نقد فیلم «بمیر عشق من»: پرترهای نفسگیر از زنی در مرز جنون
.jpg?w=1200&q=75)
فیلم «بمیر عشق من» (Die My Love)، پنجمین اثر بلند لین رمزی، اقتباسیست از رمانی به همین نام نوشته آریانا هارویچ؛ روایتی تکاندهنده از زنی که درگیر افسردگی پس از زایمان و فروپاشی روانی میشود.
جنیفر لارنس در نقش گریس، نویسندهایست که برای نزدیک بودن به خانواده همسرش جکسون (با بازی رابرت پتینسون) به شهر کوچکی در ناکجاآباد نقلمکان میکند.
خانه عموی جکسون به او به ارث رسیده. خانهای که در مجاورت مادرش پم (با بازی سیسی اسپیسک) قرار دارد. این زوج برنامههای بزرگی برای آینده خود در سر دارند: بازیابی انرژی، ساختن آیندهای روشن و داشتن فرزندی مشترک.
فیلم با دهدقیقهای لطیف و عاشقانه آغاز میشود؛ سال نخست زندگی مشترک، شور عشق، و تولد نوزاد. اما دیری نمیگذرد که انزوای زندگی در این گوشه دورافتاده رخ مینماید. در یکی از صحنههای نمادین، جکسون در حال تماشای آسمان با تلسکوپ، از بیکرانگی احتمالات سخن میگوید؛ همان جا مخاطب درمییابد که گریس در جهانی دیگر سیر میکند و این شاید نخستین نشانه افسردگی پنهان او باشد.
در ابتدا ممکن است چنین به نظر برسد که گریس دلتنگ نیویورک و زندگی پیشینش شده، اما حقیقت، پیچیدهتر و عمیقتر است. او رفتهرفته به مادری خانهنشین بدل میشود؛ جکسون سر کار میرود و گریس با نوزاد تنها میماند. درحالیکه او نه دلخوشی به خانهداری دارد و نه صبر و حوصله نگهداری از کودک.
ورود یک سگ به خانه که برخلاف میل گریس است، نقطه عطفی در داستان میشود؛ سگ و نوزاد، با صداهایی مکرر و آزاردهنده، چنان فضایی خلق میکنند که مخاطب را نیز به مرز فروپاشی روانی میکشاند.
مادرشوهر گریس، پم، نخستین کسیست که تغییر رفتار او را درمییابد. زنی که خود نیز در سوگ همسرش فرورفته و هنوز با غم زندگی میکند. گریس اما از پذیرش اختلال روانیاش سرباز میزند، هرچند تماشاگر بهروشنی نشانههای بیماری را میبیند: از خودآزاری گرفته تا شیفتگی بیمارگونه به موتورسیکلت.
فیلم بمیر عشق من بیاختیار یادآور شاهکار رومن پولانسکی «انزجار» (Repulsion) محصول 1965 است. اگرچه فیلم لین رمزی بهصورت مستقیم از کتاب آریانا هارویچ اقتباس شده، با فیلم انزجار نیز ساختار و فضای مشترک دارد. بهویژه در پایانبندی تکاندهندهاش که تصویری ماندگار از کودکی در کالبد زنی آسیبپذیر بر ذهن میکوبد.
جنیفر لارنس که بازیهای خیرهکنندهاش بر کسی پوشیده نیست، با ایفای نقش گریس بار دیگر تواناییهای بینظیرش را به رخ کشیده و احتمال میرود این نقش، پنجمین نامزدی اسکار را برای او به ارمغان بیاورد.
این فیلم همچنین میتواند نقطه عطفی در کارنامه لین رمزی باشد؛ کارگردانی که به لطف اعتماد و حمایت چهرههایی چون مارتین اسکورسیزی (یکی از تهیهکنندگان فیلم)، شایستگی قرارگرفتن در جمع بزرگان سینما را دارد.