مت دیمون در فیلمی ترسناک که با آیفون ساخته شد

مت دیمون برای بیشتر مخاطبان، با نقشهایی چون جیسون بورن یا شخصیت مرموز «آقای ریپلی» در ذهنها نقش بسته است. حتی شاید برخی او را با نسخه عروسکیاش در فیلم «Team America: World Police» بهیاد بیاورند. اما کمتر کسی به یاد حضور کوتاه اما تأثیرگذارش در فیلم ترسناک و تجربی «Unsane» به کارگردانی استیون سودربرگ در سال ۲۰۱۸ میافتد؛ فیلمی که با وجود نظرات متضاد، شایسته توجهی دوباره است.
فیلمی تماماً با آیفون فیلمبرداریشده
«Unsane» یکی از آثار متفاوت سودربرگ است که بهطور کامل با آیفون تصویربرداری شده است. این تکنیک به خلق فضای بسته، محدود و مضطربکنندهای کمک کرده که در روایت فیلم بسیار مؤثر است. داستان درباره زن جوانی بهنام ساویر (با بازی کلر فوی) است که از دست تعقیبکنندهای روانی میگریزد اما بهطور ناخواسته در یک مرکز روانپزشکی بستری میشود. در آنجا، نهتنها هیچکس حرفش را باور نمیکند، بلکه خودش نیز به مرور نسبت به واقعیت دچار تردید میشود.
بیشتر بخوانید:
در این میان، مت دیمون در نقش کارآگاه فرگوسن تنها در یک صحنهی فلشبک ظاهر میشود، جایی که به ساویر مشاوره میدهد که چگونه از خود در برابر تعقیبکنندهاش محافظت کند. دیمون یکی از معدود چهرههای دلسوز در فیلم است، اما نقش او کوتاه و گذراست؛ زیرا ساویر بیشتر مسیر داستان را بهتنهایی طی میکند.
روایتی واقعی از ترسی زنانه
«Unsane» فراتر از یک فیلم ترسناک معمولی است؛ فیلمی است درباره ترسی که زنان در جامعهی امروز تجربه میکنند، بهویژه در مواجهه با تعقیبکنندهها و نادیدهگرفتهشدن توسط نظامهای حمایتی. نویسنده این مقاله، که خود قربانی تعقیب بوده، مینویسد که فیلم برایش بیش از حد واقعی بوده است.
او با بیان تجربه شخصیاش در دوران دانشگاه — که پس از گزارش تعقیب شدن، تنها پاسخی که گرفت «برگزاری جلسه» با فرد تعقیبکننده بود — به قدرت فیلم در نمایش حس ناامیدی، ترس، و تنهایی زنان اشاره میکند. این همان احساسی است که سودربرگ با مهارت در فیلم بازتاب داده است.
ترسی که در ذهن شکل میگیرد
در کنار فیلمهایی مانند «The Invisible Man» اثر لی وانل، «Unsane» نیز نشان میدهد که ترس واقعی همیشه از هیولاهای بیرونی نمیآید؛ بلکه از درون سیستمها و نادیدهگرفتهشدن شکل میگیرد. سیستمهایی که باید حامی باشند، اما اغلب بیاثر یا حتی مضر عمل میکنند.
فیلم با قرار دادن مخاطب در ذهن آشفته ساویر، حس بیپناهی، شک به واقعیت، و اضطراب فزاینده را به شکلی ملموس منتقل میکند. همین عنصر است که آن را به اثری متفاوت، و بهنوعی وحشتناکتر از بسیاری از آثار کلاسیک ترسناک تبدیل میکند.
منبع: slashfilm