جستجو در سایت

1399/06/18 00:00

داستان تلخ نارسایی های قانونی

داستان تلخ نارسایی های قانونی

 نیلوفر در حال فریاد ، در اتوبان به سمت بیمارستان اهدای کلیه: "نیستی که تو وضعیت من پریسا" 
خیابان های شهر شلوغ را پای پیاده طی میکنیم ، اما هیچگاه ذهن آشفته ی دردمند بی پناهی ، پشت زرق و برق های خانه های مجلل را متصور نمیشویم. آنچه بیش از پیش در آخرین برجهای انتهای خیابان هشتم نمود دارد ، حضور قشر دردمند جامعه در دو لباس مختلف است : یکی خانه های ساده ی میان شهر و زندگی آرام و روزمرگی ،و دیگری ،همان زندگی سرشار از التیام های روحی ،و اجبارهای دردمندانه اینبار در برجهای این کلان شهر آلوده به بهای تن فروشی و "زندگی روزانه ی تن فروشها".
با این تفاوت که این بار ، نگاه جسوری ،از ورای خط قرمز نگاه عام ، هرزگی را نه از فطرت ناپاک ، که ناشی از اجبار میداند.از این نگاه ، تن فروشها نه عیاشهای روزگار که همان نیلوفرهای وفادار و خانواده دوستی هستند که به ناچار در منجلاب زندگی ، مرگ خویش را به بهای زندگی عزیزشان ، میپذیرند .
انتهای خیابان هشتم درست خلاف جهت دست و پا زدن های تکراری فیلمهای اجتماعی ، در عین سادگی ، دنیای پیچیده ای را روایت میکند : جهانی سرشار از عشق و پاکدامنی ، که کمبود راهکارهای قانونی و سوختن پسر به جرم پدر ، پاکی و زیبایی های آنرا با زشتی تاخت میزند.
تصویر کاملی از وضع قوانینی که روزی قرار بود زندگی را بهتر کنند ؛که نه تنها در انجام کامل این وظیفه ناتوانند ،اکنون شرایط را بدتر نیز میسازند.
امینی گره کور ناپاکی های سیاسی را زمینه ساز ناپاکی های بسیاری میداند و از این رو ، همچون "هفت دقیقه تا پاییز"، انگشت اتهام را به سوی قوانینی نشانه میرود که سالم نبوده و مروج ناپاکی اند .
از این رو فیلم را در سه برهه زمانی مورد بررسی قرار داده و به خوبی بیننده را با درگیری های نیلوفر ، درگیر میکند. و به حقیقت ، در این امر بسیار موفق تر از اثر قبلی خود عمل میکند . ( در هفت دقیقه تا پاییز ، آنطور که باید با زندگی مریم درگیر نمیشویم)
مهمترین نکته ی رفتارهای نیلوفر ، پریسا ، بهرام ، امیر و همه ی آدمهای اطرافشان ، تلاش دسته جمعی برای داشتن حداقل عدالت است .تلاشی که در راه ها بی نتیجه است و در بیراهه ها به مقصد میرسد.
توجه امینی به ظرافتهای فیلم با قرار دادن درهای بسته ی زیادی در طول فیلم نمود میابد و به این ترتیب به جای بیان همه ی واقعیت ها، کلیدها را در طول فیلم برای بیننده به جای میگذارد ، و وی را وادار میسازد تا با نگاه به یک مشکل برآمده از چند معضل اجتماعی(از مزاحمت برای دختران ، مجازات اعدام برای مدافع حقوق خانوادگی ، ناتوانی در نجات متهم به جرم سیاسی بودن پدر)،ابعاد بزرگتر این فاجعه ی انسانی را تصور کند . 

درگیری بیننده را کلیدها جوابگو میشوند و به این ترتیب تماشاگر وادار به تفکر میشود :
نیلوفر علت قتل را دفاع برادرش از شرافت انسانی میداند و بهرام ترس از اتهام بی شرافتی همسرش دارد.( ممکن است حکم اعدام صادره از دادگاه، همسرش را بی عفت جلوه دهد)

زنی که قصد دارد فریاد انسان بودن خود را با خوشبخت کردن کودکی سر دهد ، متهم اصلی "هرزگی" است.
دختری برای اثبات بی گناهی برادرش ، مجبور است به گناهی بزرگتر آلوده شود.
زیادند قصه های ریز و درشت زندگی تک تک آدمهای این داستان که همگی به نوعی ناتوانی قوانین اجرایی را به رخ میکشند.
با تمام این تفاصیل ،"انتهای خیابان هشتم" یکی از پرمغز ترین فیلمهای اجتماعی در نوع خود ،باور پذیری خود را از موسیقی مناسب و روند مثبت ایجاد التهاب در ابتدای فیلم وام گرفته است .
انتخاب شایسته گروه بازیگری ، و به خصوص بازی زیبای صابر ابر در سکانس های ویژه ی فیلم ، از نکات برجسته ی کارگردانی علیرضا امینی است .
امینی در انتهای خیابان هشتم ، نارسایی های قانونی را در طبقات انتهایی برجی ، در اتاقک انتهایی اتوبوس اسقاطی ای،در کازینوی رقابت ،با چاشنی ورزشهای زیرزمینی و تالار حراج دختران پاکدامن به تصویر میکشد.
و چه زیباست ، جسارت هایی که حتی برای چند دقیقه افق دید میدهند ، نه برای ساعتها خنده های مصنوعی احمقانه و نه برای یک دقیقه دروغ های پول ساز. ........ 


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط