جستجو در سایت

1404/06/10 15:33

منتقدان درباره فیلم پارک چان ووک نظر دادند؛ هجویه غم‌انگیز سرمایه‌داری

منتقدان درباره فیلم پارک چان ووک نظر دادند؛ هجویه غم‌انگیز سرمایه‌داری
نقدها برای جدیدترین فیلم پارک چان ووک با عنوان «انتخاب دیگری نیست» که به تازگی در جشنواره فیلم ونیز برای اولین بار به نمایش درآمد، مثبت بود و منتقدان یک صدا به تمجید این فیلم پرداختند.

کارگردان کره‌ای فیلم‌های «پیرپسر»، «کنیز» و «تصمیم به ترک» با طنزی سرگرم‌کننده و هذیانی درباره آشفتگی، رقابت ونیز را به طرز تاریکی روشن کرد.

فیلم «انتخاب دیگری نیست» جدیدترین فیلم پارک چان ووک که اقتباسی آزاد از رمان «تبر» نوشته دونالد ای. وست‌لیک است، داستان مردی میانسال به نام مان سو را روایت می‌کند که پس از اخراج غیرمنتظره از شرکت کاغذی که ۲۵ سال در آن کار کرده بود، مصمم به دنبال کار می‌گردد.

پارک این فیلم را بر مبنای فیلمنامه‌ای نوشته لی کیونگ می، دان مک‌کلار و جاهیه لی کارگردانی کرده و بیونگ هان (بازیگر «من شیطان را دیدم») و سون یجین (بازیگر «آخرین پرنسس») بازیگران اصلی آن، پارک هی سون، لی سونگ مین، یئوم هی ران، چا سونگ وون و یو یئون سوک دیگر بازیگران فیلم هستند.

در حالی که گفته شده این فیلم احتمالا بهترین فیلم جشنواره تاکنون است، واقعا تحسین بیشتر منتقدان را برانگیخته و از آن به عنوان یک کمدی خیره‌کننده یاد شده که در حد یک مستر کلاس در هرج و مرج کنترل‌شده است.

در ورایتی فیلم چنین توضیح داده شده است: در ابتدا، مان سو همه چیز دارد. این را می‌دانیم چون وقتی خانواده‌اش شامل همسرش میری (سون یجین)، پسر نوجوانش سی وان (کیم وو سونگ)، دختر کوچکش ری وان (چوی سو یول) و ۲ سگ گلدن رتریورشان را برای «یک آغوش یک دقیقه‌ای» در باغ سرسبز و دلپذیر خانه محبوبش جمع می‌کند - در حالی که شکوفه‌ها هوا را زیبا می‌کنند- او به بالا نگاه می‌کند و آه می‌کشد و می‌گوید: «من همه چیز دارم». این کوچک بودن عمدی است اما در عین حال مؤثر نیز هست: یک مرد باید فقط به اندازه‌ای از نعمت‌ها برخوردار شود که بتواند قدرشان را بداند اما مان سو آنقدر قدر همه نعمت‌هایش را می‌داند که ما فورا مجذوب او می‌شویم. ما هرگز واقعا او را رها نمی‌کنیم، با وجود همه کارهای آشکارا وحشتناک، مسخره و اغلب وحشتناکی که قرار است انجام دهد.

مان سو دهه‌ها در مدیریت یک کارخانه کاغذسازی کار کرده که ناگهان اخراج می‌شود. در خانه، میریِ زیرک با خوش‌رویی هزینه‌هایشان را منطقی می‌کند، کلاس‌های تنیس و کلاس رقص را لغو می‌کند و حتی سگ‌ها را برای زندگی با والدینش می‌فرستد. همه چیز باید برود، به جز درس‌های ویولنسل ری وانِ کوچولوی بااستعداد و عجیب و غریب. سخت‌ترین بخش ماجرا: آنها تصمیم می‌گیرند خانه‌ای را که مان سو از خریدنش بسیار مفتخر بود، بفروشند. خانه دوران کودکی او بود (شاهکاری از طراحی صحنه استثنایی ریو سونگ هی، با تمام پیچ و خم‌های عجیب و غریب و گوشه‌های فوکوس عمیق و نقاط دیدبانی پشت بام) و دارای یک گلخانه دست‌ساز دوست‌داشتنی که مان سوی عاشق گیاهان بیشتر اوقات فراغت خود را آنجا می‌گذراند. هرچند خانه خانه فیلم «انگل» نیست که پیام‌های آشکار ضدسرمایه‌داری داشته باشد اما حس شوخ‌طبعی خشمگین و ساختار تیز آن شباهت‌های زیادی با فیلم برنده جایزه بهترین فیلم بونگ جون هو دارد.

برای کار جدید هیچ تضمینی وجود ندارد که او موقعیتش را به دست آورد، بنابراین نقشه دقیقی برای شناسایی نامزدهای بالقوه‌ پیش روی خود در صف می‌کشد تا بتواند از آنها نیز پیشی بگیرد. هیچ‌یک از قتل‌های برنامه‌ریزی‌شده‌ مان سو طبق نقشه پیش نمی‌رود. چطور ممکن است با این قاتل بی‌عرضه و اغلب مزاحم، این اتفاق بیفتد؟ پارک بار دیگر، پس از «تصمیم به ترک»، ثابت می‌کند که در زیبایی‌شناسی روی صفحه نمایش فن‌آوری مدرن بی‌نظیر است. ناگفته نماند که همه قربانیان ویژگی‌های شخصیتی پوچ‌گرایانه خود را دارند و نمی‌گذارند رویدادها دقیقاً مطابق با قوانین تغییرناپذیر طرح قتل، پیش بروند.

جسیکا کیانگ از ورایتی می‌نویسد: اخراج شده‌ای. یک شغل سطح پایین را پذیرفته‌ای و به سختی می‌توانی مایحتاج خانواده را تهیه کنی: غذا، وام مسکن، حساب نتفلیکس. اما صبر کن! برای موقعیتی مصاحبه می‌کنی که کاملاً واجد شرایط آن هستی! و از قبل در مورد سخت‌ترین سوال رئیس به شما هشدار داده شده! متأسفانه، در یک فیلم پارک چان ووک هستی و او در فرمی بسیار بازیگوشانه جلو می‌رود؛ بنابراین یک پرتو آزاردهنده نور خورشید از آسمان‌خراش روبه‌رو می‌تابد روی صورتت. هر قدر هم که روی صندلی بی‌قرار نشسته باشی، نمی‌توانی تابش خیره‌کننده آن را از چشمانت دور کنی. لبخند گل و گشادی می‌زنی به چهره‌های بی‌روح مصاحبه‌کنندگان و ردیف دندان‌هایت می خورد توی صورت آنها. تو مان سو (لی بیونگ هونِ بی‌بدیل) هستی در یک فیلم کمدی سیاهِ دلنشینِ با عنوان «انتخاب دیگری نیست»...

دیمون وایز منتقد ددلاین می‌گوید این «کمدی سیاه» لی بیونگ هان، بازیگر نقش اصلی، را در درخشان‌ترین نقشش تا به امروز به نمایش می‌کشد و می‌افزاید: همیشه می‌دانستیم که لی می‌تواند اکشن بازی کند، اما در اینجا او ارزش خود را به عنوان یک کمدین طبیعی، یک استاد غافلگیرکننده اسلپ‌استیک که حضورش ترکیبی آنارشیستی از مدس میکلسن و باستر کیتون است، ثابت می‌کند.

وی اضافه می‌کند: فیلم کمی از جذابیت خود را وقتی به سمت پایان می‌رود، از دست می‌دهد و به روند پایان‌های چندگانه که سینمای کره هرگز کاملاً از آن عبور نکرده، دامن می‌زند و به اندازه فیلم هیجان‌انگیز و باشکوه او در سال ۲۰۲۲ یعنی «تصمیم به ترک» (که در آن سال به طرز غیرقابل توضیحی توسط آکادمی اسکار نادیده گرفته شد) رضایت‌بخش نیست. با این حال، این فیلم فوق‌العاده سرگرم‌کننده است، یک اثر گروهی بی‌نهایت غافلگیرکننده که بهتر است با آن به طور سرد برخورد شود.

تایم اوت به فیلم ۵ ستاره از ۵ستاره می‌دهد و با صدای بلند می‌گوید: با طنزی سیاه‌تر از نودل لوبیا سیاه، این فیلم یک اثر سینمایی استادانه است که می‌تواند شاهکار چان-ووک باشد. و با توجه به اینکه این مردی است که فیلم‌های «کنیز» و «برف‌شکن» را کارگردانی کرده، این خود گویای بسیاری از حقایق است.

پیتر بردشاو منتقد گاردین به فیلم ۴ ستاره از ۵ ستاره می‌دهد و آن را «هجویه‌ای پرشور درباره وضعیت کشور» و همواره غافلگیرکننده می‌خواند. وی می‌نویسد: ابتدا این فیلم شبیه یک کمدی قتل زنجیره‌ای به سبک «قلب‌های مهربان» و «تاج‌ها» یا یک کابوس شرمساری از یک کارمند حقوق‌بگیر به سبک «تایم اوت» اثر لورن کانته و «دشمن» اثر نیکول گارسیا به نظر می‌رسد. اما مان-سو طبق تصور ما و از طریق پایگاه قربانی خود عمل نمی‌کند. او از همان ابتدا تعلل می‌کند و اولویت‌های روایی دیگر آشکار می‌شوند… و در تمام این مدت، لحنی سرد و بی‌احساس از کمدی سیاهِ بی‌مزه هرگز کاملاً غایب نیست. اصلاً همه اینها چه معنایی دارد؟ برخی تصاویر نهایی و خارق‌العاده از تولید کاغذ با فناوری پیشرفته و تخریب محیط زیست، شاید به یک معنا اشاره داشته باشند: مکانیزاسیون در حال آمدن است، الگوریتم حکومت می‌کند، مردم اهمیت کمتری دارند و نیت و حضور انسانی ما به به شکل مضحکی بی اهمیت است.

اودرزواچ که به فیلم امتیاز B+ داده، می‌گوید پارک چان-ووک به ما یادآوری می‌کند که چرا یکی از بهترین‌های این بازی است: «انتخاب دیگری نیست» مانند یک فیلم کره‌ای اصیل به نظر می‌رسد: نگران اتفاقاتی است که وقتی ساختار خانواده از هم می‌پاشد، رخ می‌دهد، نسبت به هژمونی آمریکا شک دارد، هنوز درگیر جنگ‌های مخرب آن با کره شمالی و عدم دستیابی به درک مشترک است.

اسکرین اینترنشنال این فیلم را «یک طنز سیاه» نامیده و ایندی‌وایر به فیلم امتیاز عالی A- می‌دهد و آن را هجویه‌ای درخشان، خونین و به‌طرز غم‌انگیزی خنده‌دار از سرمایه‌داری، توصیف می‌کند.

کودی دریکز از «ان‌بی‌پی» فیلم را تحسین کرد و نوشت: درود بر پارک چان ووک! طرفداران فیلم می‌دانند که او استاد فرم است و با آخرین اثرش، فیلم شگفت‌انگیز «انتخاب دیگری نیست»، با موفقیت از عنوان خود به‌عنوان خلاق‌ترین فیلمساز زنده دفاع می‌کند. تماشای یکی از فیلم‌های او به معنای شگفت‌زده شدن از توانایی‌های مبتکرانه مغز راست است. او احتمالاً می‌تواند یک فیلم تجاری درباره تمیزکردن خانه را به طرز هیجان‌انگیزی سینمایی کند. «انتخاب دیگری نیست» لحن‌های ناهماهنگ و ویژگی‌های ژانری را به روشی که برای پارک معمول است، با هم ترکیب می‌کند و در عین حال نیروبخش باقی می‌ماند و با نگاهی مضحک وقتی سیستم فرد را تا مرز ناامیدی سوق می‌دهد، بررسی می‌کند. وی می‌افزاید: «انتخاب دیگری نیست» مشابه فیلم پرفروش «انگل» ساخته بونگ جون-هو، از یک طرح داستانی بزرگ و تقریباً باورنکردنی برای اظهار نظر درباره نابرابری اقتصادی کره جنوبی استفاده می‌کند، اما گرفتاری شخصیت اصلی آن را می‌توان برای شهروندان هر کشور سرمایه‌داری حریص و پرطمع‌ دیگر هم تصور کرد.

فیک‌فست نوشت: این داستان شرورانه به همان اندازه خنده‌دار، صمیمانه و وحشتناک است. «انتخاب دیگری نیست» شما را با این موضوع تنها می‌گذارد که چاره‌ای جز تماشای آخرین شاهکار پارک چان-ووک ندارید.

استیو پاند در «د رپ» در نقد فیلم از آن به عنوان کمدی سیاه پارک چان ووک که واقعاً سیاه و واقعاً کمیک است، یاد می کند و می افزاید: نگاه کارگردان کره‌ای به بیکاری به قتل تمام عیار منجر می‌شود. وی می‌نویسد: عبارت «انتخاب دیگری نیست» بارها توسط افراد زیادی در زمینه‌های مختلف در فیلمی که همین نام را دارد، تکرار شده، بنابراین شاید بهتر باشد همین الان یک کاربرد دیگر هم برای این عبارت اضافه کنیم: پارک چان ووک انتخاب دیگری جز ساختن فیلم‌های بزرگ و جسورانه‌ای ندارد که همیشه با زیاده‌روی و گاهی اوقات کارهای بسیار بیشتری از این قبیل انجام می‌دهند… برای او یک کمدی سیاه تا زمانی که واقعاً سیاه و واقعاً کمیک نباشد، مورد قبول واقع نمی‌شود، به این معنی که «انتخاب دیگری نیست» در کنار صحنه‌های منزجر کننده، پر است از قتل‌هایی که برای خنده به تصویر کشیده شده‌اند.

وی می‌افزاید: طبیعی است فیلمی که خیلی بد پیش می‌رود، خیلی خوب شروع شود، زیرا مان سو در خانه بی‌نقصش در حومه شهر، نوعی مارماهی درجه یک را که توسط شرکت برایش فرستاده شده، کباب می‌کند. سپس همسر بی‌نقص و ۲ فرزند بی‌نقصش را در آغوش می‌گیرد و اعلام می‌کند: «می‌دانید الان چه احساسی دارم؟ من همه چیز را دارم.» با این حال، صبح روز بعد، او همه چیز دارد به جز شغلی که به او اجازه داده از پس همه چیز بربیاید، زیرا شرکت آمریکایی که کنترل را در دست می‌گیرد، ۲۰ درصد از نیروی کار را کاهش می‌دهد.

این منتقد می‌نویسد: پارک بخش‌های شاد، بخش‌های شوم و نحس، بخش‌های خشونت‌آمیز و بخش‌های اسلپ‌استیک را بسط می‌دهد؛ ظاهرا او به این مفهوم پایبند است که هر کاری که ارزش انجام دادن داشته باشد، ارزش زیاده‌روی دارد، اما تا زمانی که کنترل کل آشفتگی را در دست داشته باشی. این فیلم به اندازه «انگل» بونگ جون هو، هموطن و همکار گاه‌به‌گاه پارک، ترکیبی استادانه از تفسیر اجتماعی و خشونت دیوانه‌وار نیست، اما با این وجود، یک اثر عالی است.


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image