چرا زیر آسمان شهر هنوز هم دیدنی است؟
.png?w=1200&q=75)
اختصاصی سلام سینما؛ «زیر آسمان شهر» به کارگردانی مهران غفوریان، در اوایل دهه ۸۰ شمسی پخش شد و خیلی زود به یکی از محبوبترین سریالهای طنز تلویزیون تبدیل شد. داستان سریال حول زندگی چند مرد مجرد در یک آپارتمان میچرخید که هرکدام با دغدغهها، شیطنتها و ماجراهای روزمرهشان، مخاطب را به خنده و گاهی تأمل وامیداشتند.
اما رمز ماندگاری این سریال فقط در خندههایش نبود؛ بلکه در نوعی «واقعگرایی شیرین» نهفته بود. شخصیتها نه قهرمان بودند، نه ضدقهرمان. آنها آدمهایی بودند مثل ما—با مشکلات مالی، روابط پیچیده، و آرزوهای ساده.
شخصیتهایی که فراموش نمیشوند
چه کسی میتواند «خشایار مستوفی» با آن غرغرهای همیشگیاش را فراموش کند؟ یا «فریبرز» با آن نگاههای خیره و دیالوگهای بیموقع؟ شخصیتهای سریال بهقدری خوب طراحی شده بودند که هرکدام تبدیل به یک تیپ ماندگار شدند. حتی بازیگران فرعی مثل «خانم شیرزاد» یا «آقای فتاحی» هم در ذهن مخاطب حک شدند.
این شخصیتها نه فقط در زمان خودشان محبوب بودند، بلکه حالا در فضای مجازی با بازنشر دیالوگها و صحنههای خاطرهانگیز، دوباره زنده شدهاند.
طنزی که از دل جامعه میآمد
طنز «زیر آسمان شهر» از جنس شوخیهای سطحی نبود. این سریال با زبان طنز، مسائل اجتماعی را نقد میکرد: بیکاری، تجرد، روابط خانوادگی، مشکلات اقتصادی، و حتی فرهنگ آپارتماننشینی. در واقع، این سریال مثل آینهای بود که جامعه خودش را در آن میدید—با لبخند، اما گاهی با تلخی.
بازپخشهایی که هنوز هم مخاطب دارند
جالب است بدانید که بازپخش «زیر آسمان شهر» در شبکههای مختلف هنوز هم مخاطب دارد. بسیاری از خانوادهها ترجیح میدهند در کنار سریالهای جدید، دوباره به این مجموعه قدیمی اما دلنشین برگردند. ویدیوهای کوتاه از این سریال در اینستاگرام و یوتیوب میلیونها بار دیده شدهاند. حتی برخی از دیالوگهای آن تبدیل به «میم» شدهاند و در فضای مجازی دستبهدست میشوند.
نوستالژی یا کیفیت واقعی؟
شاید بپرسید: آیا محبوبیت امروز «زیر آسمان شهر» فقط به خاطر نوستالژی است؟ پاسخ این است: نه فقط نوستالژی، بلکه کیفیتی که هنوز هم قابل دفاع است. سریالهایی مثل این، با بودجه محدود و امکانات ساده، توانستند چیزی خلق کنند که فراتر از زمان خودشان باشد.
زیر آسمان شهر، زیر پوست خاطرهها
«زیر آسمان شهر» فقط یک سریال نیست؛ یک خاطره جمعی است. یک قطعه از فرهنگ تصویری ما که هنوز هم میخنداند، هنوز هم فکر میسازد، و هنوز هم دیدنی است. در دنیایی که سریالها هر روز میآیند و میروند، بعضیها میمانند—مثل همین سریال، زیر همین آسمان، در همین شهر.
نقدهای کارشناسان درباره «زیر آسمان شهر»
دکتر نادر طالبزاده (منتقد و پژوهشگر رسانه)
«زیر آسمان شهر» یک نمونه موفق از طنز موقعیت در تلویزیون ایران است. او معتقد بود که این سریال توانست بدون توهین یا اغراق، با استفاده از موقعیتهای روزمره و شخصیتهای تیپیکال، مخاطب را بخنداند و در عین حال به مسائل اجتماعی بپردازد. به گفته او، «طنز این سریال از دل زندگی میآمد، نه از شوخیهای سطحی و تکراری.»
فریدون جیرانی (کارگردان و منتقد)
«این سریال، یک اتفاق بود؛ نه فقط برای تلویزیون، بلکه برای فرهنگ عامه.» جیرانی در مصاحبهای گفته بود که «زیر آسمان شهر» توانست با زبان ساده، دغدغههای طبقه متوسط شهری را بازتاب دهد. او از شخصیتپردازی دقیق و دیالوگهای بهیادماندنی سریال تمجید کرده و گفته بود: «خشایار، فریبرز، و غلام شیشلول بند، هرکدام نماد یک تیپ اجتماعی بودند که مردم با آنها همذاتپنداری میکردند.»
مهران غفوریان (کارگردان سریال)
«ما فقط میخواستیم مردم بخندند، اما انگار چیزی بیشتر از خنده ساختیم.» غفوریان در گفتوگویی با رسانهها اشاره کرده بود که هدف اولیهاش ساخت یک سریال سرگرمکننده بود، اما بازخوردها نشان داد که «زیر آسمان شهر» تبدیل به بخشی از خاطرات جمعی مردم شده است. او تأکید کرده بود که موفقیت سریال حاصل تیمی بود که با دل کار میکردند، نه فقط با بودجه و امکانات!