"شبکه مخفی زنان" سریالی با ایده خوب ولی ضعف های فراوان!
"شبکه مخفی زنان" سریالی با ایده خوب ولی ضعف های فراوان!
منتقد: لقمان مداین Loghman Madayen
* همانطور که خود سریال هم در معرفی اش توضیح می دهد قصه دغدغه مندی است، آمده حرف بزند و برخی دردها را با زبان طنز و در لفافه بیان کند، تصویرش دیروز است و نمودش امروز، ایده کلی ارزشمند است، چه آنجا که فرد پشت میز را زن باره، ترسو و منفعت طلب که با رانت بزرگان بالا آمده نشان می دهد، چه آنجا که فردی نالایق شعر و ترانه را ممیزی می کنند، یا وقتی که حاکمیت طاغوت! جمعیت زنان نواندیش را خطر می داند، یا آنجا که درب تئاتری را تخته می کنند و متن نمایشنامه را منوط به تایید یک مامور نظمیه بی سواد می دارند، از اینکه یک زن نمی تواند اسم مد نظر خودش را انتخاب کند و از نگاه جنسی در امان بماند یا وقتی که پزشک، مدیر و هنرمند همه می ترسند کلامی به زبان آرند که به مذاق نظمیه حکومتی خوش نیاید و حسابشان به کرام الکاتبین افتد، یا آنجا که از وجود نفوذی ها و پرستوها و شنودهای زنده هیچکس در امان نیست و متجددان اوج روشنفکری را وقف هنر برای دربار می دانند نه علم و آگاهی.
تمام اینها را بیان کردم که بگویم ایده های خوب و تلاش عوامل را برای سخن گفتن دیده ام اما نقد هایم را بیان می کنم تا اگر هنوز فرصت هست و ضبط به اتمام نرسیده برای اصلاح و بهبودش تلاش کنند.
* تیتراژ سریال دارای نوآوری است، کنار معرفی هر بازیگر سیاه قلمی بعضا با ته مایه طنز نگاشته شده که خوب است و اطلاعات مختصری از کاراکتر می دهد. یک جایی می نویسد «بعدا میفهمین کی هستن»، یا در معرفی مسئول فنی صدا نوشته «افرادی که نمیفهمیم چه میکنند اما جادو میکنند»، که به همراه نقاشی های کاریکاتوری در پس زمینه به خوبی جلوه کرده است.
* شروع هر قسمت فاقد هرگونه جاذبه است، شلوغ است و پر دیالوگ، گنگ است و مصنوعی، طولانی و کسل کننده و در همان آغاز انتظارات مخاطب از بین می رود.
* فیلمنامه اصلی ترین مشکل سریال است، قواعد نگارشی رعایت نشده، اصول بر این است که در هر قسمت کاشت، داشت و برداشت نهاده شود، یک پیرنگ فرعی باشد که آن قسمت را پیش برد، و یک پیرنگ اصلی باشد که قصه کلی فیلمنامه را ریل گذاری کند، و ما شاهد این هستیم که به کاشت، داشت، برداشت، عطف گذاری و پیرنگ اصلا پرداخته نشده است.
فراتر از آن قهرمان و ضد قهرمان ندارد، تعلیق ندارد و هیچ چیز کاراکتر و مخاطب را غافلگیر نمی کند، هیچ نقطه فراز و فرودی ترسیم نمی شود، بنابر این ریتم سریال یکنواخت و خسته کننده است و اگر چه در فیلم مدام صحبت از شناسنامه می شود اما عنصر ارتباطی هم ندارد، چرا که عنصر ارتباطی باید کاراکتر های پیرنگ اصلی را به هم مرتبط کند و فیلمنامه تا این لحظه فاقد این عنصر بوده است. نکته منفی دیگر الگوگیری ضعیف از برنامه ممیزی است که بلافاصله به چشم مخاطب می آید و اجرای نه چندان قوی آن بر دل نمی نشیند.
سوای آن، اثری از شخصیت پردازی یافت نمی شود.
* قاب بندی سریال به سبک فیلم های قدیمی در آمده که ابتکاری باشد اما ضعیف است و خطا، می توان فیلم را به گذشته برد اما قاب و کیفیت را تغییر نداد، چراکه لازمه تغییر قاب، سیاه و سفید شدن نمایش است، و باید این موضوع را در نظر داشت که مخاطب امروزی اگر بخواهد فیلم با حال و هوای قدیم را تماشا کند انتظار دارد استانداردها به روز باشند.
* دیالوگ پردازی ها زیاد است، طولانی است و اطلاعات را لو می دهد، زیاده گویی شده، جذاب نیستند، تلطیف نشدند، زمخت و نچسب به تحریر در آمدند، نریشن ابتدایی بی دلیل است و زیاد، که می شد همان اطلاعاتی که نریشن آغازین سعی دارد به مخاطب آموزش بدهد را در خلال فیلم به طرق مختلف مطرح کرد.
* نقش آفرینی بازیگرها سبک و سیاق انگلیسی دارد، خشک است و سنگین، بعضا خوب است و بیشتر بد، فیلم و سریال به مثابه تئاتر نیست و نباید از سبک ادای نقش در تئاتر برای آنها استفاده کرد، چرا که هر کدام فضای خود را می طلبد، برای نمونه بازی سیامک انصاری اگرچه تکراری است اگرچه تکراری است و ضعف هایی دارد اما مطلوب است، کشش و کشمکش دارد، کنش درونی دارد و کاراکتر را پخته کرده، به جهت آنکه دارد با کاراکتر خود زندگی می کند، نقش را تبدیل به خود کرده و همین تبدیل به عنصر باور پذیری او شده، از ابتکار عمل خود استفاده می کند و هرآنچه دیکته شده را به اجرا در نمی آورد بلکه جوهر نویسنده را درک کرده و به شیوه خود ترجمه می کند، و این خلاقیت خودجوش است که بیننده را اقناع می کند و همین او را از انقباض، گرفتگی و خودداری در بیان مصون می دارد. صدا و حرکات بدنش با خواست متن و صحنه هماهنگ است، صداقت در کلام، تاثیر گذاری، تلفظ واژه ها، انتقال گویش، به کارگیری آوا و سادگی روانی کلام را به خوبی در سخنوری خود لحاظ کرده است.
میمیک صورت اش بی دلیل دگرگون نمی شود و صدایش را مدام کلفت نمی کند و نقش در تن او زار نمی زند.
* طنز سریال فاقد هر جاذبه ای است، قدیمی است و در طول قصه هیچ لبخندی به لب مخاطب نمی آورد، لوس شده، از جنس تئاتر است و مخاطب حضوری خود را می طلبد.
* میزانسن را تاثیرگذار نمی بینیم، نمی دانم تا چه اندازه دستشان باز بوده اما در طراحی لباس به آنچه حداقلی است بسنده شده و صحنه را به یک سبک معمول آراستند، از روان شناسی رنگ برای صحنه و لباس که بیان کننده شخصیت و فضای حاکم بر صحنه می باشد استفاده نشده است، اگر چه سبک لباس پوشیدن آن دوران را به خوبی شناسایی کردند اما در بازسازی دچار ضعف شدند.
* دکوپاژ سریال صرفا در جایگذاری دوربین خوب است، در طلب نقش از بازیگر تمام چهارچوب ها بر اساس تئاتر تعریف شده و شاهد خیل بازیگران کاربلد و توانایی هستیم که مجبور هستند با رعایت این خواست نقشی را ارائه کنند که نه تنها دلچسب نیست که بازخورد منفی دارد. استفاده از بعضی بازیگرها در دو تا سه نقش متفاوت مخاطب را متحیر می کند، اینکه در یک قسمت بازیگری را در دو یا سه نقش متفاوت ظاهر کنیم نوآوری نیست. بازیگرهای سیاهی لشکر زیادی در سریال قرار داده شدند که فقط وظیفه همهمه و شلوغی دارند، گویش ها را رعایت نمی کنند، و مصنوعی حاضر می شوند، دوربین در میان آنها پرسه می زند، مخاطب را خسته می کنند و تکرار مکرر آن اصلا ایده جالبی نیست، حضور مداوم کودکی که دائما به دنبال میرزا محمود است یا کالسکه های همیشه آماده ای که مثل تاکسی در فیلم ها بلافاصله سر می رسند ایده درستی نیست.
* تدوین سریال خوب است، پلان ها دچار سکته نشدند، و در منظم چیده شدن آنها و مرتبط بودنشان خوب عمل شده است، اصلاح رنگ و نور کافی، درست و خوب است، و کمتر اتفاق خاص یا ابتکاری به خرج داده شده است و در نهایت صداگذاری هم عالی است.
* در گریم کاراکتر پروین اعتصامی شاهد یک اثر بسیار خوب هستیم، و این بدین معنا است که با یک گریمور کاربلد مواجه ایم، اما در کمال ناباوری در گریم برخی بازیگرهای سیاهی لشکر از هیچ خلاقیتی استفاده نشده، ساده اند و سطحی، نهایتا مردها خودشان هستند با یک سبیل اضافه، که همان سبیل هم در بعضی جاها به قدری مصنوعی است که در ذوق بیننده می زند، برای خانم ها هم تنها ابتکاری که به خرج رفته استفاده از ماتیک ضخیم بر لب و سرمه زیاد بر چشم و چهره ای سبزه است یا برای برخی بازیگران اصلی هم به قدری هویدا و تئاتر گونه زیاده روی شده که ضعف آن به چشم می آید.
* سریال مدام با این شعار مانور می دهد که ما آمده ایم حرف هایمان را با زبان طنز بیان کنیم و مطمئن نیستیم که تحمل کنند، اما آن ایده خوب و حرف های ناب در شلوغی سطح پایین استاندارد و کیفیت گم شده که سبب ساز لوث شدن زحمات می گردد.
* موسیقی هم در تیتراژ خوب است هم در متن، در تیتراژ موسیقی و هم خوانی بسیار خوبی انجام شده که جای تحسین دارد، و موسیقی متن هم بسیار منطبق با حال و هوای گذشته است و به فیلم می آید، فراز و فرودش ضعف های پلان را پر می کند که بسیار تاثیر گذار است.
* در نقد و بررسی این اثر تا الان که قسمت سومش منتشر شده چهار امتیاز به دلیل ایده خوب و تیتراژ قشنگ و خلاقانه، به همراه موسیقی گوش نواز، به همراه تدوین، اصلاح رنگ و نور و صداگذاری خوب، به همراه جای گذاری دوربین در دکوپاژ و شناسایی خوب پوشش آن برهه از تاریخ در میزانسن و گریم پروین اعتصامی در نظر می گیرم و از ده امتیاز نمره چهار را به آن اختصاص می دهم.
امیدوارم با تجدید نظر در روند فعلی و اصلاح موارد ذکر شده شاهد موفقیت این ایده خوب باشیم.