سریال وحشی؛ وقتی هومن سیدی از خودش فراتر میرود

اختصاصی سلام سینما - مدیسا مهرابپور | هیچوقت طرفدار پروپاقرص هومن سیدی در جایگاه کارگردان نبودم. در اکثر موارد ردی از ذوقزدگی در فیلمهایش بود که به جنبههای خلاقانه هر اثر میچربید؛ بهطوریکه محصول نهایی همیشه بیش از آنکه بدل به یک فیلم قابلتوجه و متفاوت شود، علیرغم همهی تلاشهای فیلمساز، ظاهری کارتپستالی و پرمدعا پیدا میکرد.
بیشتر بخوانید:
نگاهی به فصل اول سریال وحشی: یک پینگپنگ جذاب دراماتیک
بررسی جنبه حقوقی قسمت آخر سریال وحشی/ آیا رها حق داشت علیه داوود شهادت دهد؟
فصل دوم سریال وحشی چه میشود؟ جواد عزتی آزاد میشود یا اعدام؟ یک حقوقدان پاسخ داد!
هرچند در بطن هر تجربهی سیدی آن شمایل خورهی فیلمی و پایبندی به نقاط عطف سینمایی به چشم میخورد اما فیلمساز در نهایت نمیتوانست از آن حد و حدود مرسوم سینمای غیرکمدی خارج شود.
با مرور کارنامهی هومن سیدی در دو دههی اخیر اما میتوان اذعان کرد که او فیلم به فیلم پیشرفت کرد و آن ذوقزدگی از ساخت فیلمی با شمایل خاص، در دل تجربه حل شد. سیدی اثر به اثر توانست با حفظ لحن خاص مورد پسندش، آن صورتگری کارتپستالی را رگ و ریشه دهد. قطعا که تجربه زیسته خود فیلمساز هم در این مسیر تاثیر بهسزایی داشت. از این منظر «مغزهای کوچک زنگ زده» هرچند کماکان آن جلوههای کارت پستالی را داشت و نگاهش به بافتار طبقاتی و خصوصا فرودستان توریستی بود، اما بدل به نقطهی انفصال سیدی از کارنامهی کاریاش تا آن سال شد. حالا چیزی شبیه به بلوغ در مواجهه با مصائب اجتماعی جای آن ذوقزدگی را گرفته بود و این قدم بزرگی برای کارگردانی بود که بهراحتی میتوانست در گرداب تعریف و تمجیدهای پوشالی و غیرسینمایی غرق شود.
حالا با سریال «وحشی» هومن سیدی برگ دیگری از کارنامه کاریاش را ورق زده و وارد دوره جدیدی از فیلمسازی شده. آنچه درباره «وحشی» فارغ از تاثیرگذاری و همهی ویژگیهای جالبش مهم به نظر میرسد، بلوغی است که از پشت دوربین در تار و پود سریال تنیده شده.
به شکلی ویژه و (برای مناسبات باسمهای سینمای ایران) جالب توجه، هومن سیدی در «وحشی» از آن نگاه توریستی به پایینشهر عبور میکند. در اینجا طبقه به واسطهی کارکردهای اجتماعی واقعگرایانه سرجای درستش قرار دارد و دیگر یک کاتالیزور متزلزل برای پیشروی درام نیست. شخصیتهای «وحشی» بهخاطر داستان و سیر روایی در طبقات اجتماعی مشخص بازنمایی شدهاند و در حومهی شهری بزرگ و چرک زندگی میکنند؛ نه صرفا بهخاطر اینکه فیلمساز قصد کرده و دوست دارد فیلمی درباره طبقات محروم بسازد. حقیقتا برخورد با اثری که نگاه طبقاتی را توریستی نکند برای سینمای ایران و شبکهنمایش خانگی به تنهایی گام بلندی محسوب میشود اما درباره «وحشی» این همهی ماجرا نیست.
سیدی در هفتهای که گذشت موفق شد یک تراژدی تمام عیار بسازد و فارغ از مناسبات جریان رسمی، روی دست خودش بلند شود و از هومن سیدی که میشناختیم، یک قدم فراتر برود. به شکل خاص درباره اپیزود پایانی فصل اول سریال یعنی اپیزود هشت صحبت میکنم. این یادداشت مشخصا برای این اپیزود ویژه است که به نگارش درآمده. در سریالی که شروع معمولی و گولزنندهای دارد و گویی از نیمه است که جان میگیرد، اپیزود آخر، به نگین انگشتر میماند. بگذارید حتی اگر هم به حساب کمی زیادهروی میگذارید؛ اغراق کنیم و بگوییم که یکی از بهترین اپیزودهایی است که در دههی اخیر در شبکهی نمایش خانگی ساخته شده؛ مهیب و جانکاه...
با چند لحظه طوفانی که نه تنها مو به تن تماشاگر سیخ میکند که بعضا تاب ادامه دادن و تماشا را از او میگیرد. درست مانند لحظهای که رها وارد دادگاه میشود. لحظهای که اهمیتش اتفاقا در تاثیرگذاری در عین قابل پیشبینی بودن آن است. سیدی وقایع را طوری بازنمایی میکند که تماشاگر منتظر رسیدن این لحظه باشد.
اما در دکوپاژ دقیق یک صحنهی دادگاهی و در سیر دراماتیکی که فیلمساز قدم به قدم چیده، مهم نیست که تماشاگر میداند قرار است در دادگاه چه ببیند؛ هرچند منتظر این لحظه بوده اما صحنه چنان سهمناک و سنگین برگزار میشود که آدم نفسش میگیرد... و قسمت هشتم سریال «وحشی» مملو از لحظات نفسگیر اینچنینی است؛ لحظاتی تکاندهنده که بدون آنکه تماشاگر را درگیر شوک و غافلگیری کند، امانش را میبرد و چه بسا که برای تنفس کوتاهی هم که شده حتی تصویر را متوقف کند و از دیدن ادامهی ماجرا کمی طفره رود تا دوباره روحیهی مواجهه با آنچه بر داوود اشرف میگذرد را بازیابد.
این یک تصویر سیاه واقعی است که هرچند از عموم سریالهای مشابه و همطبقهاش حتی تاریکتر میشود اما سیاهنمایانه نیست... محصولی است که گویی خود زندگی به فیلمساز داده. ثمرهی تجربهی زیستهای که متناسب با اصول درامنویسی، سویهی تراژیکش بهیادماندنی میشود. هومن سیدی با قسمت آخر «وحشی» بالاخره بهترینش را ساخته است.

هومن سیدی متولد ۸ آذر ۱۳۵۹ در رشت، کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون است. او پس از پایان دبیرستان کار خود را با حضور در کلاسهای انجمن سینمای جوان رشت و ساخت چند فیلم کوتاه آغاز کرد، سپس به تهران آمد و در کلاسهای بازیگری کارنامه شرکت کرد.
سیدی نخستین فعالیت حرفهای اش را با حضور در فیلم سینمایی «یک تکه نان» کمال تبریزی تجربه کرد و سپس نقش کوتاهی را در «چهارشنبهسوری» ایفا کرد. سیدی پس از بازی در «پابرهنه در بهشت» کاندیدای جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشن خانه سینما شد.
هومن سیدی با فیلم «جنگ جهانی سوم» در بخش افقهای هفتاد و نهمین جشنواره فیلم ونیز حضور داشت و جایزه بهترین فیلم در این بخش را نیز دریافت کرد.