مروری بر سریال های معمایی شبکه نمایش خانگی؛ از پوست شیر تا شکارگاه

اختصاصی سلام سینما - الهام کوهی: شکارگاه به کارگردانی نیما جاویدی و تهیهکنندگی مهدی بدرلو یکی از سریالهای محبوب این روزهای نمایش خانگی است. در کنار فیلمنامه خوب و بازی متفاوت بازیگران یکی از دلایل دیده شدن سریال انتخاب ژانر معمایی به عنوان بستر روایت است. با نگاهی به سریالهای موفق و پربیننده نمایش خانگی متوجه میشویم ژانر معمایی و رازآلود نسبت به سایر ژانرها محبوبیت بیشتری در سریالهای پلتفرمها دارد و در اکثر سریالهای نمایش خانگی این ژانر یا ژانر اصلی فیلم یا در فیلمهای مولتی ژانر از ژانرهای فرعی فیلم است. در این یادداشت به بررسی مولفههای ژانر معمایی و دلیل موفقیت این ژانر در سریالهای ایرانی میپردازیم.
بیشتر بخوانید:
ژانر مناسب الگوی پخش پلتفرمها
برخلاف سریالهای تلویزیونی که به صورت هر روزه پخش میشود، نحوه پخش سریالهای نمایش خانگی به صورت هفتگی است و هر هفته یک قسمت از سریال در دسترس مخاطبان قرار میگیرد و طبعا برای مخاطب امروزی که مقابل بمباران محتوای رسانهها و شبکههای اجتماعی است باید ژانر و داستانی انتخاب شود که مخاطب را تا هفته بعد کنجکاو و منتظر نگه دارد و از آنجایی که در بین ژانرهای مختلف سینمایی ژانر معمایی تعلیق بالاتری دارد و کنجکاوی برای کشف راز و پیدا شدن حلقه مفقودی قلاب خوبی برای نگه داشتن مخاطب است اولین و راحتترین انتخاب اتاق فکر پلتفرمها این ژانر است.
ژانرهایی مثل ژانر اجتماعی، خانوادگی، تاریخی و کمدی اگرچه در سینما یا تولیدات تلویزیونی از محبوبیت بیشتری برخوردار است اما در بستر VODها با بروز ضعفی کوچک در یک قسمت و برطرف نکردن توقع مخاطب و کند شدن ریتم، از آنجایی که مخاطب با داستانها و محتواهای گوناگون سر و کار دارد و پخش هفتگی سریالها و انتظار چند روزه برای قسمت بعدی، خط فکری مخاطب به راحتی پاره شده و ارتباط مخاطب با اثر قطع میشود. این موضوع با توجه به فضای رقابتی پلتفرمها، ریسک ساخت ژانرهای دیگر را بالا میبرد.
در نقطه مقابل آن، ژانر معمایی از آنجایی که در قسمتهای ابتدایی یک مسئله یا معما برای مخاطب طرح کرده است (این معما میتواند پیدا کردن یک قاتل و پی بردن به انگیزه قتل، کشف یک راز خانوادگی، ابعاد پیچیده یک کاراکتر مرموز، یک اتفاق غیر قابل توضیح و نزدیک شدن قدم به قدم به مظنونین و سرنخها باشد) ذهن بیننده را به اندازهای درگیر میکند که اگر اولین قسمت سریال را ببیند به احتمال زیاد تا قسمت آخر با داستان همراه خواهد شد و اشتیاق برای حل معما و کشف راز و پی بردن به حقیقت باعث میشود از ضعفهای فیلمنامه و کارگردانی چشمپوشی کند.
نمونههای موفقی از سریالهای ژانر رازآلود و معمایی
قلب یخی
«قلب یخی» را میتوان اولین سریال در ژانر معمایی VODها دانست. این سریال که در سال 1389 پخش شد داستان ربوده شدن دختری بود که در مزون زنانه کار میکرد. جستجوی قاتل و عامل قتل و معماهایی که در طول سریال به وجود میآمد توانست تعلیق مورد نیاز داستان برای ادامه پیدا کردن آن در دو فصل را فراهم کند اما با این وجود به خاطر اختلافات عوامل قسمتهای پایانی این سریال ساخته نشد و بلاتکلیف ماند.
نهنگ آبی
یکی از سریالهای خوب نمایش خانگی در ژانر معمایی که پیچیدگیهای شخصیتی و داستانی آن در سالهای بعد الگوی فیلمسازان زیادی در این ژانر شد سریال «نهنگ آبی» به کارگردانی فریدون جیرانی بود. هرچند سریال به خاطر جدا شدن لیلا حاتمی از پروژه در تولید و پخش حواشی زیادی داشت اما یکی از سریالهای پیشروی ژانر معمایی بود و توانست طیف گستردهای را با خود همراه کند.

قورباغه
هومن سیدی هم بستر نخستین سریال خود، «قورباغه» را در ژانر معمایی چیده چون ریسک جهان داستانی متفاوتش اگر معما و تعلیق پرکششی برای آن انتخاب نمیکرد بالا میرفت و تا حدودی ژانر معمایی آن تضمینی بود که اگر سریال پرداخت موفق نباشد ژانر و معماها بتواند آن را نجات دهد. هرچند این سریال هم سریال جریانسازی نبود اما نشان داد ژانر معمایی نسبت به سایر ژانرها ریسک کمتری دارد و مسیر را برای سریالهای بعد از خود در این ژانر هموار کرد.

پوست شیر
«پوست شیر» در وهله اول پیش از اینکه موفقیت خود را مدیون درام قوی و شخصیتهای سمپاتیک باشد با معمایی که در ابتدای دو قسمت اول مطرح کرده بود توانست بیننده را نسبت به تماشای قسمتهای بعد ترغیب کند. نعیم پس از سالها تحمل حبس، از زندان آزاد شده و با دخترش ساحل به مسافرت میرود اما ساحل در شمال ربوده شده و به این صورت معمای داستان شکل میگیرد. چه کسی ساحل را ربوده است؟ انگیزه رباینده چیست؟ آیا ساحل زنده است؟ بدین ترتیب درام داستان بر پایه این معما شکل گرفته و مخاطب را تا پایان منتظر و مشتاق نتیجه نگه میدارد.
با وجود اینکه «قلب یخی»، «نهنگ آبی» و «قورباغه» در ژانر معمایی سریالهای موفقی بودند اما «پوست شیر» سریال جریانسازی بود که باعث جهتدهی به سریالهای بعد از خود شد.
از افعی تهران تا سرگیجه؛ ویژگی مشترک سریالهای معمایی پلتفرمها
به طور کل ژانر معمایی ژانر غالب سریالهای پلتفرم شده است و اکثر این سریالها با وجود ضعف و کپی از آثار قبل از خود یا نمونههای خارجی همچنان پربیننده بودهاند.
با وجود جهان داستانی و پرداخت متفاوت، نقطه مشترک همه سریالهای پلتفرم ژانر معمایی از «افعی تهران» و «سرگیجه» و «مترجم» و «دفتر یادداشت» تا «بازنده» و «شکارگاه» و «کنکل» این است که در قسمت ابتدایی معمایی را مطرح میکنند و به این ترتیب از بیننده زمان میخرند و تا حدودی اطمینان دارند بیننده تا حل مسئله با آنها خواهد ماند.
نیما جاویدی در «شکارگاه» به خوبی با تلفیق دو ژانر معمایی و تاریخی که هر دو از ژانرهای پربیننده آثار پلتفرمی است در ابتدا توانسته طیف گستردهای از بینندهها را جذب کند و در ادامه با داستانی جذاب و انتخاب هوشمندانه بازیگرها آنها را با خود همراه کند و به نظر میرسد این سریال هم بتواند مسیر تازهای را در این ژانر باز کند.