زیبایی بیابان راجستان نمی تواند خطای موجود در فیلمنامه را پنهان کند

اختصاصی سلام سینما- زیبایی بیابان راجستان نمی تواند خطای موجود در فیلمنامه آنوپ سینگ که دنباله ناامید کننده ای از« غیاسا » است را پنهان کند.
فریفته شدن به وسیله فیلمبرداری باشکوه آواز عقرب ها کار ساده ای است، اما از آنجایی که فیلمنامه آنقدر ضعیف است که نمی تواند از چنین داستان جالبی حمایت کند، تمام این زیبایی ها ظاهری به نظر می رسند. آنوپ سینگ بعد از « غیاسا »،با همکاری تهیه کننده های بین المللی، داستان یک شفادهنده هندی( با بازی گلشیفته فراهانی )را روایت می کند که نیروی شفادهنده اش تنها علت اصلی گرفتاری خودش است. سینگ از تمامی زیبایی های بیابان راجستان استفاده می کند، به تضادهای شکل و رنگ بسیار حساس است، اما زرق و برق های بسیار، نشان دهنده داستان سرایی ضعیفی است و نمونه ای از داستان های بی انتهای کینه جویی بدون شفافیت است. با اینکه گلشیفته فراهانی برای بازی در این فیلم زبان هندی آموخت اما هندی ها از اینکه چرا باید یک بازیگر ایرانی در نقش هندی بازی کند متعجب بودند، درحالیکه این فیلم برای غربی ها ساخته شده است اما آواز عقرب ها به سختی می تواند مخاطب خود را پیدا کند.
در روستاهای حاشیه بیابان تار، نیش کشنده عقرب یک مشکل به حساب می آید و به همین دلیل است که پس از نیش به دنبال قدرت شفادهندگی نوران( با بازی لذت بخش گلشیفته فراهانی )می گردند. نوران از مادربزرگش زوبیدا( با بازی بازیگر افسانه ای وحیده رحمان )آموخته است تا از قدرت موسیقی برای فریب زهر استفاده کند. شهرت غرور ناشی از استقلال نوران، در همه جا پیچیده بود. ادام( با بازی عرفان خان ) که در کار تجارت شتر است شیفته نوران می شود اما نوران همواره با وی مقابله می کند و برخی از مردم فکر می کردند که نیش خوردن او به وسیله عقرب نیز راهی است تا به نوران نزدیک شود.
مدت کوتاهی پس از آن، مونا( با بازی شاشنک آرورا ) یکی از دوستان دائم الخمر ادام، ادعا می کند که به وسیله یک عقرب نیش زده شده است و سپس از این طریق به نوران تجاوز می کند. وقتی نوران به خانه برمیگردد مادربزرگش گم شده است و همین منجر به از دست دادن صدایش می شود. اهالی روستا او را ترک می کنند اما ادام که با تنها دخترش زندگی می کند( با بازی سارا آرجون )، به او پیشنهاد ازدواج می دهد. پس از آن نوران که دیگر طردشده نیست رازی را درباره شوهرش متوجه می شود که به موجب آن تصمیم به انتقام می گیرد.
فیلم سینگ تلاش می کند تا سادگی و جهت یابی یک داستان اسطوره ای را داشته باشد، شخصیت ها چند ویژگی مشخص دارند که به نظر می رسد شبیه شخصیت های داستان های افسانه ای هستند و چند انتخاب ویراستاری انجام شده منجر به آشفتگی داستان شده است. چند سکانسی که در روسپی خانه می گذرد بسیار شلخته است. پیشینه داستانی ادام به چنین وقایعی نیاز دارد تا مخاطبین به خوبی او را بشناسند.
مشخص نیست که آیا سینگ می خواهد تا نسبت به مرد داستان، پس از شناخت شخصیت حقیقی اش، احساس دلسوزی به وجود آورد یا خیر، یا اینکه هدف کارگردان این است که مخاطب خودش تصمیم به واکنش بگیرد.
فیلم سینگ کاملا فمینیستی است و قدرت شخصیت نوران به خوبی نشان داده شده است و موضوع تجاوز در هند حتی در خبرهای بین المللی هم دیده می شود، اما ایکاش فیلمنامه با شفافیت بیشتری به بیان این موضوع می پرداخت که در مناطق حاشیه ای چطور با چنین اتفاقی برخورد می شود.
فیلمبرداران سوئیسی پیترو زوئرچر و کارلوت هالی استینمن به خوبی چشم انداز بیابان تار را نمایش می دهند. از ابتدا با مشاهده لباس های سیاه فراهانی در مقابل رنگ قهوه ای زمین و بلافاصله پس از آن راه پیمایی روستاییانی با چهره های سیاه در مقابل آبی رنگ پریده آسمان، خواهیم فهمید که مزیت فیلم در تصویربرداری آن است. موسیقی سنتی مادان گوپال سینگ به مخاطب کمک می کند تا توجه اش از اشکالات فیلمنامه کم شود.
منبع: ورایتی
مترجم: مهتاب عیوضی