5 فیلم شاخص جشنواره فیلم کوتاه تهران 1404؛ از خداحافظ آشغال تا انار

اختصاصی سلام سینما: پویا نبی، فیلمساز و روزنامهنگار، در گفتوگو با سلام سینما جمعبندی خود را از چهلودومین دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران عرضه کرد.
بیشتر بخوانید:
خطر ورود ارگانها و پولهای کلان در کمین فیلم کوتاه | یک فیلم کوتاه با بودجه دو میلیاردی
در بخشی از این گفتوگو، نبی آثار برگزیدهاش را از این جشنواره معرفی کرد که توضیحات او را در ادامه میخوانید:
امسال این شانس را داشتم که در چهار جشن و جشنواره فیلم کوتاه در نقش هیئت انتخاب یا داوری حضور داشته باشم: جشن حافظ (دنیای تصویر)، جشن خانه سینما (ایسفا)، جشنواره دانشجویی نهال، و یک جشنواره دانشجویی که در دانشگاه پارس برگزار میشد و مختص فیلمهای پایاننامهای بچهها بود. اغراق نیست اگر بگویم در همین سال 1404 بیش از هزار فیلم کوتاه را دیدم که خیلی از آنها در این جشنواره هم حضور داشتند. سینمای ایران مختصات و حریم امنی دارد که رئالیسم اجتماعی یا ملودرامهای اجتماعی است. فیلمسازانی که برای طبقه متوسط فیلم میسازند یا خودشان متعلق به آن طبقه هستند و نمیخواهند وارد سینمای کمدی شوند، آن مسیر را دنبال میکنند. حجم زیادی از فیلمهای تولیدی ما در این راستا بودند. اما برای من چند فیلم خارج از این جریان قرار میگیرند.

فیلم کوتاه خداحافظ آشغال (بهمن و بهرام ارک)؛ یک تریلر فانتزی بومی
میتوانم از فیلم «خداحافظ آشغال» (برادران ارک) شروع کنم که فضایی فانتزی و تا حدی تریلر را با فضای بومی خودشان از آذربایجان مخلوط کرده بودند و به تجربهای جالب رسیده بودند. برای من آن فیلم واجد ارزش بود که خدا را شکر در این سینمای واقعیتزده سینمای ایران مورد توجه داوران قرار گرفت.

فیلم کوتاه و زندگی برای همه (محسن اصدقپور)؛ برخورد فانتزی با یک دستمایه بسیار تلخ
فیلم بعدی «و زندگی برای همه» (محسن اصدقپور) است که آن هم یک فیلم فانتزی بود و با عناصر طنز و قالب فانتزی که انتخاب کرده بود مفهومی بهشدت تلخ را بیان میکرد. چیزی که برای من در آن فیلم واجد توجه بود این بود که این قصه را اگر یک فیلمساز و فیلمنامهنویس دیگر میخواست روایت کند میتوانست به دام یک فیلم تراژیک تلخ و سوزناک بیفتد. ولی فیلمی که از پایه تلخ و در مورد خودکشی، روزمرگی یک جوان و به ته خط رسیدن یک آدم بود، با یک شیوه فانتزی ساخته بود و فیلمنامه خیلی خوب و استانداردی داشت که اصول نگارش یک فیلمنامه ارگانیک و استاندارد کوتاه در آن خوب رعایت شده بود.

فیلم کوتاه تایپیست (هادی نوری)؛ عاشقانهای در بستر تاریخ
فیلم «تایپیست» (هادی نوری) با اینکه یک فیلم ارگانی بود (با حمایت اوج و انجمن سینمای جوانان) ولی نگاهی که به تاریخ کرده بود و عاشقانهای را در بستر تاریخ روایت میکرد قابل توجه بود. ضمن اینکه به لحاظ پروداکشن و خلق اتمسفر هم فیلم قابل توجهی بود.

فیلم کوتاه انار (مهرداد جلالی)؛ روایتی جدید از داستانی تکراری
در حوزه سینمای اجتماعی و نوع روایت و زاویه دید هم دو فیلم نظرم را جلب کردند؛ یکی فیلم «انار» (مهرداد جلالی) بود که، با اینکه در همان کهنالگوی سینمای واقعگرا و اجتماعی قرار میگرفت و نمونههای بسیار خوبی را در تاریخ سینمای ایران از این مضمون داشتیم، اما نوع روایتش که از دید یک پسربچه هفت، هشت ساله روایت میشد برایم تازگی داشت. یعنی داستان بسیار امتحانپسدادهای را داشت خیلی نو تعریف میکرد. ضمن اینکه فیلمنامه بسیار خوبی داشت. باید بگویم بین این هزار فیلمی که شخصاً در سال جاری دیدم، سه فیلمنامه «انار»، «و زندگی برای همه» و «خداحافظ آشغال» (به همین ترتیب)، فیلمنامههای بهشدت استانداردی بودند. حتی وزنشان در فیلمنامهنویسی بالاتر از اجرا بود.

فیلم کوتاه ماقبل تاریخ (آرمین اعتمادی)؛ یک نگاه واقعا زنانه
فیلم دیگری هم بود به اسم «ماقبل تاریخ» (آرمین اعتمادی) که در روزگاری که سینمای رسمی ایران نمیتواند نگاه زنانهای را بازتاب دهد، فیلمی است که نگاهی عمیقاً فمینیستی و همدلیبرانگیز با یک زن دارد بدون اینکه شوآف و سفارش در آن موج بزند. به نظرم «ماقبل تاریخ» یکی از فیلمهایی است که خیلی خوب روحیات، تنهایی و سوگ یک زن متعلق به طبقه متوسط اجتماعی را بازتاب داده بود. این فیلم هم به لحاظ نوع روایتی که بین یک وهم و خیال و واقعیت بود، یک فیلم قابل توجه و یک پیشنهاد تازه برای جنسی تکرارشونده از سینمای ایران بود.