۱۰ هنرمند سرشناس که کودکی تلخی داشتند
اختصاصی سلام سینما-گاهی منبع الهام بخش افراد موفق، تاریک ترین نقاط زندگی آنها است. گاهی فجایع زندگی برای بعضی افراد، سکوی پرش به سوی آیندهای روشن می شود. در این فهرست هنرمندان مطرحی وجود دارند که کودکی ناراحت کننده و حتی فاجعه باری داشتند.
وودی هارلسون/Woody Harrelson
پدر بیشتر افراد، شغلهای متداولی دارند؛ مثل حسابدار یا وکیل، اما پدر «وودی هارلسون» یک آدمکش حرفهای بود. «چارلز هارلسون» اولین کسی بود که در قرن ۲۱ یک قاضی فدرال را به قتل رساند. او حتی اعتراف کرد در ترور «جان اف کندی» نقش داشته که «FBI» آن را بی اساس خواند. وودی نتوانست پدرش را به خوبی بشناسد زیرا او در حبس ابد بود و در نهایت به دلیل سکته قلبی در زندان درگذشت. وودی معتقد است ذهنیتی شبیه به پدرش دارد و همین ذهنیت، به او کمک کرده تا در فیلم «قاتلین بالفطره» به خوبی از عهده ایفای نقش یک قاتل زنجیره ای بر بیاید. چارلز(پدر ووودی) در برنامهی مستند «ناگفته های FBI» گفت: «من کارهای بد بسیاری انجام دادم. تنها کاری که از انجام دادن آن پشیمانم، مصرف کوکائین است. من هرگز قاضی وود را نکشتم.»
شانایا تواین/Shania Twain
او شاید صدایی به زیبایی فرشتهها داشته باشد اما کودکی جهنمی را پشت سر گذاشته است. او ۵ خواهر و برادر داشت و در خانواده ای بسیار فقیر بزرگ شد. طبق گفتهی خودش بیشتر مواقع در کودکی با گرسنگی دست و پنجه نرم کرده است. او حتی شاهد سواستفاده پدرش از مادرش بوده که برای یک کودک هضم این قضیه مشکل است. شانایا در ۸ سالگی برای کمک به معاش خانواده در کلوپ های شبانه آواز می خواند. در سال ۱۹۸۷ پدر و مادرش در یک تصادف کشته شدند و او در سن ۲۲ سالگی مجبور شد از خواهر و برادرهایش نگهداری کند.
دمی مور/Demi Moore
او در کودکی چشمانش مشکل داشت و مجبور شد ۲ بار جراحی کند. همچنین او از مشکلات کلیوی رنج می برد. پدر دمی قبل از به دنیا آمدن او، مادرش را ترک کرد و مادر و ناپدری اش او را بزرگ کردند. البته آنها هردو مشکل اعتیاد به الکل داشتند و دائما در حال مشاجره بودند و دمی در خانه آسایش نداشت. در نهایت وقتی او ۱۶ ساله بود آنها از هم جدا شدند. ۲ سال بعد ناپدری اش که برای او مثل پدر بود، خودکشی کرد. سپس او وارد حرفه بازیگری شد. با اینکه خیلی جوان بود چندین بار سعی کرد به مادرش کمک کند تا ترک کند اما وقتی با مقاومت او مواجه شد او را رها کرد و به دیدن او نرفت تا سال ۱۹۹۸ که مادرش در اثر سرطان درگذشت.
لیتون میستر/ Leighton Meester
مشکلات او در واقع از بدو تولدش با او همراه بودند. مادرش کنستانس در زمان بارداری به جرم قاچاق مواد مخدر در زندان بود و فقط برای زایمان به او اجازه دادند به بیمارستان برود. وقتی لیتون به دنیا آمد تا سه ماهگی در بازگردان گاه بود و بعد از آن مادربزرگش از او نگهداری کرد.
اشلی جود/Ashley Judd
او دختر «نائومی جود» خواننده سبک کانتری است. اشلی در کودکی قربانی آزار و تجاوز جنسی بوده است. البته هیچ گاه به عنوان یک فرد مشهور این قضیه را پنهان نکرده و برعکس از شهرتش برای آگاهی رسانی به افراد استفاده کرده است. اشلی سال ۲۰۱۱ کتاب خاطراتش را با عنوان «تلخ و شیرین» به چاپ رساند و در آن از رازهای کودکی اش نوشت. دربارهی استعمال مواد مخدر والدینش و اینکه مورد آزار جنسی قرار گرفته و تا مرز خودکشی پیش رفته اما به دنبال درمان روانی رفته و شغلش را حفظ کرده و در نهایت حامی کودکان و افرادی که قربانی این گونه خشونت ها بودند شده است.
واکین فینیکس/ Joaquin Phoenix
او یکی از ۵ فرزند خانواده بوده و برای اینکه خانواده اش در خیابان نمانند با برادرهایش در خیابان ها آواز می خواندند و خیلی زود در فیلم و سریال ها ظاهر شدند و به شهرت رسیدند اما همین شهرت برایشان گران تمام شد. در ۳۱ اکتبر ۱۹۹۳ یعنی ۳ روز بعد از تولد ۱۹ سالگی اش، شاهد مرگ برادر بزرگش (۲۳ ساله) در یک کلوپ شبانه در اثر اوردوز مواد مخدر بود. داغ این مرگ برایش به اندازه کافی بزرگ بود اما اینکه صدای ضبط شدهی او در تماس با ۹۱۱ مرتبا از رادیو و تلویزیون پخش می شد برایش عذاب آور شده بود.
شارلیز ترون/ Charlize Theron
بیشتر نوجوان ها به فکر مدرسه و دوست پیدا کردن هستند اما شارلیز ۱۵ ساله دغدغه های دیگری داشت. پدرش چارلز دائم الخمر بود و او و مادرش را کتک می زد. در شب ۲۱ ژوئن ۱۹۹۱ پدرش آنها را با اسلحه تهدید به مرگ کرد و مادر شارلیز، برای نجات خانواده به او شلیک کرد و او را کشت. برادرش هم در این حادثه زخمی شد. کتک خوردن از پدرش و اینکه در نهایت شاهد مرگ او درست در جلو چشمش بود برای شارلیز بسیار ناراحت کننده بود اما این حادثه به او ثابت کرد مادرش به هر قیمتی هوایش را دارد. این اتفاقات باعث شد او شخصیتی محکم داشته باشد و به گفته خودش حتی نقش هایی که بازی کرده اکثرا مستقل و قوی هستند و کمتر نقش یک قربانی را بازی کرده است.
اپرا وینفری/ Oprah Winfrey
زندگی اپرا مثل یک رمان است. او در یک خانواده خیلی فقیر در میسیسیپی به دنیا آمد. مادر ۱۸ ساله اش خدمتکار بود و پدر ۲۰ ساله اش در ارتش خدمت می کرد و او با مادربزرگش زندگی می کرد. در کودکی به عنوان تنبیه او را با چوب کتک می زدند. ۹ ساله بود که مورد آزار و تجاوز جنسی از سوی اعضای خانواده و دوستان خانوادگی اش قرار گرفت. در سال ۱۹۶۸ در پی آزارهای جنسی در ۱۴ سالگی باردار شد ولی بچه خود را از دست داد و پسری مرده به دنیا آورد. دیگر راهی نبود جز اینکه با پدرش زندگی کند. به همین دلیل در سال ۱۹۷۱ نزد پدرش در نشویل رفت. مرگ فرزند برای او ضربه سختی بود ولی با خود عهد کرد که زندگیاش را تغییر دهد. پدر هم تصمیم گرفت با انضباط و سختگیری به او کمک کند تا بتواند زندگیاش را دگرگون کند. او تحصیلاتش را ادامه داد و امروز یکی از موفق ترین و ثروتمندترین زنان آفریقایی-آمریکایی است.
ری چارلز/ Ray Charles
در سن ۵ سالگی، ری شاهد غرق شدن برادر بزرگترش بود. پس از آن در اثر «گلوکوم» به تدریج بینایی خود را از دست داد. در ۷ سالگی تقریبا نابینا شد؛ اما مادرش به جای اینکه او را لوس کند از او می خواست در کارهای خانه مشارکت کند. او ظرف می شست، کف زمین را تمیز می کرد و چون شومینه داشتند حتی با تبر هیزم می شکست. مادرش هیچ گاه نگذاشت تا محدودیت بینایی، عذری برای انجام ندادن وظایفش شود و البته همین سختگیری های بود که او را تشویق کرد وقتی به مدرسه نابیناها فرستاده شد موسیقی را دنبال کند. متاسفانه مادرش نتوانست موفقیت او را ببیند و هنگامی که ری ۱۴ ساله بود درگذشت. اما ری در نهایت به یکی از پیشگامان مویسقی سل تبدیل شد.
کلسی گرامر/ Kelsey Grammer
خودش می گوید: «وقتی به گذشته فکر می کنم احساس می کنم زندگی ام نفرین شده است.» وقتی ۱۳ ساله بود یک مرد دیوانه پدرش را درست جلوی خانه با شلیک یه اسلحه به قتل رساند. ۱۸ ساله بود که خواهرش کارن ربوده شد و بعد از آنکه به او تجاوز شد او را به طرز فجیعی کشتند. فاجعه بارتر آنکه او باید جسد را شناسایی می کرد. او خطاب به قاتل خواهرش گفت: «شاید تو هرروز با پشیمانی سر کنی اما من تا آخر عمرم با یک تراژدی زندگی می کنم.» ۵سال بعد برادر ناتنی کلسی در یک سانحه غواصی از بین رفت. و همهی این اتفاقات تا قبل از ۲۵ سالگی او بود. اما این حوادث غم انگیز او را از پا در نیاورد؛ در عوض او به یک بازیگر و کمدین موفق تبدیل شد. هنگامی که به او جایزه یک عمر فعالیت هنری اهدا شد گفت: «متشکرم که به زندگی من بها دادید، فقط نمی دانم از این به بعد با آن چکار کنم.»