20 سال از سفر ابدی کریم امامی گذشت؛ مترجم گتسبی بزرگ و بنیانگذار اصطلاح مکتب سقاخانه

20 سال پیش در چنین روزی، کریم امامی درگذشت. مترجم، نویسنده و روزنامهنگار که بیشتر بهخاطر ترجمههایش شهرت دارد. بسیاری از اهالی و علاقهمندان ادبیات جهان در ایران، نام او را در مقام مترجم رمان «گتسبی بزرگ» اثر اف. اسکات فیتزجرالد به یاد میآورند.
امامی که فرزند یکی از تجار بنام چای در هندوستان بود، به سال 1309 در شهر کلکته به دنیا آمد، اما تنها دو سالش بود که از آنجا نقل مکان کردند. با این حال، کسب و کار پدر و ارتباطش با هندوستان که بالطبع زبان انگلیسی در آن رواج بیشتری از ایران داشت، در علاقهمند شدن امامی به آن زبان و مترجم شدنش بیتاثیر نبود. خودش میگفت پدرش اگرچه تاجر بوده، اما هم او و هم دیگر افراد خانوادهشان «دارای معلومات خوبی در زبان انگلیسی بودند و از عهده محاوره و مکاتبه با افراد انگلیسی زبان برمیآمدند.»
پس از بازگشت به ایران، او در شیراز، شهر آباییاش، وارد دبیرستان نمازی شد و همزمان با تحصیل متوسطه، آموختن انگلیسی را هم آغاز کرد. امامی تاسیس انجمن فرهنگی ایران و انگلیس را نقطه عطفی در زندگی خود و تعدادی از همنسلانش در شهر شیراز میدانست که به گفته او سبب «نجات جمع قابل توجهی از جوانان شیرازی آن دوران از تلفظ بد و ناجور بعضی از معلمان بومی شد.» پس از اتمام دوره دبیرستان در رشته طبیعی، تقدیر از رهگذر کنکور، او را راهی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران کرد تا نزد اساتید پرآوازه زبان و ادب فارسی تلمذ کند.
پس از دانشگاه، سالهای آغازین دهه سی، زمانی که ملی شدن صنعت نفت توجه رسانههای خارجی را به ایران جلب کرده بود و روزنامهنگاران خارجی زیادی به ایران آمده بودند، امامی دست به کار ترجمه شد و آثار مطبوعات خارجی را به فارسی برگرداند؛ اما آن فضای پرشور دیری نپایید و کودتا مانند آب سردی بود که گرمای فضای فرهنگی موجود را فرونشاند. در آن زمان بود که کریم امامی به روزنامه کیهان رفت و به عنوان نویسنده و مترجم در کیهان فارسی و کیهان انگلیسی مشغول به کار شد. ا
مامی برای اهالی هنرهای تجسمی هم نامی آشنا و البته مهم است. هم او بود که ناظر بر آثار چند جوان نقاش، سبک نوگرایی را در نقاشی معرفی کرد که نامنهاد آن یعنی «مکتب سقاخانه» نقطه عطفی در تاریخ معاصر هنر ایران است. اگرچه امامی در معرفی این مکتب چندان زوایای تحلیلی و انتقادی مکتب را تشریح نمیکند، اما چهار نقاش جوان را به عنوان نقاشان مکتب سقاخانه معرفی میکند که بعدها به نامهایی تثبیت شده در هنر معاصر بدل شدند.
این چهار نفر عبارت بودند از: حسین زندهرودی، فرامرز پیلآرام، منصور قندریز و بهزاد گلپایگانی. پس از روزنامه کیهان، امامی در سال 1347 ویراستار انتشارات فرانکلین شد. خودش از آن مقطع به عنوان دورهای یاد میکند که او به دنبال کاری آرامتر از روزنامهنگاری بود. تو گویی او هر آن توشهای را که میخواسته از روزنامهنگاری برگرفته بود و حالا خود را پیشاروی دوره دیگری میدید. خودش بر این باور بود که «نظم» و «پرورش زبان انگلیسی» مهمترین چیزهایی بودند که سالهای کار در کیهان به او آموخت. نام امامی به میانجی آثاری که نوشته یا به فارسی برگردانده در تاریخ ادبیات ما ماندگار خواهد بود.
از او آثار متعددی چه در قالب تالیف و چه ترجمه منتشر شده است. از میان تالیفهای امامی میتوان «از پست و بلند ترجمه» شامل 7 مقاله از او، «فرهنگ معاصر کیمیا فارسی- انگلیسی» و «مروری بر رویدادهای هنرهای تجسمی ایران دهه 1340» را نام برد. از ترجمههایش نیز میتوان به «انسان و فضا» اثر آرتور سی کلارک، «ایرانیان در میان انگلیسیها: صحنههایی از تاریخ مناسبات ایران و بریتانیا» اثر دنیس رایت، «ماجراهای شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی» اثر سر آرتور کانن دویل، و... و البته «گتسبی بزرگ» اثر اف. اسکات فیتزجرالد اشاره کرد. ویرایش «فن و هنر عکاسی» اثر هادی شفاییه و نیز «فرهنگ معاصر انگلیسی- فارسی» اثر سلیمان حییم نیز از کارهایی است که در کارنامه کریم امامی دیده میشود.
منبع : روزنامه اعتماد