جستجو در سایت

1404/07/17 16:34
زنان تأثیرگذار سینمای ایران - 4

فخری خوروش؛ بازیگری که نقش‌ها را زندگی می‌کرد

فخری خوروش؛ بازیگری که نقش‌ها را زندگی می‌کرد
در تاریخ سینمای ایران، نام فخری خوروش نه فقط یادآور یکی از بازیگران شاخص زن، بلکه نشانه‌ شکل‌گیری نوعی درک تازه از بازیگری به مثابه هنر است.

اختصاصی سلام سینما - مهین بهزادی: در تاریخ سینمای ایران، نام فخری خوروش نه فقط یادآور یکی از بازیگران شاخص زن، بلکه نشانه‌ شکل‌گیری نوعی درک تازه از بازیگری به مثابه هنر است. خوروش از جمله زنانی بود که در روزگاری که ورود به سینما هنوز با قضاوت‌های اخلاقی و سنتی همراه بود، با شجاعت و پشتکار، راهی را گشود که بعدها بسیاری از زنان بازیگر ایرانی از آن عبور کردند. او تنها یک بازیگر نبود؛ بلکه زنی بود که مفهوم «در نقش زیستن» را در سینمای ایران معنا کرد، بی‌آنکه ردّی از خود در نقش باقی بگذارد.


بیشتر بخوانید:

زنان تأثیرگذار سینمای ایران - 1: زندگی جسورانه اما تلخ روح‌انگیز سامی‌نژاد اولین بازیگر زن سینمای ناطق ایران | پیشگام فراموش‌شده

زنان تأثیرگذار سینمای ایران - 2: شهلا ریاحی؛ زنی که در سینمای مردانه تاریخ‌ساز شد

زنان تأثیرگذار سینمای ایران - 3: فروغ فرخزاد و جادوی بی‌پایان خانه سیاه است


ورود فخری خوروش به سینما، بر خلاف بسیاری از هم‌نسلانش، تصادفی بود. او نه در جست‌وجوی شهرت بود و نه رویای بازیگری در سر داشت. در میانه دهه‌ سی، همراه همسرش برای تماشای فیلمی به استودیوی جمشید شیبانی رفت؛ دیداری که مسیر زندگی‌اش را دگرگون کرد. شیبانی، شیفته‌ چهره و رفتار آرام او شد و از خوروش خواست مقابل دوربینش بایستد. حاصل، نخستین تجربه‌ سینمایی‌اش در فیلم مستشار جزیره بود؛ فیلمی که اگرچه چندان در یادها نماند، اما او را به دنیای بازیگری کشاند. 

خوروش در آن زمان ۲۶ سال داشت. پس از بازی در دو فیلم و مواجهه با مخالفت شدید پدر و مادرش، تصمیم گرفت برای همیشه از سینما فاصله بگیرد. دو سال بعد، زمانی که به عنوان معلم مشغول به کار بود، پیشنهاد بازی در تئاتر دست‌های آلوده نوشته‌ ژان پل سارتر را دریافت کرد. پذیرش این نقش، نقطه‌ بازگشت و تولد دوباره‌ او به عنوان بازیگری حرفه‌ای بود. خودش بعدها گفته بود: «می‌دانستم که با این کار پدر و مادرم را از دست می‌دهم، اما فهمیده بودم که می‌خواهم بازیگری را ادامه دهم.»

با بازگشتش به صحنه، خوروش به‌سرعت تبدیل به یکی از چهره‌های برجسته‌ تئاتر ایران شد؛ زنی با تسلط کلامی بالا، دقت ذهنی در تحلیل نقش و تعهدی عمیق به درونی‌سازی شخصیت‌ها. این ویژگی‌ها راه او را به سینما باز کرد، اما این بار نه به عنوان یک چهره‌ تازه‌وارد، بلکه به عنوان بازیگری آگاه و مسلط.

از تئاتر تا سینمای موج نو ایران

در میان فیلم‌های پیش از انقلاب او، نقش‌آفرینی‌اش در آقای هالو داریوش مهرجویی نقطه‌ عطفی به شمار می‌رود. خوروش در این فیلم نقش زنی روسپی را بازی کرد که در ظاهر برای تماشاگر کاملاً آشکار است، اما برای «آقای هالو» – با آن ذهن پاک و ساده‌دلانه‌اش – پنهان می‌ماند. مهرجویی که پیش‌تر اجرای او را در تله‌تئاتر همین داستان دیده بود، اصرار داشت خوروش این نقش را در نسخه‌ سینمایی نیز ایفا کند. خوروش برای نزدیک شدن به واقعیت نقش، سه بار به شهر نو رفت تا از نزدیک با زنان روسپی گفت‌وگو کند و رفتار و زبان بدنشان را بیاموزد. این رویکرد، نشانه‌ای آشکار از گرایش او به متد اکتینگ بود؛ شیوه‌ای که در آن بازیگر باید تا سرحد فراموشی خود، در پوست شخصیت فرو رود.

در بازی فخری خوروش، تماشاگر نه با «فخری» روبه‌رو بود و نه با تلاش نمایشی برای ایفای نقش؛ او چنان در درون شخصیت حل می‌شد که مرز میان واقعیت و نمایش از میان می‌رفت. از همین روست که منتقدان، بازی او را «غرقه در نقش» توصیف کرده‌اند؛ بازیگری که هنگام اجرا، خود را به‌کلی فراموش می‌کرد.

خوروش با کارگردانان شاخص موج نو همچون داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، بهمن فرمان‌آرا، علی حاتمی و محمدرضا اصلانی همکاری کرد؛ مجموعه‌ای از نام‌ها که حضور در آثارشان به‌تنهایی برای تثبیت جایگاه یک بازیگر کافی بود. در میان آن‌ها، فیلم نفرین ساخته‌ ناصر تقوایی جایگاه ویژه‌ای در ذهن خوروش داشت. او بارها گفته بود این فیلم را بهترین تجربه‌ی حرفه‌ای‌اش می‌داند؛ چرا که تقوایی داستانی بسیارعمیق را به تصویر کشیده بود. 

در شطرنج باد محمدرضا اصلانی نیز او در قالب زنی قاجاری و معلول ظاهر شد؛ نقشی که با تمام جزئیات رفتاری و ظرافت‌های فیزیکی، از مهارت بازیگری و شناخت درونی او حکایت داشت. همین ویژگی باعث شد که در میان بازیگران زن هم‌دوره‌اش رنگی متفاوت داشته باشد: ترکیبی از وقار، پژوهش، و احساس.

جالب آن‌که او پیش از انقلاب، تجربه‌ کارگردانی نیز داشت و سیزده قسمت از سریال محبوب خانه قمرخانم را در دهه‌ چهل کارگردانی کرد؛ هر چند که نام او در تیتراژ سریال به عنوان کارگردان قید نمی‌شد.

ماندن در میدان؛ فخری خوروش پس از انقلاب

در روزگاری که شمار زیادی از بازیگران و چهره‌های سینمایی با وقوع انقلاب 57 از کشور رفتند یا به حاشیه رانده شدند، فخری خوروش همچنان ماند و کار کرد. شاید راز تداومش در همین استقلال حرفه‌ای نهفته بود: او ترجیح داد که فقط یک بازیگر باقی بماند و به جریان‌های سیاسی ورود نکند. 

دهه‌ شصت، دوره‌ تازه‌ای در کارنامه‌ او رقم زد. بازی‌اش در نقش «مهدعلیا»، مادر ناصرالدین شاه در سریال تاریخی امیرکبیر، از به‌یادماندنی‌ترین نقش‌های او در تلویزیون ایران است. او مونولوگ‌های طولانی سه‌صفحه‌ای را بدون مکث و خطا اجرا می‌کرد. خوروش چنان حافظه و تمرکز خارق‌العاده‌ای داشت که حتی در ۸۶ سالگی هنوز می‌توانست بخشی از همان مونولوگ‌ها را از حفظ بخواند.

پس از آن نیز در سریال‌های پهلوانان نمی‌میرند، امام علی و خانه‌ای در تاریکی، حضوری تأثیرگذار داشت. در هر یک از این آثار، وجهی تازه از توانایی‌هایش آشکار شد؛ از وقار مادرانه تا قدرت درونی زنانی که در برابر تاریخ و سرنوشت می‌ایستند.

خوروش در طول بیش از پنج دهه فعالیت، در بیش از چهل فیلم سینمایی و ده‌ها اثر تلویزیونی حضور یافت. او بازیگری بود که با تمرین، مطالعه و انضباط حرفه‌ای، جایگاهی در کنار بزرگانی چون عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز و علی نصیریان یافت. اگرچه برخی منتقدان به حضورش در آثار تجاری یا کم‌اهمیت دهه‌های بعد خرده گرفته‌اند، اما هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که استانداردهای بازیگری زن در سینما و تلویزیون ایران، بدون حضور او تا این اندازه ارتقا نمی‌یافت.

مهین بهزادی

متولد ۱۳۷۱. فارغ‌التحصیل رشته ادبیات نمایشی. علاقه‌مند به سینما، تئاتر، نقاشی. آغاز فعالیت حرفه‌ای از سال ۱۳۹۶.


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image