مهم ترین ویژگی های «مگه تموم عمر چندتا بهاره» | شنا کردن خلاف جریان رود
اختصاصی سلام سینما - سروش صحت بعد از جدایی از صداوسیما و مجموعه پرطرفدار «کتابباز» برای ساخت یک سریال به شبکه نمایش خانگی آمد. سریال او «مگه تموم عمر چندتا بهاره» توانسته رضایت مخاطبان را به دست بیاورد. سریالی که با عموم سریالهای ایرانی که این روزها از پلتفرمهای مختلف پخش میشوند، متفاوت است و همین تفاوتش مهمترین و مثبتترین ویژگیاش است. این سریالی است که به دنبال افقهایی جدید میگردد نه کپیکردن یکسری الگوی کمیک امتحان پس داده و البته کلیشهای که قطعاً میفروشند؛ اما چیز جدیدی به تماشاگرشان اضافه نمیکنند.
قهوهی ترک | پرسه در استامبول ارزش فصل دوم را دارد؟
در این یادداشت همین ویژگیهایی که باعث میشود «مگه تموم عمر چندتا بهاره» از باقی تولیدات این روزها متفاوت باشد را مرور کردهایم.
کمدی متفاوت و محترم
«مگه تموم عمر چندتا بهاره» یک سریال کمدی است. اما اگر فکر کردید؛ مانند عموم کمدیهایی که این روزها در سینما و رسانه خانگی ایران میبینید یکسری شوخی توییتری جنسی یا مبتذل و سطح پایین دارد که با آنها تماشاگر را صرفاً بخنداند در اشتباهید.
این سریال سعی میکند لحن و زبان خاص خودش را برای تماشاگر جا بیندازد و با استفاده از همین لحن متفاوت و قراردادن شخصیتها در دل اتفاقاتی محیرالعقول، لحظات کمیک و دراماتیک خلق کند. البته این کار بلندپروازانه و پرریسکی که صحت زیر بارش میرود باعث میشود قسمتهای اول سریال بیش از آنکه خندهدار یا کنجکاویبرانگیز باشد، نامأنوس و گیجکننده به نظر برسد. اما کافی است پنج قسمت به سریال فرصت بدهید؛ آن موقع اشتیاق هفتگیتان برای انتشار قسمت جدید این سریال از هر محصول دیگری که اکنون در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است، بیشتر میشود.
شخصیتپردازیهای منسجم
همانطور که گفتیم «مگه تموم عمر چندتا بهاره» سعی میکند تا جای ممکن از سریالها و الگوهای کمدی جاافتاده فاصله بگیرد و راه خودش را برود، شبیه به یک قزلآلا خلاف جریان رسمی سینمای ایران حرکت کند و جنس دیگری از کمدی بسازد که برای مخاطبان ایرانی جدید و بکر است. در همین راستا باید به شخصیتپردازیهای خوب فیلمنامه اشاره کرد... در نهایت در هر اثر شخصیتمحوری، در مقابل آثار موقعیتمحور، این کاراکترها هستند که تفاوتها را ایجاد و اصلیترین جذابیتها را پیشکش میکنند.
نویسندگان «مگه تموم عمر چندتا بهاره» بهخوبی از پس خلق کاراکترهایی برآمدهاند که این تفاوتهای بامزهشان از رهگذر پرداخت جزئی و باریکبینانه به آنها در مرحله فیلمنامهنویسی بهدستآمده است و بعدتر در دست بازیگرانی که بهخوبی برای این شخصیتها انتخاب شدهاند، پرورده گشتهاند.
شخصیتهای اصلی سریال، هرکدام با اسلوب و عادات و رفتارهای بامزه و منحصربهفردشان رنگ تازهای به سریال زدهاند و در نتیجه با کلاژی از شخصیتهای متنوع طرفیم که دقت در پرداختشان باعث شده، با آنها به شکل تمامعیاری همذاتپنداری کنیم.
در کنار این یکی از ایدههای بامزه سریال استفادهٔ کوتاه از حضور شخصیتهای محبوب و بهیادماندنی آثار دیگر سروش صحت در بعضی از قسمتها است. مثلاً خانم شیرزاد و آقای دکتر «ساختمان پزشکان» یا حبیب و رفقایش در «لیسانسهها» با حضورشان در قسمتهای مختلف ناگهان آدم را میبرند به خاطره بازی با سالهای دور.
رویکرد آشناییزدایانه فانتزی
نکته مهم دیگر که باز هم ریشهاش را باید در فیلمنامهٔ اثر جست، استفاده از فانتزی در سیر روایی و طراحی اتفاقات است. در میان خیل عظیمی آثاری که داعیهٔ اجتماعی بودن دارند و سعی دارند تا جای ممکن ریشهشان را روی زمین و در رئالیسم حفظ کنند، «مگه تموم عمر چندتا بهاره» بال میگشاید تا از منطق ماتریالیستی آثار واقعگرا کنده شود... سریالی که روبه سوی صور خیال و عالم رؤیاها و جهان ناشناختههای ناخودآگاه دارد و بههیچوجه قصد ندارد شبیه به جهان واقعی اطرافمان باشد. این یک داستان قصهٔ پریانی است که به تماشای آن مینشینید و باید منتظر باشید تا حوادث و اتفاقات غیرقابلپیشبینی و فانتزی سریال، شگفتزدهتان کنند.
این رویکرد فانتزی در ترکیب با وجههٔ کمیک سریال باعث شده همه چیز بهمراتب فانتزیتر و کمدیتر هم بشود. بیاغراق لحظات بسیار زیادی در سریال هست که قهقهه خواهید زد و جلویش را نمیتوانید بگیرید و باورتان نمیشود که چه اتفاق خلاقانهای پیش رویتان در سیر جلو رفتن سریال میافتد. مثلاً سکانسی که ناگهان وسط یک مجادلهٔ اساسی کل صحنه بدل به یک شاهنامهخوانی میشود، صحنهٔ دزدی از مغازه عتیقهفروشی، همهٔ بخشهای مربوط به آن سوراخ معروف و.... از جمله قسمتهایی هستند که در آنها فانتزی و کمدی به شکل جالبی ترکیب شده است.
استفاده از موسیقی و سینما
هرچند که استفاده از موسیقی برای تأثیرگذاری دراماتیک چیز جدیدی نیست و اتفاقاً شاهد آن هستیم که حجم زیاد استفاده از موسیقی در بسیاری از سریالها و فیلمها برعکس عمل میکند، اما سروش صحت با استفاده بهجا و جالبش از موسیقی غوغا میکند. دراینرابطه چند نکته متفاوت وجود دارد. در وهلهٔ اول استفاده از قدرت و جادوی موسیقی زنده است. در همهٔ قسمتهای سریال حداقل یک یا دو موسیقی زنده اجرا میشود. حالا استفاده از یک گروه مسن که ترانههای سنتی نوستالژیک میخوانند یا گروه جوانی که با سازهای عجیبشان توجه جلب میکنند، ایدهٔ اجرای موسیقی زنده را تکامل میبخشند و مزین به همان جنبهٔ فانتزی و کمیک میکنند.
صحت همین کار را با سینما هم میکند و فیلمهای محبوبش را جایی در روایت سریال وارد میکند و روی آن یک مانور خلاقانه میدهد که مهمترینش ادای دین جانانهٔ او به «ماتریکس» است.
واقعاً شنیدن موسیقیهای شش و هشتی قدیمی و موسیقیهای گوشنواز بدون کلام در سریال حسابی میچسبد و کلی اتفاق خندهدار به بار میآورد. مثلاً قسمتی را به یاد بیاورید که در یک رقابت عشقی شاهین با بازی علی مصفا مجبور به پیانو زدن میشود و درحالیکه هم ما و هم باقی شخصیتها گمان میکنیم که قرار است حسابی خراب کند، یک قطعهٔ کلاسیک شاهکار مهمانمان میکند و برق از سرمان میپرد. فیلمبازها و خورههای سینما هم که حسابی با ارجاعات سینمایی سریال عشق میکنند.
بلوغ سروش صحت
وقتی سروش صحت بازیگر سریالها و فیلمهای کمدی بود، کسی فکرش را نمیکرد که چنین جنبهٔ خلاقانهای در تولید آثار را از او ببیند. کسی از او انتظار زیادی نداشت. اما صحت هر بار چیز جدیدی در چنته داشت تا خود را در نظام تولید ایران که به کلیشهها بیش از نفسهای تازه و ایدههای نو بها میدهد، بالا بکشد. مسیری که با «ساختمان پزشکان» شروع شد و ادامه پیدا کرد تا در «لیسانسهها» به اوج خودش برسد و یکی از قلههای صداوسیما در این سالهای پر رخوت و کسالتش را بسازد.
در این میان اجرای برنامه کتابباز، جنبههای تازهای از شخصیت خود سروش صحت را نشانمان داد که آن هم دورازذهن بود. یادداشتهای هفتگی او در رسانهها و اجرای «کتابباز» چهرهٔ فرهنگی و ایدههای خلاقانه صحت را عیان کردند و وقتی او اولین فیلم بلندش «جهان با من برقص» را رونمایی کرد، انتظارها از او متفاوت شد.
«مگه تموم عمر چندتا بهاره» نشان میدهد که چطور آن ذهن باز و خلاق فیلمساز حالا به یک بلوغ و پختگی میانسالانه هم مزین شده و غبار زمان و تجربهٔ زیسته بهش اضافه شده است.
«مگه تموم عمر چندتا بهاره» فارغ از محبوبیت و فروشش عنوان شکیلترین، خلاقانهترین و نبوغآمیزترین سریال این روزهای شبکهٔ نمایش خانگی را از آن خود میکند. سریالی که پشت ادا و اطوارهای پرزرقوبرق تکنیکی و فنی پنهان نمیشود و بهراستی و البته بدون هیچ ادعایی، حرفی برای گفتن با تماشاگرانش دارد و به آنها احترام میگذارد.