دختران ماندگار دهه هفتاد سینمای ایران
اختصاصی سلام سینما- دهه هفتاد، دهه نسبتا سوت و کوری در سینمای ایران است. هم تعداد تولیدات سینمایی پایین میآید و هم کیفیت محصولات. جامعه در احوالات بعد از جنگ قرار دارد و هنوز نتوانسته است از شوک هشت سال جنگ تحمیلی بیرون بیاید. ضمن اینکه هرج و مرجهای بعد از رحلت امام خمینی، قتلهای زنجیرهای، روحیه دولت سازندگی، فضای بسیار بسته فرهنگی و اجتماعی همه دست در دست هم میدهند تا روحیه تفریح و سرگرمی در جامعه از دست رفته و کشور در یک افسردگی همگانی بهسر ببرد.
فیلمهای دهه هفتادی هم پیامد اوضاع اجتماعی، اکثرا تلخ و ناامیدانه هستند. آمار فیلمهای توقیفی بالا میگیرد و مثلا «سگ کشی» ده سال از پرده دور میماند. فضای سینمای ایران هم که هنوز متاثر از فضای جنگ و روحیه مردانه و قهرمانپرورانه سینمای دهه شصت و دوران جنگ تحمیلی است، بسیار مردانه است. داستانها مردانهاند و قهرمانان هم. کمتر کاراکتر زن مهمی را (در نسبت با دهههای بعدی) میتوانید پیدا کنید، چه برسد به دختران نوجوان که در آن سالها تحت محدودیتهای شدید زیست میکردند. حتما این جمله را بارها شنیدهاید که «معنی ندارد دختر غروب آفتاب را ببیند.» یا «دختر آفتاب مهتاب ندیده». این شرححال جوانانی است که در آن دهه بهترین سالهای عمرشان را در حسرت و دریغ میگذراندند و به قول امروزیها نسل سوخته بودند.
بنابر این اوضاع اجتماعی، انتخابهای دختران دهه هفتادی محدود بودند و به جز مورد فیلم رسول صدرعاملی، باقی در نقشهای فرعی حاضرند نه نقش اصلی قهرمان.
اولین تصویری که سینما از لیلا حاتمی بهیاد میآورد در فیلم «کمالالمک» پدرش است. در آنجا بسیار بچه است و نقشی کوتاه بازی میکند. اما اولین تصویری که در تاریخ سینما از او ثبت شده و در خاطر مانده است به فیلم «دلشدگان» برمیگردد. علی حاتمی بهتر از هرکس دیگری دخترش را میشناسد و به زوایای مختلف صورت او آگاه است و همین باعث میشود که تمثیلیترین و دلبرانهترین تصویر از لیلا حاتمی را تا امروز بهدست دهد.
لیلا حاتمی در «دلشدگان» علی حاتمی یک دختر معمولی نیست، شمایلی از یک قدیس یا موجود مقدس است. او یک نقاشی رویایی است که ناگهان از جهان رویا و فانتزی بیرون میزند و از تابلو نقاشی به جهان نوازندگان ورود پیدا میکند. معصومیت و مهربانی صورت لیلا در کنار فرانسوی حرف زدن باطمانینه و ملیحش، این دخترک نحیف را بدل به صورتی عینی و مادی از مفهوم اساطیری عشق در فرهنگ ایرانی میکند.
دختری با کفشهای کتانی- پگاه آهنگرانی
تنها قهرمان نوجوان دهه هفتاد سینمای ایران که ساخته کسی نیست جز رسول صدرعاملی. فیلمسازی که همواره توجه ویژهای به زنان و دختران داشته است. عموم فیلمهای او قهرمانان زن دارند و در دو مورد خاص «دختری با کفشهای کتانی» و «من ترانه پانزده سال دارم» او بهترین قهرمانان دختر نوجوان سینمای ایران را خلق میکند. همانطور که جلوتر در «زندگی با چشمان بسته» و حتی تا همین فیلم آخرش «سال دوم دانشکده من» دغدغه اصلیش کماکان محدودیتها و عواطف افسارگسیخته دختران نوجوان است.
پگاه آهنگرانی در «دختری با کفشهای کتانی» بهترین بازی خود تا به امروز را ارائه میدهد. موضوع فیلم در زمان خود بسیار ساختارشکنانه بهنظر میرسید و به همین جهت هم با استقبال ویژهای از سوی تماشاگران همراه شد.
خواهران غریب- الهه علی یاری, الهام علی یاری
این دوقلوی بامزه و دوستداشتنی که بعید است از خاطر تماشاگری که «خواهران غریب» را دیدهاند، بروند. «خواهران غریب» را میتوان جز بهترین فیلمهای کیومرث پوراحمد دانست. فیلمی که در میان تماشاگران هم بسیار محبوب شد و البته کودکان و نوجوانان دهه هفتادی، حتما خاطرات بسیار ویژهای از تماشای آن دارند و طنین موسیقی متن درخشان فیلم که کار ناصر چشم آذر است در گوششان نواخته میشود.
موضوع «خواهران غریب» برای سینمای ایران در آن سالها تازه مینماید و حضور دو ستاره مطرح روز یعنی خسرو شکیبایی و افسانه بایگان باعث دیده شدن فیلم میشود. اما همه اینها و بار عاطفی و ملودرام فیلم یک طرف و بامزگی و جذابیت دوقلوها چه در اجرا و اکتهای بازیگرانش، چه در پرداخت شخصیت توسط پوراحمد یک طرف دیگر.
نیکی کریمی عموما نقش زنان را در سینمای ایران بازی کرده است. اما در اوایل کارش در «ردپای گرگ» و «پری» در نقش دخترانی جوان ظاهر میشود. چهرهاش هنوز دخترانه است و لحن صدایش ذوقی کودکانه در خود دارد. پری که درواقع اقتباسی است از شخصیت زویی در رمان «فرنی و زویی» دی جی سلینجر، یک کاراکتر ماندگار است. همانطور که اگر سلینجرباز باشید، هرگز زویی و عادات خاصش را فراموش نمیکنید، پری فیلم «پری» هم فراموش نشدنی است.
دختری که بهواسطه پیدا کردن یک کتاب معنوی و خاص زندگیش دگرگون شده و به شکل جنونآمیزی به دنبال کشف حقیقت کتاب و بهواسطه آن روحیات برادر بزرگتر است که در آتش سوزی از دست رفته. پری آرام و قرار ندارد. نمیداند باید چه کند و چیزی از درون انگار او را مشت و لگد میکوبد و میخواهد بزند بیرون.
نیکی کریمی به خوبی از پس اجرای چنین نقش جنونآمیزی برآمده است و وحشت حقیقت در صورتش هویداست و هرچه فیلم جلو میرود، بیشتر و بیشتر هم میشود.
ناصرالدین شاه آکتور سینما- فاطمه معتمدآریا
فاطمه معتمدآریا در «ناصرالدین شاه آکتور سینما» نقش اولین ستاره زن سینمای ایران را بازی میکند. با گریمی درست شبیه به دختر لر در فیلم «دختر لر» ناگهان از شهر فرنگ بیرون میآید و به دربار همایونی شاه دخول میکند.
شاه هم یک دل نه صد دل عاشقش میشود و در طلبش از این سوی کاخ به آن سو میدود و با دختر دنبال بازی میکند! مهمترین نکته درباره این شخصیت در وهله اول همان وجهه اسطورهای سینماییاش در متن تاریخ سینمای ایران است و در وهله دوم کیفیت بازی خود معتمد آریا که تا توانسته سعی کرده اکتها و حالات دختر لر را در جزئیات بازیش، حتی در ریزترین میمیکهای چهره، بازسازی کند. چنین کاری دست بازیگر را در اجرا میبندد و او را محدود به استفاده از یکسری تکنیکهای خاص میکند. اما معتمدآریا بهخوبی توانسته در عین حفظ اصالت دختر لر، جنبههای جدیدی به بازیش بیافزاید و تماشاگر را هم مانند شاه اسیر کند و به دنبال خود بکشاند.
زندان زنان- پگاه آهنگرانی
این یکی از معدودترین دختران سیاسی دهه هفتاد است. در یکی از فیلمهای تند سیاسی دهه هفتاد و البته یکی از زنآزادخواهانهترین فیلمهای این دهه. پگاه آهنگرانی در فیلم مادرش منیژه حکمت نقش یکی از زندانیان بسیار جوان را بازی میکند که گویی عضو گروه مجاهدین خلق بوده. او ویولن میزند و نوای ویولنش، انگار تنها کورسوی نور و امید در این فیلم تلخ و تاریک است.
او در نهایت پای چوبه دار میرود و اعدام میشود تا یکی از تراژیکترین سرنوشتها را در میان دختران دهه هفتاد به نام خود سند بزند.
هرچند اسم فیلم «نرگس» است اما در واقع نرگس بهانهایست تا تماشاگر وارد زندگی آفاق و عادل شود. عادل پسری است که در نوجوانی با زنی بسیار بزرگتر از خود همراه میشود که هم جایگاه مادر و هم معشوقه او را دارد. یک رابطه ممنوعه گناهآلود.
ورود نرگس اما نظم و تعادل زندگی آنها را بهم میزند و عادل را با این حقیقت روبهرو میکند که چقدر در سالهای گذشته بهواسطه همراهی با آفاق از وضعیت طبیعی و نرمال زیستی خود دور بوده است.
حضور نرگس برهم زننده این رابطه ممنوعه است و درامی سهنفره را خلق میکند. هرچند در ابتدا اینطور بهنظر میرسد که نرگس قرار است دشمن آفاق باشد، اما بعد از به زندان افتادن عادل این دو زن مجبور به صحبت کردن با یکدیگر میشوند. درباره مرد غایب و احساساتشان نسبت به او. آفاق سعی میکند نرگس را درک کند و وجهه مادرگونه خود را بر همسری ارجحیت ببخشد تا نرگس آن نقش همسری را بر عهده بگیرد. یکی از ساختارشکنانهترین درامهای دهه هفتادی که برآمده از ذهن خلاق یک کارگردان زن، رخشان بنی اعتماد است.