یه جیب پر از معجزه؛ نگاهی به فیلم های کم هزینه تاریخ سینما که پرفروش شدند

اختصاص سلام سینما - گاهی در سینما معجزاتی رخ میدهد که تماشاگران حرفهای سینما از وقوع این معجزه انگشت به دهان میمانند.این که ناگهان یک فیلم کم هزینه و مستقل اکران شود و فروشی افسانهای را تجربه کند بیشتر شبیه یک قصه پریان است تا یک اتفاق واقعی. اما سینما گاهی از این کارها میکند و باعث وقوع معجزاتی میشود که هیچ کس آن را باور نمیکند تا به ما ثابت کند چرا در کنار فوتبال شبیه ترین پدیده بشری به زندگی است.
راکی؛ قصه پریان مدرن
سیلوستر استالونه که آن روزها یک بازیگر گمنام بود و برای شهرت و موفقیت به هر دری میزد فیلمنامه راکی را سه روزه نوشت و وقتی آن را به مدیران استودیو ارائه کرد شرط فروش فیلمنامه را بازی خودش عنوان کرد. مدیران استودیو شروط او را قبول کردند. اما هیچ کس فکرش را نمیکرد داستان یک مشت زن که نه بازیگران سرشناسی داشت نه قصه تازه و بدیعی این گونه قلههای موفقیت را فتح کند. راکی با بودجه یک میلیون دلاری ساخته شد که حتی برای زمان خودش هم بودجه اندکی به حساب میآمد. بازیگران سرشناسی نداشت و کارگردان مشهوری هم آن را نساخته بود. اما فیلم نه تنها 117 میلیون دلار فروخت و چند جایزه اصلی اُسکار را تصاحب کرد بلکه تبدیل به یک فرنچایز پرفروش شد که سیلوستر استالونه را به سلطان اصلی سینمای آمریکا در دهه هشتاد بدل کرد.
دیوارنوشته آمریکایی؛ سرگشتگی تین ایجرها
یک کارگردان گمنام (جرج لوکاس پیش از ساخت جنگ ستارگان)، چند نوجوان که قرار است شب آخر را پیش از رفتن به دانشگاه خوش بگذارنند و بازیگران گمنامی که زمان بازی در این فیلم چهرههای مشهوری نبودند هیچ کدام نویدبخش یک فیلم پرفروش نیستند. اما معجزه اتفاق اُفتاد و این فیلم 750 هزار دلاری که هیچ کس اُمیدی به فروش آن نداشت نه تنها 115 میلیون دلار فروخت که در چند رشته جایزه اُسکار آن سال هم موفق به کاندیداتوری شد و توانست تبدیل به یک فیلم کالت شود. لوکاس در این فیلم موفق شد تصویر دقیق و درستی از سرگشتگی جوانان آن دوران آمریکا نمایش دهد.
تین ایجرهای این فیلم میان زمین و هوا معلق ماندهاند و نمیدانند که باید با آینده خود چه کنند؟ آیا باید حریم امن خانه را ترک کنند و برای تحصیل به دنیای ناشناخته کالج و دانشگاه پا بگذارند یا باید در خانه بمانند و در همین شهر کوچک و دور اُفتاده برای خود کاری دست و پا کنند؟ دیوارنوشته آمریکایی بیش از هر چیز یک حدیث نفس از دورانی است که آمریکا بین تلاش برای کسب آزادیهای بیشتر یا حفظ سنتهای آمریکایی دست و پا میزد. نتیجه البته چند سال بعد و با انتخاب ریگان معلوم شد و همین نوجوانان فیلم که حالا بزرگ شده بودند به ریشههای خود بازگشتند.
فعالیت فراطبیعی؛ ترس میفروشد...
فعالیت فراطبیعی روی کاغذ چیز خاصی برای فروش ندارد. بودجه فیلم تنها 15 هزار دلار است، داستان آن برای ساخت یک فیلم ترسناک چندان دندان گیر نیست و از همه مهم تر پروداکشن ضعیفی هم دارد و در آن از جلوههای ویژه که همیشه کمک حال فیلمهای ترسناک بوده خبری نیست. اما با همه این احوال فیلم فروش افسانهای 193 میلیون دلاری را تجربه کرد و تبدیل به یکی از فیلمهایی شد که به شکل معجزه آسایی پرفروش میشوند.
داستان فیلم ساده است. یک زوج که به خانه جدیدی نقل مکان کردهاند احساس میکنند در خانه جدید موجودی اهریمنی وجود دارد و به همین دلیل در خانه چند دوربین نصب میکنند تا آن موجود اهریمنی را شناسایی کنند. فعالیت فراطبیعی بودجه کلان و جلوههای ویژه خیلی خاصی ندارد. اما همین موضوع در نهایت به نفع فیلم تمام شده و کارگردان را مجبور کرده تا با تکیه بر خلاقیت فردی و تنها با اتکا به خلق موقعیتهای داستانی هراس انگیز تماشاگر را بترساند. نتیجه چنین رویکردی عالی از کاردرآمده و فعالیت فراطبیعی را تبدیل به فیلم کوچک اما هراس انگیزی کرده که تماشاگر را تا سرحد مرگ میترساند.
مکس دیوانه؛ اکشن اُسترالیایی
مکس دیوانه قبل از این که تبدیل به فرنچایزی با فروشی استثنایی شود یک فیلم گمنام اُسترالیایی بود که کمتر کسی از کارگردان و بازیگر بگیر تا تهیه کنندگان اُمیدی به موفقیت فیلم داشتند. قسمت اول سری فیلمهای مدمکس در یک فضای آخرالزمانی اتفاق میاُفتاد. که طی آن یک پلیس کینه توز اُسترالیایی تلاش میکرد با گروهی از اشرار موتور سوار مقابله کند. امروز که قسمت اول مدمکس را نگاه میکنیم در قیاس با قسمتهای بعدی این فرنچایز فیلم بسیار کوچک و فقیرانهای به نظر میرسد. اما همین فیلم کوچک و فقیرانه سکانسهای نفس گیر اکشنی دارد که نفس تماشاگر را بند میآورد. یک کارگردان خلاق بنام جرج میلر در کنار یک بازیگر جوان و خوش آتیه بنام مل گیبسن و چند صحنه تعقیب و گریز از این فیلم 350 هزار دلاری یک فرنچایز پرفروش ساخت که همان قسمت اول فیلم را به فروشی 100 میلیون دلاری رساند.
پروژه جادوگر بلر؛ موفق ترین فیلم آماتور تاریخ سینما
موفقیت همه جانبه این فیلم (که بیشتر شبیه یک فیلم آماتوری و دانشجویی است) خیلی عجیب و غریب است. فیلمی که نه برای اکران در سینماها که انگار برای تفریح ساخته شده و قرار بود مستقیم در اینترنت عرضه شود چنان هیاهویی به پا کرد که هنوز عشاق دل خسته فیلم که این فیلم را تبدیل به یک کالت کردهاند درباه آن صحبت میکنند و از هرسکانس و پلان آن تفسیرهای عجیب و غریبی بیرون میکشند. سازندگان این فیلم دست روی افسانه محلی گذاشتند. داستانی که در 1940 اتفاق میاُفتد. یک قاتل بنام راستین پار که چند کودک را بعد از شکنجه به قتل رسانده است توسط پلیس دستگیر میشود. او در حین بازجویی به پلیس میگوید که این کارها را به دستور فردی بنام جادوگر بلرانجام داده است.
سالها بعد در سال 1999 سه مستندساز آماتور تصمیم میگیرند مستندی از این حادثه بسازند و به همین منظور به سوی خانهای که قتلها در آن اتفاق اُفتاده حرکت کنند. اما در جنگل گم میشوند... حقیقتاً نوشتن یک تحلیل منطقی درباره چرایی موفقیت جادوگر بلر کار بسیار سختی است اما ساده ترین دلیل برای موفقیت این فیلم ساختار آماتوری آن است که پروژه جادوگر بلر را به شدت به واقعیت نزدیک میکند. واقعیتی خوشایند که از یک فیلم با بودجه 60 هزار دلاری یک فیلم 248 میلیون دلاری ساخت.
نویسنده | مازیار وکیلی

