جستجو در سایت

1403/05/29 12:56

شکست سینمای معناگرا از پول و پارتی!

شکست سینمای معناگرا از پول و پارتی!
در چند سال اخیر استقبال مردم از فیلم‌های کمدی با اختلافی فاحش، بیش از فیلم‌های فاخر سینمایی است. به نظر شما علت این رفتار از منظر جامعه‌شناسی چیست؟

سیده فاطمه صادقی- در چند سال اخیر آمار فروش فیلم‌ها نشان می‌دهد استقبال از فیلم‌های تجاری و کمدی از فیلم‌های مستقل و یا معناگرا پیشی گرفته است. به عنوان مثال فیلم سینمایی «پول و پارتی» به کارگردانی سعید سهیلی که از ۴ شنبه سوم مرداد ماه اکران شد توانست در هفته‌های اول اکران خود فروشی بیش از ۲۴۶ هزار بلیط به ارزش ۱۳ میلیارد و ۴۷۵ میلیون تومان داشته باشد و رتبه اول فروش گیشه سینما را از آن خود کند. رتبه‌های بعدی فروش گیشه نیز به کمدی‌های «تگزاس ۳» و «خجالت نکش ۲» رسیده است. این درحالیست که فروش فیلمی نظیر «یادگار جنوب» به کارگردانی و نویسندگی حسین دوماری و پدرام پورامیری با ژانر درام از کمترین فروش هفته‌های اخیر برخوردار شده است. این جذب مخاطب به ژانر کمدی می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد که در گفت‌و‌گو با محمدعلی دادگسترنیا، جامعه‌شناس، از منظر جامعه‌شناسی بررسی کرده‌ایم که ماحصل این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

-در چند سال اخیر استقبال مردم از فیلم‌های کمدی با اختلافی فاحش، بیش از فیلم‌های فاخر سینمایی است. به نظر شما علت این رفتار از منظر جامعه‌شناسی چیست؟

مساله وجوه و برجستگی‌های بسیاری دارد که از چند جهت قابل بررسی است. اولین مساله بحث صنعت فرهنگ است که تئودور آدورنو، جامعه شناس و فیلسوف مطرح می‌کند که فرهنگ در جایی تبدیل می‌شود به صنعت. یعنی فرهنگ در جایی اگر بخواهد ارزش‌هایی را تولید یا نقد کند، تبدیل می‌شود به کارخانه‌ای که باید سودآوری داشته باشد. این موضوع در وجوه مختلف هنر و فرهنگ، از جمله موسیقی، سینما، هنرهای تجسمی و دیگر هنرها به علت نظمی که به هم می‌ریزند، وجود دارد.

حالا این نظم مشخصا در ایران چیست؟ با توجه به اینکه سوال شما درباره‌ی ایران است. به نظر من یک گردش مالی و فسادی در یک ارگان و مجموعه اتفاق می‌افتد و سرمایه‌ای که از آن‌جا برداشته شده است برای ساخت یک سینمایی کمدی سودآور سرمایه‌گذاری می‌شود.

در واقع این سرمایه همیشه در حال چرخش است اما وقتی سیستم گردش پول ناکارآمد باشد، این سرمایه به جای آنکه تولید کار و کارآفرینی کند فقط انباشت ایجاد می‌کند و برای اینکه به نحوی گردش ایجاد کند، وارد حوزه‌ فرهنگ و هنر می‌شود. در این نقطه طبیعتا برای آنکه می‌خواهد به سرمایه‌ای که دارد، سرمایه‌ای اضافه کند، مجبور است در حوزه‌ای سرمایه‌گذاری کند که فروش بیشتری داشته باشد و حوزه‌ فیلم‌های کمدی این خواسته را تامین می‌کند.

- در چند سال اخیر استقبال مردم از فیلم‌های کمدی با اختلافی فاحش، بیش از فیلم‌های معناگرای سینمایی است. به نظر شما علت این رفتار از منظر جامعه‌شناسی چیست؟

اگر بخواهیم تحلیلی بر محتوا و ژانر فیلم‌های کمدی ایرانی سال‌های اخیر داشته باشیم، خانه‌ها، سبک زندگی و ماشین‌های گران‌قیمت و مجلل می‌بینیم. ما امروزه با فیلم‌ و سریال‌های کمدی از جمله آثار عطاران در دهه هفتاد و هشتاد روبه‌رو نیستیم. اگر بخواهیم این شاخص را درنظر بگیریم مثلا فیلم سینمایی «رحمان ۱۴۰۰» ساخته منوچهر هادی با تقابل مواجهه هستیم. بعضی از این فیلم‌ها حتی به شکل ناخوداگاه این باور را در مخاطب ایجاد می‌کند که شاید قشر ضعیف جامعه بتواند با نزدیک کردن خودش به قشر مرفه و سرمایه‌دار پیشرفت کند.

مورد دیگری که در فیلم‌های کمدی امروزی وجود دارد محتوا و شوخی‌های جنسی است که به آن نقدهای زیادی هم وارد می‌شود. فروش این فیلم‌ها بالاست و این به معنای استقبال مخاطب از موضوعاتی است که دقیقا در جامعه‌ ایران سرکوب می‌شود.

استقبال از این دست کمدی‌ها بیشتر از سینمای معناگراست اما معنا در مقابل ماده تعریف می‌شود، ایده در مقابل بدن تعریف می‌شود، ذهن در برابر تن تعریف می‌شود ما آن‌جایی که باید به ماده و بدن توجه کنیم، نمی‌توانیم. زیرا درگیر مسائل اجتماعی و اقتصادی هستیم. در واقع این بدن و ماده از لحاظ اقتصادی و آزادی دچار انسداد شده است. این دو مساله در حال سرکوب است و به همین دلیل فرد نمی‌تواند به معنا فکر کند. به همین دلیل مخاطب به کمدی‌های با مضامین جنسی یا نمایش تجمل و ثروت توجه بیشتری دارد؛ چون در زندگی مادی و واقعی خودش نمی‌تواند به آن برسد.

- به نظر شما، مشابه این رفتار در ابعاد دیگر فرهنگی هنری نیز قابل مشاهده است؟

می‌شود گفت انسداد تن در وجوه مختلف به هیچ عنوان نمی‌تواند در فرد معنا و معناگرایی ایجاد کند.

این موضوعات تنها در سینما نیست و البته موضوع پنهانی هم محسوب نمی‌شود که اکنون از آن پرده برداشته باشم. مثلا در موسیقی، خوانندگان نسل جدید را می‌توان مشاهده کرده که چه تعداد از آن‌ها صدای فالش دارند و حتی نت‌ها و پرده‌های موسیقی را نمی‌دانند. اکنون در همه ابعاد هنری می‌بینیم که هنر فاخر تبدیل به یک کالای لوکس شده است.

- چگونه می‌توان مخاطب را به سوی سینمای معناگرا یا فارغ از محتوای تجاری بازگرداند؟

اگر بخواهیم بگوییم هنر دچار ابتذال شده است می‌توانیم بگوییم معنا زمانی ایجاد می‌شود که به وجود دیگر نیازهای فرد پاسخ داده شود. ما حتی در دین اسلام داریم که فقر اگر از در خانه‌ای وارد شود ایمان از در دیگر خارج می‌شود و ایمان همان معناست. سینما و به طور کلی هنر در شرایطی می‌تواند ذهن مخاطب را به سمت معنا و جیزی فراتر از مادی‌گرایی ببرد که نیازهای اولیه زندگی پاسخ داده شود.

فیلم های مرتبط

افراد مرتبط