داشفرمانِ سینمای ایران؛ ناصر ملکمطیعی، ستارهای که هرگز خاموش نشد

اختصاصی سلام سینما - ناصر ملکمطیعی، در کنار محمدعلی فردین و بهروز وثوقی، یکی از سه ضلع مثلث فراموشنشدنی سینمای پیش از انقلاب بود؛ سه ابرستارهای که نقشهای ماندگارشان به بخشی از فرهنگ عمومی ایران بدل شده بود. اما با وقوع انقلاب، سرنوشتی مشابه در انتظار هر سه قرار گرفت. آنها که چهرههای اصلی سینمای عامهپسند دهههای 40 و 50 بودند، پس از انقلاب دیگر مجالی برای ادامه فعالیت حرفهای خود به عنوان بازیگر نیافتند و هر کدام، بهنوعی، از صحنه سینما کنار گذاشته شدند.
ناصر ملکمطیعی، برخلاف بهروز وثوقی که ترجیح داد در خارج از کشور بماند، و همچون محمدعلی فردین، تصمیم گرفت دوران انزوا و ممنوعیت را در داخل ایران سپری کند و از کشور نرود.
این بازیگر برجسته در طول نزدیک به 35 سال فعالیت حرفهای، به شکلی چشمگیر در بیش از 100 فیلم سینمایی ایفای نقش کرد و حتی در چند اثر نیز پشت دوربین رفت و به عنوان کارگردان فعالیت داشت.
در میان کارگردانهایی که ناصر ملکمطیعی با آنها همکاری کرده، نامهای مهم و تأثیرگذاری در تاریخ سینمای ایران به چشم میخورند؛ چهرههایی چون علی حاتمی، مسعود کیمیایی، ساموئل خاچیکیان، کامران قدکچیان و ایرج قادری که هر یک نقش قابلتوجهی در شکلگیری سینمای پیش از انقلاب داشتهاند.
ناصر ملکمطیعی در بخش عمدهای از آثارش نماینده تمامعیار جهان محبوب «کلاهمخملیها» بود؛ مردانی با مرام لوطیگری که پاشنه کفششان همیشه بالا بود، با دستمال یزدی در کوچه و خیابان پرسه میزدند و برای رفاقت و قول، حاضر بودند جانشان را هم بدهند. او با بهرهگیری از مهارت بازیگری، فیزیک قدرتمند و چهره مردانهاش، بهخوبی توانست چنین تیپهایی را بر پرده جان ببخشد و بیش از دو دهه، یکی از چهرههای بیرقیب سینمای ایران باقی بماند.
این بازیگر فیلمهای محبوب بسیاری در کارنامه خود دارد از جمله بامعرفتها، مردها و جادهها، یک پارچه آقا، علی بی غم، مرید حق، هاشم خان که در آن با بهروز وثوقی و فروزان همبازی بود و همین طور فیلمهای طوفان نوح و قصر زیرین که در آنها برابر محمدعلی فردین نقشآفرینی میکرد. زوج محمدعلی فردین و ناصر ملک مطیعی از جمله جذابترین و پرطرفدارترین زوجهای آن روزهای سینمای ایران محسوب میشد.
همه این فیلمها عموما جنبه تجاری داشتند و مخاطبان بارها و بارها به عشق دیدن ستارههای محبوبشان به تماشایشان مینشستند.
اما شاید در میان آثار پرشمار ناصر ملکمطیعی، دو فیلم طوقی به کارگردانی علی حاتمی و قیصر ساخته مشهور مسعود کیمیایی جایگاه ویژهتری داشته باشند؛ آثاری متفاوت که نهتنها از نظر کیفیت ساخت و روایت برجستهاند، بلکه بیشترین بهره را از چهره، شخصیت و درونیات ملکمطیعی بهعنوان بازیگری با سیمای مرد سنتی و نجیب ایرانی بردهاند. هر دو فیلم با درونمایهای تراژیک، جنبههای عمیقتری از شخصیتهای لوطیمسلک و دنیای پرتناقض آنها را به تصویر کشید.
زندگی حرفهای ناصر ملکمطیعی نیز همچون بسیاری از ستارگان سینمای پیش از انقلاب، با وقوع تحولات سال 57 وارد مرحلهای تاریک و دشوار شد. او خود از این دوران بهعنوان ایامی سخت یاد کرده است؛ دورهای که در آن با انزوا، تنهایی و محرومیت از بزرگترین علاقهاش، یعنی سینما، مواجه بود. محدودیتهای رسمی و نانوشته، عملاً امکان فعالیت هنری را از او سلب کرده بودند.
پس از مدتی، به دعوت عوامل فیلم برزخیها نقش کوتاه اما مثبتی را پذیرفت، با این امید که بتواند دوباره به عرصه سینما بازگردد. با این حال، حتی نامش در تیتراژ پایانی فیلم نیامد و رسانهها نیز از این بازگشت خبری منتشر نکردند؛ اتفاقی که ضربهای سنگین بر روحیهاش وارد کرد و او را از ادامه تلاش برای بازگشت، دلسرد ساخت.
هرچند سالها بعد، در سال 1392، در فیلمی از عطا عطشانی نقشی کوتاه ایفا کرد، اما این حضور هم نه بازتاب گستردهای داشت و نه آنطور که باید، به عنوان بازگشتی رسمی تلقی شد.
تیر خلاص زمانی بود که گفتوگوهای تلویزیونیاش با دو برنامه، از جمله برنامه پرمخاطب دورهمی، هرگز پخش نشد؛ اتفاقی که هیچگاه دلیل روشنی برای آن اعلام نشد، هرچند حدس و گمان درباره علت آن، کار دشواری نیست. همین برخوردها و سکوتها، تنها انزوای او را عمیقتر کرد.
ناصر ملکمطیعی، همان «داشفرمانِ» فراموشنشدنی فیلم قیصر، حالا هفت سال است که در کنار محمدعلی فردین آرمیده است؛ اما یاد و تصویرش هنوز در ذهن علاقهمندان سینمای کلاسیک ایران زنده مانده است.
نویسنده | پارسا قاسمی