فیلم صددام، سواستفاده از احساسات ملی یا بازی هوشمندانه تاریخ و کمدی؟

اختصاصی سلام سینما - صدام برای ایرانیان تنها یک شخصیت سیاسی نیست، بلکه به نمادی از جنگ، ویرانی و رنج تبدیل شده است. شخصیتی که تاریخ کشور در دهه شصت با شمایل او گره خورده و عواقب تیره و تار فعالیتهای او در دوران جنگ، پس از گذشت زمانی در حدود 40 سال، هنوز هم در حافظه تاریخی مردم باقی مانده و بر زیست اجتماعی بسیاری سایه افکنده است.
فیلمی کمدی، واکنشهایی جدی
سال گذشته و زمانی خبر ساخت فیلم «صددام» رسانهای شد، ساخت فیلمی کمدی با محوریت شخصیت او واکنشهای فراوانی را برانگیخت. فیلمی که در نهایت سال گذشته و در جشنواره چهل و سوم فیلم فجر نمایش داده شد و از همان زمان بود که دامنه این بحث، حتی بیش از صحبت پیرامون کیفیت نهایی اثر گسترش یافت و با نظرهای مثبت و منفی بسیاری همراه شد. «صددام» به عنوان یک فیلم کمدی، کیفیت ویژهای ندارد و حتی موفق نمیشود بنابر اهداف چنین فیلمهایی، از مخاطب خنده بگیرد. اینطور به نظر میرسد که گروه تولید فیلم، بر حضور رضا عطاران در نقش اصلی بیش از اندازه حساب باز کردهاند و امیدوار بودند، صرف حضور این بازیگر محبوب باعث شود تا پای مخاطبان پرتعداد به تماشای این فیلم باز شود. اما انبوه واکنشهای منفی مردمی و همچنین اهالی رسانه و منتقدان باعث شده تا این فیلم بسیار کمتر از آنچه انتظار میرفت مورد اقبال قرار بگیرد.
آیا شوخی با دیکتاتور، تطهیر تاریخ است؟
اما گذشته از پرداختن به ارزشهای سینمایی «صددام»، نوع مواجهه این اثر با تاریخ، خود اظهار نظرهای فراوانی را باعث شده است. منتقدان پرداختن به شخصیت او در یک اثر کمدی معتقدند شوخی با این شخصیت نوعی عادی سازی خشونت و فراموش کردن رنجهاست. خصوصا که عمده تماشاگران فیلمهای روز، گروه سنی نوجوان و جوانی هستند که تجربه مستقیمی از مواجهه با احوالات و مصائب دوران جنگ ندارند و ارائه تصویری کاریکاتوری از این چهره میتواند باعث شود تا درک صحیحی از نارساییها و مشکلات جاری در این مقطع تاریخ در افکار آنها شکل نگیرد و در نهایت موجب کماهمیت تلقی شدن این حادثه مهم از تاریخ معاصر شود.
بیشتر بخوانید : پنج فیلم برجسته سینمای جهان که تاریخ را از نو نوشتند
رویکرد سینما در بازخوانی زخمهای تاریخی
در مقابل برخی دیگر نیز بر این باورند که شوخی با مقاطع تاریخی و حوادث جاری در زیر متن آن، یکی از راههای اثرگذار در بازخوانی تاریخ و مواجهه غیر مستقیم با رنجهای برآمده از آن است.
خصوصا که در این فیلم شخصیت صدام به هیچ عنوان تطهیر نشده و حتی در برخوردی نمادین، جایگاه او به عنوان فردی که زمانی نماد ترس و ویرانی برای ایرانیان بود، تقلیل داده میشود.
مرز باریک میان طنز هوشمندانه و ابتذال نمایشی
با وجود اینکه موافقان و مخالفان شوخی با صدام هر یک استدلالهایی به ظاهر منطقی را مطرح میکنند، اما آنچه اهمیت دارد، نوع بازنمایی این موضوع در یک محصول سینمایی است. به نظر میرسد اگر سینما در پرداختن به موضوعات اینچنینی در نسبت با تاریخ از رویکردی هوشمندانه، نقدمحور و در جهت تسکین جمعی استفاده کند، دیگر شاهد ایجاد چنین حواشی نخواهیم بود. از سوی دیگر، بروز شوخیهای سطحی و به کارگیری جنس کمدی مبتذل و بیریشه به قصد خنداندن مخاطب میتواند رویکردی عکس داشته باشد و کاملا بر ضد حقایق تاریخی عمل کند.
«صددام» اما رویکردی میانه را اتخاذ کرده است و علیرغم استفاده از شوخیهای مبتذل و جنسی، مراقب است تا وارد بازیهای خطرناک احساسی با حافظه تاریخی جامعه نشود.
وقتی گیشه، جای اندیشه را میگیرد
به نظر میرسد برای گروه سازنده بیش از هر چیز سوژه و ایده اولیه «صددام» گیرایی و جذابیت داشته و در پرداختن به ابعاد و زوایای دراماتیک اثر و نیز خلق موقعیتهای کمدی موفقیتی حاصل نشده است. نتیجه به فیلمی کمرمق تبدیل شده که فرصتی برای نقد و تحلیل فراهم نمیکند و برای همین، ابعاد مفهومی دیگری در نسبت با آن، مانند چگونگی بازآفرینی واقعه تاریخی و شخصیتها مجال بروز پیدا میکند.
حق انتخاب سوژه آزاد است، اما نه بدون مسئولیت
در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که هر فیلم محصول ذهنیت و نوع جهانبینی سازنده اثر است و به همین دلیل، به سادگی پویایی اندیشه و یا پوچی افکار او را لو میدهد. با تماشای «صددام» مشخص میشود که چگونگی پرداختن به موضوعهای تاریخی و نوع مواجهه سینمایی با این مقوله، از ابتدا چندان مورد توجه نویسنده و کارگردان اثر نبوده است و گویا جهتگیری فکری خاصی را در این زمینه دنبال نکردهاند.
«صددام» در ادامه نگرش مبتنی بر گیشه پررونق فیلمهای کمدی ساخته شده است و هدفی جز به دست آوردن مخاطب انبوه را دنبال نمیکند، بنابراین نمیتوان ماهیت وجودی و محتوای برآمده از آن را ذیل بحثهای میانرشتهای دنبال کرد و تنها نوع مواجهه آن با تاریخ است که میتواند زمینهساز بحثهای مختلف شود.
هر سینماگری حق دارد ذهنیت خاص خود را در یک اثر دنبال کند و به همین دلیل، موضوع شوخی با تاریخ در ذات خود امری نیست که بتوان در مقابل آن قدرت بازدارندگی ایجاد کرد. به علاوه، در هر جامعه نگرشهای فکری و جهتگیریهای اخلاقی خاصی حاکم است که سینماگر باید توجه خود را معطوف آنها کند. فیلمساز باید بداند که کدام بخش از خاطرات جمعی یک نسل قابلیت شوخیپردازی در مدیوم تصویر را دارند و هدف از بهکارگیری ژانر کمدی در نسبت با مفاهیم مختلف چیست و این موضوع چگونه باید به انجام برسد. این مسئله خصوصا در قبال حوادث تلخ تاریخ معاصر که ریشه در مجموعهای از احساسات، روایتها و زخمهای یک جامعه دارند، اهمیتی دوچندان پیدا میکند و باید برای بازنمایی این جنس از مفاهیم، رویکردی معتدل انتخاب شود.
نویسنده | محمدعرفان صدیقیان