان آن توافق نمایند.
یزدیخواه، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس به «فرهیختگان» میگوید هنوز هیچ چیزی در ماجرای حق پخش معلوم نیست و باید منتظر بمانیم و ببینیم شورای نگهبان چه تصمیمی میگیرد. با این همه شورای نگهبان، تصمیمش را قطعی نکرده و حتی اگر همهچیز به تصویب شورا هم برسد، باز هم ماجرا سرانجامی پیدا نمیکند. سال 1398 اعضای کمیسیون تلفیق در مصوبه خود دولت را مکلف کردند تا درآمدهای حاصل از پخش مسابقات ورزشی را بین سازمان صداوسیما و وزارت ورزش و جوانان سهم هر دستگاه ۵۰درصد تقسیم کند.
حالا سوال جدی این است که آیا قرارداد جدیدی شکل خواهد گرفت یا همان ماجرای 50 درصد تکرار خواهد شد. حدود یک سال و نیم قبل پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما درباره ماجرای حق پخش میگوید: «حرف ما این است که به همان شکل که حق پخش بازیهای خارجی را ما پرداخت میکنیم و در بودجه دولت محترم و مجلس لحاظ میشود، به همان نحو باید حق پخشی که برای برنامههای ورزشی داخلی تعیین میشود، در ردیفهای بودجه ما گذاشته شود تا بتوانیم با هماهنگی وزارت ورزش به فدراسیونها اختصاص دهیم.» حالا ماجرا اینجاست با قانون جدید مجلس ماجرا وارد چه چهارچوبی میشود و خلاصه ماجرا این است؛ پولها چطور و به جیب چه کسی خواهد رفت.
ماجرای حق پخش از کجا شروع شد؟
ماجرای کشمکش حق پخش میان صداوسیما و ورزش سالهاست که پا گرفته و پس از تغییرات مدیریتی در باشگاهها مدتی این ماجرا در میان رسانهها کنار گذاشته شده بود اما با مطرح شدن دوباره درآمد سازمان از مسابقات فوتبال داستان درگیری میان فوتبال و وزارت ورزش شدت گرفت. از طرفی برخی از آمارها از درآمد 2 همت و بیشتر صحبت میکردند و بنا بر برآورد «فرهیختگان»، صداوسیما بر اساس دادههای ادارهکل بازرگانی و البته احتساب تورم و تخفیف 90 درصدی سازمان، بیش از 250 میلیارد تومان از تورنمنت کافا درآمد کسب کرده است. همه این اتفاقات باز هم ماجرای حق پخش تلویزیونی را داغ کرده و همه ماجرا از اول طرح شده است.
ماجرا اینجاست که از ابتدای دهه نود مسئله حق پخش و اینکه 50 درصد از درآمد فوتبال در حق پخش است و فوتبال هم اگر میخواهد درآمدی کسب کند باید از این مسیر باشد، مطرح شد. برخی کارشناسان با اشاره به این انتقال حق پخش به خارج از صداوسیما، سازوکار پیچیدهای میخواهد موضوع را به حاشیه کشاندند و در اواخر دهه نود با مطالبه فوتبالیها ماجرای درآمد حاصل از حق پخش دوباره باب شد. همان اول رسانهها حق پخش ورزش و فوتبال را از هم تفکیک کردند. این تفکیک به نظر منطقی هم میرسید، درآمد اصلی تبلیغات تلویزیون از مسابقات فوتبال است و دعواها هم درباره همین حوزه است. با این حال با جدیتر شدن موضوع بحث درباره باقی رشتههای ورزشی هم پیگیری شد.
500 میلیارد برای همه یا فقط برای فوتبال
آنچه رئیس مجلس گفته ماجرای حق پخش را تنها به فوتبال محدود نکرده و تمام حوزهها را مدنظر قرار داده و از لفظ حق پخش مسابقات ورزشی صحبت به میان آمده است. با این حال، احسان قاضیزاده هاشمی، آنچه از قانون و حق پخش میگوید تنها مربوط به باشگاههای فوتبال است. قاضی زاده در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان میگوید: «سازمان برنامه و بودجه مکلف شده است، با همکاری سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بودجهای مستقل برای پرداخت حق پخش به باشگاهها در نظر بگیرد. امسال در لایحه بودجه صداوسیما ۵۰۰ میلیارد تومان به عنوان حق پخش پیشبینی شده که باید بین باشگاهها توزیع شود.» قاضیزاده میگوید 500 میلیارد باید بین باشگاههای فوتبال توزیع شود و بنا بر قانون بودجه 1404 این رقم در ردیف بودجه دیده شده و پرداختش لازمالاجراست. قاضیزاده میگوید: «قانونگذار برای هر مسابقه، میزان درآمد آن از تبلیغات و پخش تلویزیونی را بررسی میکند و سهم هر باشگاه را بر اساس آن تعیین میکند. به این ترتیب، باشگاهی که درآمد بیشتری از تبلیغات و پخش دارد، سهم بیشتری نیز خواهد داشت.» حتی اگر بخواهیم حق پخش 500 میلیاردی را فقط مختص فوتبال بدانیم و حق پخش باقی مسابقات ورزشی و مسابقات ملی در فوتبال و باقی رشتههای ورزشی را در نظر نگیریم، اوضاع باز هم بسیار پیچیده است. اگر این عدد 500 میلیاردی را حتی مختص به تمام بازیهای لیگ ندانیم و گفته قاضیزاده هاشمی مبنی بر تخصیص این عدد به کلیه باشگاه را از دایره دیدمان خارج کنیم و فقط این عدد را مختص به دو باشگاه تهرانی استقلال و پرسپولیس بدانیم باز هم اعداد و ارقام با درآمدهای صداوسیما از حق پخش نمیخواند. بنابر برآوردهایی که از دادههای اداره کل بازرگانی سازمان صداوسیما مبنی بر تعرفه تبلیغات در سال 1402 منتشر شده و با احتساب تورم 30 درصدی از سال 1402 به 1403 و تورم 36 درصدی از 1403 به 1404، اعداد و ارقامی که از درآمد صداوسیما تنها برای بازیهای استقلال و پرسپولیس استخراج میشود، تفاوتی چشمگیر روشن میشود.
تعرفه هر ثانیه تبلیغ در صداوسیما 425,114,625 در سال 1403 است و این تعرفه در سال 1404 با احتساب تورم به حدود 578,155,890 میرسد. اگر میزان تبلیغات تلویزیون در سال 1405-1404 را 119 هزار ثانیه در نظر بگیریم (میزان تبلیغات در سال 1404-1403 ، 137 هزار ثانیه بوده که با توجه به عدم حضور پرسپولیس در بازیهای آسیایی پرسپولیس و استقلال 10 بازی کمتر دارند)، بنا بر تعرفه 1403 درآمد صداوسیما تنها از بازی استقلال و پرسپولیس 50,588,640,375,000 است و بنا بر تعرفه 1404، این عدد به 68,800,550,910,000 میرسد. این عددهای 50 همت و 68 همتی را مقایسه کنید با عدد 500 میلیاردی که مجلس در بودجه در نظر گرفته است. عددی که تفاوتی فاحش و 100 برابری دارد. با این حال اداره کل بازرگانی صداوسیما میگوید، تخفیفی75 تا 90 درصدی برای تبلیغات در نظر گرفته است. با توجه به بالاترین میزان تخفیفها و همان عدد 90 درصدی باز هم تفاوتی در اصل موضوع و تعارض میان عدد مجلس و صداوسیما ندارد. حتی اگر همان عدد 90 درصدی را در نظر بگیریم درآمد صداوسیما به 5,058,864,037,500 با تعرفه 1403 و 6,880,055,091,000 با تعرفه 1404 میرسد. این یعنی تفاوتی 14 برابری میان عدد اعلامی مجلس برای حق پخش با عددی درآمد واقعی صداوسیما از بازیهای استقلال و پرسپولیس.
سهم 50- 50 یا 7 درصدی!
آنطور که توافقات قبلی نشان میداد قرار بود درآمدی که میان صداوسیما و تلویزیون قرار است توزیع شود، 50- 50 تقسیم شود اما حالا و با توجه به اعداد و ارقام جدید و مسئله تخفیف 90 درصدی، نشان میدهد آن 500 میلیارد تنها 7 درصد از آن رقم 6.8 همت است و این یعنی 93 درصد از درآمد به تلویزیون میرسد و تنها 7 سهم باشگاهها میشود. با اینحال عدد و رقمهای 7 و 93 درصدی تنها بخشی از مشکلی است که برآوردهای مجلس نسبت به حق بخش دارد. در بخشی دیگر از ماده 17 لایحه جامع باشگاهداری تاکید بر گرفتن حق پخش از تمام بسترهای رسانهای شده و قاضیزاده هاشمی در مصاحبه خود میگوید پلتفرمها که بازیهای تیمها را پخش میکنند باید حق پخش پرداخت کنند که این موضوع یک تعارض جدی قانونی با چهارچوب ترسیمی صداوسیما و ساترا دارد. در قوانین ساترا آمده است پخش زنده تنها مربوط به صداوسیما است و هیچ سازمان دیگری حق پخش زنده مسابقات فوتبال را ندارد. این یعنی یک تعارض قانونی میان نگاه مجلس و قوانین داخلی صداوسیما. این درحالی است که اگر بنا بود عدد 50 درصدی به باشگاهها برسد، رقمی 3.4 همتی به آنها میرسید.
حل این تعارضها به عمر ما قد میدهد؟
با توجه به صحبتهای یزدیخواه مبنی بر طولانی بودن این فرایند و معلوم نبودن نتیجه آن به نظر میرسد حل شدن مسئله درآمد صداوسیما و ساترا، فقط در موضوع درآمد استقلال و پرسپولیس به این سادگیها حل نخواهد شد و صداوسیما برای حل شدن مسئله باید چند سالی صبر کنند. واقعیت این است که عدد 500 میلیاردی عدد واقعی حق پخش در نمایش خانگی نیست و اگر بخواهیم به سمت اعداد و ارقام واقعی برویم باید از لفظ همت استفاده کنیم و نه میلیارد تومان. با تمام این تفاسیر همچنان مسئله حق پخش باقی است و به نظر میرسد، مجلس، وزارت ورزش و صداوسیما باید زمان مفصلتری برای این موضوع داشته باشد، زمانی که درنهایت به عدالت بینجامد.