چگونه طراحی لباس در سریال شغال هویت شخصیتها را میسازد؟ + عکس

طراحی لباس در «شغال» به سمت فضایی کژوال رفته است. استفاده از پوششهای روزمره و آشنا، شخصیتها را برای مخاطب ملموستر میکند و در عین حال، جزئیات ظریف در انتخاب رنگ، برش و اکسسوریها، مرز میان دو طبقه اجتماعی و دو نگرش متفاوت به زندگی را نشان میدهد.
برای مثال، در خانوادههای مرفه سریال، لباسها بیشتر از جنس پارچههای خوشدوخت و پترنهایی شکیل انتخاب شدهاند؛ کت و شلوارهای فیتشده برای مردان، پیراهنهای رسمی در کنار کتهای نیمهاسپرت، و برای زنان لباسهایی با طراحی مینیمال اما برند که شیک بودن را القا میکنند.
در مقابل، شخصیتهایی که از دل طبقه متوسط یا پایینتر روایت میشوند، پوششی صمیمیتر دارند. شلوارهای جین، تیشرتهای ساده یا مانتوهای آزاد، نشانی از زندگی پرهیاهو آنهاست. رنگهایی مثل قرمز، سبز زیتونی و قهوهای در لباسهای این گروه بیشتر به چشم میآید که به نوعی از فشار اجتماعی خبر میدهد.
اگر به ترکیب رنگی انتخاب شده در لباسها توجه کنید، متوجه میشوید که آیلا شیخ به عنوان طراح لباس این سریال از تضاد رنگی برای برجسته کردن کاراکترهای اصلی استفاده کرده است. برای نمونه، در مهمانیها یا فضاهای جمعی، شخصیتهای طبقه بالا اغلب با لباسهایی هماهنگ و هارمونیک ظاهر میشوند، در حالی که افراد طبقه پایین با رنگهایی پراکندهتر و ترکیبهای نامتعارف در قاب قرار میگیرند. این تمهید باعث میشود حتی بدون شنیدن دیالوگها، چشم مخاطب جایگاه اجتماعی شخصیت را حدس بزند.
در خانوادههای ثروتمند سریال، علاوه بر رنگ و جنس پارچه، توجه ویژهای به جزئیات شده است. ساعت مچیهای لوکس، کیفهای برند و کفشهایی با طراحی مدرن، همگی نشانههایی هستند که بیواسطه به مخاطب میفهمانند با قشری روبهرو هستیم که با پول زیاد ظاهری لوکس برای خودشان دارند. در سوی دیگر، خانوادههای پایینشهر نه تنها اکسسوری ندارند بلکه بیشتر لباسهایشان تکراری است که این انتخاب کاملا آگاهانه محدودیت مالی یک شخصیت را به نمایش میگذارد، بدون آنکه نیازی به توضیح مستقیم در دیالوگ باشد.
همچنین آیلا شیخ در برخی صحنهها از «لباس بهعنوان نماد» استفاده کرده است. برای مثال، تغییر روحیات یک شخصیت در طول چند قسمت، مسیر تحولی او را بازتاب میدهد. مثلا لباسهای شخصیت آوا از رنگهای روشن و شاد به سمت تیرهتر شدن میرود، که نشانهای از تغییرات روحی و موقعیت اجتماعی اوست یا شخصیت کامیار که در ظاهر خود تلاش دارد جایگاه اجتماعیاش را حفظ کند. کتهای تیره، پیراهنهای روشن و ترکیبهای کلاسیک به تن دارد. این زبان بصری در روایت سریال کمک میکند که مخاطب بدون نیاز به توضیح مستقیم، تغییرات را درک کند.
از منظر گریم، سریال شغال بیشتر به دنبال واقعگرایی است چرا که قصه در زمان حال و بستر زندگی روزمره جریان دارد. گریم شخصیتها کاملا حساب شده نزدیک به چهره طبیعی بازیگران به تصویر کشیده شدهاند. برای شخصیتهای ثروتمند، پوست صافتر و آرایش دقیقتر در نظر گرفته شده تا شکلی بینقص به نمایش گذاشته شود؛ در حالیکه در شخصیتهای دیگر، چینوچروکها و خستگی چهرهها بیشتر به چشم میآید. این تضاد تصویری، دقیقاً همان چیزی است محسن دارسنج به عنوان طراح گریم سریال در نظر داشته است.
از منظر کلی، «شغال» در طراحی لباس و گریم بر پایهی مینیمالیسم و واقعگرایی حرکت کرده است. خبری از لباسهای پرزرقوبرق یا گریمهای اغراقشده نیست؛ بلکه همهچیز در خدمت روایت و شخصیتپردازی است تا مخاطب را در طی داستان درگیر فکر کردن به سبک زندگی و فاصله طبقاتی کند. این انتخاب باعث شده سریال، برای مخاطب امروزی باورپذیر و نزدیک به واقعیت جلوه کند.
نویسنده: آلما حقیقی