جستجو در سایت

1396/08/17 11:37

گونه های فیلم (جلسه هفتم)

گونه های فیلم (جلسه هفتم)

فصل چهارم 

مبحث امروز 

گونه های فیلم (جلسه هفتم)

منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی

#مهیارمحمدملکی


گونه وسترن


وسترن امریکایی پیچیده تر از چیزی است که به نظر میاید و نمیتوان ان را تنها با تعارض و تضاد مستعمل و کلیشه ای آدم بدهای کلاه سیاه و قهرمانان سفید پوش تعریف کرد در واقع این نوع نشانه گذاری در بسیاری از فیلم های وسترن به کلی نادیده گرفته شده است


همانطور که جیمز کیتزز در بررسی خود از سینمای وسترن میگوید (کتاب افق فکری سینمای وسترن)وسترن بیش از انکه مقوله مقابله خیرو شر باشد تعارض طبیعت وحشی با تمدن و شهر نشینی است اما میان این دو منتها الیه سه تعارض دیگر نیز وجود دارد :

۱-تضاد فرد در مقابل اجتماع

۲-طبیعت در مقابل فرهنگ 

۳-شرق در مقابل غرب

مثال:تنش میان طبیعت وحشی و تمدن در فیلم کلمنتاین عزیز من ؛انجا میتوان دید که نهاد هایی از مدنیت مثل کلیسا و مدرسه به مناطق مرزی نفوذ میکنند و با خود نظم و انضباطی به زندگی می افزایند که قبلا وجود نداشت


علاوه بر تمامی موارد ذکر شده باید دانست که سینمای وسترن عرصه تعارضات همیشگی است


مانند :اختیار در مقابل مسوولیت 

یا حب نفس در مقابل مسوولیت اخلاقی 

،بی سوادی در مقابل تحصیلات 

،کشت و کار در مقابل بیابان


قهرمان فیلم وسترن آدمی تنها و به شدت قائم به ذات میباشد شخصیت پردازی او باید به گونه ای صورت پذیرد که در او نوعی مسوولیت پذیری آشکار باشد


مثلا با زنی ازدواج کند یا به عنوان کلانتر حافظ صلح ،اموزگار،یا سردسته کاروان در خدمت اجتماع قرار گیرد


ضمنا قهرمانان فیلم های وسترن افرادی هستند که بازنشستگی برایشان معنایی ندارد


اما در جهت تشریح هر چه بهتر قهرمانان این ژانر باید یاد اور شد که :

قهرمان وسترن ابتدا از ازدواج دوری میکند چون ازادی اش را از او میگیرد به همین دلیل او تنها با زنی راحت است که به نوعی مکمل او باشد 

اگر قهرمان گذشته مجرمانه ای دارد رد ان را باید در رابطه او با یک مطرود اجتماع دید مثل رینگو(جان وین)با دالاس(کلر ترور)در دلیجان


اگر هم که قهرمان شخصیت محترمی داشته باشد مجذوب زنی شریف خواهد شد


نکته:در فیلم های وسترن میل به بقا در مهاجر نشینان چنان نیرومند است که باعث میشود اهالی شهر برای زنده ماندن از کمک به نماینده قانون سرباز زنند


اهالی مهاجر نشین بسیار تنگ نظرند انها مهاجران اروپایی را با سو ظن مینگرند چون انها با خود سواد و فرهنگ و اشنایی با قانون اورده اند


غرب به شرق نیاز داشت چون شرق میتوانست با تکنیک های ابیاری صحراها را به باغ تبدیل کند اما در این بین مخالفانی نیز وجود داشتند همچون :

یاغیان و قانون شکنان 

فرد گرایان و سرسخت و سازش ناپذیر 

آرمان گرایان رمانتیک 

تنها دو راه چاره برای این افراد وجود داشت 

۱-درگیری و مبارزه

۲-بازگشت به طبیعت وحشی


پایان بحث امروز 

منتقد و تحلیلگر متن:مهیار محمد ملکی

#مهیارمحمدملکی