رسول (عزتالله انتظامی) و نوبر (فاطمه معتمدآریا) | عشق در کوران نابرابری مضاعف

همچون «نرگس»، در «روسری آبی» هم نابرابری عنصری کلیدی محسوب میشود اما در اینجا با شکل مضاعفی از این ویژگی روبهروییم. در «روسری آبی» هم بحث اختلاف طبقاتی در میان است و هم تفاوت سنی مشکل ایجاد میکند. حتی میتوان به تفاوت رسول و نوبر از منظر قدرت اجتماعی (یک رئیس و کارگرش) اشاره کرد. با این وجود وقتی علاقهای واقعی میان آنها به وجود میآید، تمام این موانع میتوانند کمرنگ شوند (هر چند حتی تا لحظه آخر فیلم هم شاهد این هستیم که چطور همین موانع کار را برای شخصیتها سخت میکنند). در این میان، بزرگترین برگ برنده بنیاعتماد را باید تواناییاش در روایت بدون قضاوتاش دانست. بنیاعتماد هر دو فرد را درک کرده و آنها را همراه با همدلی به تصویر میکشد. اینگونه «روسری آبی» بیش از آنکه یک درام اجتماعی به معنایی باشد که این روزها از آن در ذهن داریم (و با وجود ارجاعات آشکارش به دغدغههای اجتماعی) یک ملودرام اساسی در مورد دو نفری است که میخواهند به هم برسند اما ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادهاند تا جلوی این پیوند را بگیرند. تاثیرگذاری «روسری آبی» در درجه اول نه از اشارات اجتماعیاش بلکه از همین جنبه ملودراماتیک میآید.