قسامه!

«قسم» فیلمی است که بدون شک سختی های بسیاری را به سازنده اش تحمیل کرده است. وقتی فیلمسازی تصمیم میگیرد کل فیلمبرداری فیلمش را در یک اتوبوس در حال حرکت انجام دهد قطعاً دشواری های بسیاری سر راهش قرار گرفت و آن چه در وهله اول تماشای فیلمی چون «قسم» را جذاب میکند سربلند بیرون آمدن محسن تنابنده از تمامی این موقعیت های دشوار است.
نکته مهم درباره «قسم» این است که به سبب موقعیت خاصش، از دو منظر فیلم سختی است: هم به لحاظ فیلمنامه و هم به لحاظ اجرا و درست درآمدن راکورد بازیها، حرکات دوربین، چهرهپردازی و ...
فیلمنامه «قسم» میتوانست آن را به شکستی بزرگ تبدیل کند چراکه فیلمنامه نویس با انتخاب چنین شرایطی، دست خود را برای پر و بال دادن به ایده های کلی و شاخ و برگ دادن به خط سیر اصلی درام می بندد و همین موقعیت مکانی ثابت در کنار حضور تعداد زیادی بازیگر اصلی و فرعی میتوانست مهلکترین ضربه را به کار وارد آورد اما همین دکوپاژ مهندسی شده، میزانسن درست و تسلط کارگردان بر پروژه باعث می شود نقصان های اصلی کار آنچنان به چشم نیایند و قابل اغماض باشند.
از سکانسهای خوب فیلم میتوان به افتادن اتوبوس قسم خورها در آب اشاره کرد که علاوه بر شوکی که بر روند پیشرفت درام وارد میکند به لحاظ اجرا نیز شسته رفته است و مخاطب را میخکوب می کند.
«قسم» مثل دیگر فیلمهای خوب، مجموعه ای از انتخاب های درست است. بازیگران فیلم از مهمترین و بهترین عناصر آن هستند. نقش خسرو با بازی سعید آقاخانی از دشوارترین نقش های فیلم است، نقشی با شخصیت پردازی پیچیده و رازی که باید آن را تا پایان فیلم حفظ کند.
مهناز افشار نیز بازی خوبی دارد؛ بازی کنترلشدهای که در عین حال باید عصبانیت و خشم زن از شرایط پیش آمده را به تصویر کشد.
حسن پورشیرازی پس از سالها دوری از سینما در «قسم» نقشی مکمل، کم دیالوگ اما مهم و کلیدی دارد که علاوه بر جذابیت نقش، فراز و فرودهای متعدد شخصیت پردازی آن میتواند شرایط ویژه ای را برای بازیگر فراهم کند تا آن را به بهترین نحو ممکن ایفا کند.
ضمن آن که نباید فراموش کرد، حضور تعداد زیادی بازیگر در یک فیلم و در یک موقعیت مکانی خاص و و ثابت نیازمند تسلط ماهرانه کارگردان بر اوضاع است. به نظر می رسد فیلمساز برای هر کاراکتر، شناسنامه ی مختصری را طراحی کرده تا ادمها صرفاً نیایند و بروند و حضورشان در فیلم مشخص و واجد انگیزه باشد. درواقع هر یک از قسم خورهای فیلمِ تنابنده به واسطه ی دلایل خاص خود و با پیشینه ای روشن نسبت به مرگ اتفاق افتاده برای قسامه عازم سفر شده اند.
فصل نهایی فیلم به زعم من قابل پیشبینی بود. درواقع رفتارهای عجیب و مشکوک مرد باعث می شود از جایی به بعد بتوانیم احتمال فروپاشی نهایی زندگی آن ها را بدهیم.
«قسامه» مبحث جالب و کمتر تکرارشده ای در سینمای ایران است و می تواند برای مخاطبانی که با مباحث حقوقی کمتر آشنایند جذابیت هایی داشته باشد. امید می رود نکات ذکر شده در فیلم به لحاظ حقوقی بی اشکال و تحقیق شده باشند چراکه برخی از وجوه قانونی فیلم در جشنواره مورد سوال چند وکیل قرار گرفت.