جستجو در سایت

1401/08/11 00:00

وقتی رویاهای صادقه دروغ می‌گویند

وقتی رویاهای صادقه دروغ می‌گویند

  

خانه شناور به کارگردانی هیرویاسو ایشیدا دستاوردی دیگر از بازی با رویا در قامت انیمه‌های ژاپنی است. ژاپن بزرگترین و مهم‌ترین تولید کننده این هنر در جهان است و این مهم نباید فراموش شود که سهولت در باورپذیر کردن رویا تنها به واسطه یک رسانه نافذ امکان‌پذیر است. انیمه‌های ژاپنی نافذترین گونه رسانه‌اند. ایدئولوژی‌ای که به تدریج تبدیل به اُنتولوژی و یک فرهنگ جغرافیایی شده و پرچم‌دار آن هایائو میازاکی است. مولف در این انیمه کودکانه‌ و سطحی رویابافی می‌کند. تعدادی بچه کنجکاو که به خانه‌ای متروکه می‌روند و در آن‌جا با اسطوره‌ای‌ترین نماد انسانیت روبه‌رو می‌شوند؛ نوپو، شکل نمادینی از انسانیت را به همراه دارد؛ بالای مچ دستش درختی رشد می‌کند. تعلیق بزرگ این انیمه و به جرات می‌توان گفت همه انیمه‌های ژاپن خلقت آن است. همه ابژه‌های موجود در قصه قسمتی از فرهنگ عامه و قصه‌های روایی ژاپن‌اند. رویاهایی که صادقانه آن‌چه را با چشم خود دیده‌اند روایت می‌کنند اما هیچ‌کس قرار نیست باورشان کند و خود راوی نیز آرزو می‌کند هرچه زودتر از خواب بیدار شود؛ سرگرم کننده‌اند اما نسبتی با دنیای امروز برقرار نمی‌کنند و به همین دلیل شاید دروغ‌گو و غیرقابل باور تلقی شوند.

*اولین برخورد 

کودکی، ذاتی‌ترین شکل پرداخت به رویا است. برخورد کودکانه با موضوعات با خود ذات رویا و دور از دسترس بودن را به همراه دارد. «خانه شناور» بیش از آنکه کودکان را جذب کند مجذوب کننده بزرگسالان است. موضوعی که در تبدیل ژانری به سینما شاید«دومکانی»، ماری آساتو، دیگری باشد. با چشم‌های سینما عجیب‌غریب‌تر می‌شود اگر روی دست نوپو درختی در حال رشد باشد. این ویژگی انیمه منحصربه‌فرد است که با تلرانس پایین تطبیقی خود در روایت شیوه‌ای از داستان‌گویی را پیش‌ می‌گیرد که بیننده با هر سن و فرهنگی آنچه را که خود باور دارد برداشت می‌کند و چنین کارکردی را تنها می‌توان در کودکانی یافت که با آب‌وتاب از کادویی که دیگری به‌شان داده تعریف می‌کنند و حرفشان را هیچ‌کس جدی نمی‌گیرد. اما مشخصا در مورد این انیمه باید توضیح داد که جدی‌ترین مسئله‌ای است که انسان باید جرات تعریف کردنش را داشته باشد. انسانی که احساس نداشته باشد مطمئن باشید منطقی هم ندارد، منطق و احساس در کنار هم رویا می‌سازند پس پرت شدن یکی از آن بچه‌ها به پایین و به یک‌باره تبدیل شدن جهان فانتزی واقعیت به جهان فانتزی رویا در «خانه شناور» تنها زاییده منطق و احساس در لحظه است. به تدریج بچه‌ها کودکانگی خود را بروز می‌دهند؛ اقرار به گرسنگی که هرگز کشیده نشده، یافتن مواد غذایی در ساختمان متروکه و شناور دیگر، آشتی ناتسومی و... اُبژه‌هایی هستند که در کنار هم یک رویای واحد راتشکیل می‌دهند. هرمونوتیک به دست آمده در انیمه شکل نوینی به خود می‌گیرد که مطمئنا اگر میشل فوکو بود با قدرت نیچه گونه‌اش از تئوری‌های نوین در این انیمه و اینمه‌های ژاپنی می‌گفت. در اولین برخورد با «خانه شناور» ناخواسته به یاد «شهر اشباح» میازاکی افتادم. خیال‌پردازانه دارای یک درام چندوجهی که موجودیت آن وابسته به شعارهایی است که با زبان کودکانه در قصه تفهیم شده‌اند. اما انیمه مذکور موجودیتش را مدیون تلاشی است که مولف برای شکستن فاصله رویا و واقعیت می‌کند. 

*کتاب و رویا

از شگفتی‌های مطالعه کتاب رویاپردازی آنطور که خواننده باور می‌کند در مورد قصه است. شگفت‌انگیزی انیمه «خانه شناور» تطبیق با باورهای مذهبی، سنتی، آیینی و جغرافیایی بیننده خواهد بود. خواندن قصه پیشنهادی است برای بهتر زیستن و به جرات می‌توان گفت که تماشای انیمه‌های ژاپنی لذتِ لذت بردن دیگران از رویاپردازی است. شاید اگر درخواب هم ببینیم که روزی خانه‌مان بر آب شناور است به دیده خود اطمینان نکنیم و با ضربه‌ای سعی در فاصله گرفتن از رویا و بیدار شدن را داشته باشیم. به تدریج داستان ترس حاصله از ناآگاهی را دستمایه‌ای برای رویا سازی قرار می‌دهد. لحظه‌ای را به یادآورید که نوپو برای اولین بار از دستش رونمایی می‌کند. مواجهه بچه‌ها با آن‌چه دیده‌اند و شکل اطمینان حاصل کردن آنها از بی‌خطر بودن سوژه کمدی گروتسکی ساخته که تنها در مدیوم انیمه قابل تفهیم است. آیا قصه خود یک گروتسک مدرن نیست؟ در پاسخ به این پرسش باید عقبه فرهنگی - تاریخی رسانه در جغرافیای ژاپن را در نظر بگیریم. کوبایاشی «کوایدان» را یک گروتسک منحصربه‌فرد ساخت چرا که عقبه ذهنی او انیمه بود و فصل‌بندی قصه‌ها نیز مهر تاییدی‌بر چنین فرضیه است. ارتباط تصویری بین سینما، ترس و انیمه ژاپنی وجود ندارد بلکه ارتباط مفهومی و تعلیقی حاصل خواهد شد. سینما تکمیل کننده اندیشه‌های گروتسک یک سامورایی سینما مانند کورساوا است و دائما که «سریر خون» را می‌بینم به این باور می‌رسم که تا چه اندازه برداشت او از جادوگری در «مکبث» و شکسپیر درست است و این اواخر کورئیدا هرچندواقع گرایانه «دلال» را می‌سازد اما همچنان سعی در خلق یک کمدی – گروتسک دارد. ویژگی داستان‌سرایی در رمان‌های موراکامی، مشخصا «کافکا در کرانه»، نیز مُهر تاییدی بر این فرضیه است. انیمه ژاپن به ساخت گروتسک وابسته است و این نشات گرفته از اندوه سرسبز ژاپنی‌ها با خانه‌هایی سقف هشتی است. ایشیدا در «خانه شناور» اندوه کودکی‌اش را بازسازی می‌کند. رویایی که هیچ‌کس به صداقت آن باور ندارد.

نویسنده: علی رفیعی وردنجانی


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط