تفاوت های کتاب و سریال ویچر
اختصاصی سلام سینما- هر مجموعهی کتابی که برای ساخت فیلم به کارگرفته شده است، در اقتباس از آن چیزی افزوده شده یا کم شده است. برای سریالی مثل «ویچر»(The Witcher) که با مجموعهای از داستانهای کوتاه، پیش از تکمیل رمان آن شروع شده است، تولید یک اثر اقتباسی کامل و صادقانه، به نظر غیرممکن میرسد. ما پنج تفاوت عمده را بررسی کردهایم که بیان میکنند آیا این تفاوتها در این سریال اهمیت داشتهاند یا خیر، و نظر خود را در مورد اینکه به داستان آسیب رسانده یا کمک کردهاند، بیان میکنیم.
تفاوتهای بین کتاب و سریال ویچر
1- گذشتهی ینیفر
به جای اینکه سریال «ویچر»(The Witcher) همانند کتابهای آن به داستان گرالت (هنری کویل) بپردازد، مجموعهی نتفلیکس تصمیمات جالب توجهی را اتخاذ کرده و تمرکز خود را بر داستان گرالت، سیری (فریا آلن) و ینیفر (آنیا چالاترا) معطوف میکند. در این سریال، میبینیم که هر مرحله از تغییر شکل ینیفر، از یک گوژپشت ناجور به یک جادوگر قدرتمند، با جزئیات نشان داده شدهاست.
اما کتاب آن، پیش زمینهی کوتاهی را در مورد ینیفر ارائه داده است. همین مقدار برای طرفداران کافی بود که ایدهی کلی از او داشته باشند، اما به اندازهی سریال تلویزیونی با جزئیات شرح داده نشده بود. این موضوع به سریال «ویچر» این امکان را فراهم کرد که گذشتهی ینیفر را با جزئیات بیشتری به بینندگان نشان دهد. وقتی گرالت با ینیفر آشنا میشود، بینندگان سریال ینیفر را به طور کامل میشناسند. حالا که صحبت از گرالت و ینیفر شد، به سراغ تفاوت دوم میرویم.
2- بازهی زمانی رابطهی گرالت و ینیفر
وقتی با ینیفر در کتابهای «ویچر» آشنا میشویم، او و گرالت در یک رابطهی متلاطم قرار دارند. آنها به یکدیگر علاقمند شدهاند، اما همیشه به خاطر دعواهای پرسروصدا و آشکار از هم جدا میشدند. در کتابهای «ویچر»، تاریخچهای وجود دارد که مخاطبین آرام آرام با آن آشنا میشوند.
اما سریال «ویچر»(The Witcher) تصمیم میگیرد که رابطهی گرالت و ینیفر را از آغاز نشان دهد. بیشتر فصل اول این سریال به فرصت آشنایی این دو اختصاص دارد، اما این امر به جای اینکه تکمیلکننده و دنبالهی داستان باشد، آغاز یک چیز جدید است. بنابراین، طرفداران میتوانند تا جاییکه رضایتشان جلب شود، این ارتباط بین آنها را دنبال کنند. با این حال، به نظر میرسد آنها همچنان برقراری ارتباط و برهم زدن رابطه را همانند داستان کتابهای «ویچر» دارند.
3- ملکه کالانته
ملکه کالانته (جودی می)، شیرزن سینترا، به طور حتم تمایلات خشمگینانهای در درون خود دارد. او به خطوط مقدم جنگ سفر خواهد کرد تا از کشور خود در برابر هجوم نیلفگارد دفاع کند. آنها با درندهخویی مبارزه میکنند تا از زمینهای خود محافظت کنند. ملکه کالانته حتی پس از شکست خوردن، سیری را از حملههای پیشرو به مرزهای خود نجات میدهد.
تفاوت اصلی این شخصیت در کتابهای «ویچر»(The Witcher) و سریال آن در سنگدلی ذاتی کالانته میباشد. کالانته یک نگرش نژادپرستانه (کلمهی بهتری برای آن وجود ندارد) نسبت به کسانی که خون پریگونه دارند، نشان میدهد. در واقع، در سریال «ویچر»(The Witcher) او دستور میدهد هر کسی که در قلمرویش خون پریگونه دارد را نابود سازند. این پاکسازی نژادی باعث شگفتی و تعجب کسانی خواهد شد که کتابهای «ویچر» را خواندهاند، زیرا در این کتابها، ملکه کالانته خون پریگونه دارد و هرگز دستور پاکسازی نژادی را نمیدهد.
4- تیسایا دو وریس
شخصیت دیگری از سریال «ویچر»(The Witcher) که دچار تغییر شخصیت بنیادین نسبت به کتاب آن شده است، تیسایا دو وریس (میانا بورنیگ) میباشد. تیسایا کسی است که در انجمن برادری جادوگران، مربی ینیفر میباشد و داستان زندگی فلاکتبار و تبدیل شدن او به یکی از قدرتمندترین جادوگران در سرتاسر دنیا را برای او تعریف میکند.
تفاوت اصلی بین کتابهای «ویچر»(The Witcher) و سریال آن، شخصیت و طرز رفتار وی میباشد. در کتابهای «ویچر»، تیسایا یکی از شخصیتهای خوب این مجموعه کتابها میباشد که وقت کمی را برای سیاست و دسیسه چینی جادوگران اختصاص میدهد. اما سریال «ویچر»، شخصیت تیسایا را به فردی بسیار خونسرد و محاسبهگر تبدیل کرده است که نسبت به همتای خودش در کتاب «ویچر»، سیاستبازیهای نفرتانگیزی را دارد.
5- مراسم جادوگران
این مراسم یکی از وحشتناکترین و خونینترین تغییرات نسبت به سریال «ویچر»(The Witcher) میباشد. پیش از اینکه یک جادوگر به دادگاه فرستاده شود، باید در مراسمی جادویی قرار گیرد که بدن او تغییر یابد. از طریق این مراسم، یک گوژپشت میتواند به یک فرد زیبا و خیرهکننده تبدیل شود. اما برای اجرای این مراسم، باید رحم جادوگر برداشته شود.
سریال «ویچر»(The Witcher) این فرآیند را با جزئیات خونین و ناراحتکنندهای نشان میدهد. شاید بیشتر شبیه سریال «بازی تاج و تخت» باشد، اما شما تقریباً از تماشای آن احساس ناراحتی خواهید کرد. در مقابل، کتاب «ویچر» به این اندازه وحشتناک نمیباشد. در کتاب «ویچر»، جادوگر عقیم میشود، اما این عقیم شدن به خاطر برداشتن رحم اتفاق نمیافتد. از این رو، دلیل اینکه این سریال قصد داشته است که آن را وحشتناک جلوه دهد، نامشخص است.
6- سقوط سینترا
این مورد یکی از آن تغییراتی است که به دلیل تصمیم نتفلیکس برای تحکیم بازهی زمانی داستان و غیرخطی کردن آن نسبت به مجموعه کتابها انجام گرفته است و به نظر منطقی میرسد. سقوط سینترا در مجموعه کتابهای «ویچر»، تا آخرین داستان «شمشیر سرنوشت» اتفاق نمیافتد. حتی پس از آن، دیگر شاهد سقوطی در این مجموعه کتابها نبودیم. گرالت از طریق داستانهایی که یسکیر به او میگوید، در مورد سقوط سینترا مطلع میشود.
نسخهی تولید شدهی نتفلیکس، در واقع سقوط سینترا را به نیلفگارد نشان میدهد. این اتفاق باعث میشود که بینندگان بیشتر نسبت به سیری علاقمند شوند. با توجه به اینکه سقوط سینترا بیرحمانه نشان داده شده است، باعث میشود که بینندگان بیشتر از همیشه نسبت به امنیت این دختر جوان نگران شوند. تفاوت دیگر در اینجا، حضور گرالت میباشد که در زندان ملکه کالانته به سر میبرد. با این حال، پیش از اینکه ملکه تصمیم به آزادی او بگیرد تا از سیری محافظت کند، او از زندان فرار میکند.
7- نبرد سادن هیل
اتفاق مهم دیگر در سریال «ویچر»(The Witcher) که خوانندگان کتاب در مورد آن شنیدهاند، نبرد سادن هیل میباشد. برخلاف مجموعه کتابهای «ویچر»(The Witcher)، قسمت آخر فصل اول این سریال بر نبرد سادن هیل متمرکز است. بینندگان شاهد نبرد جادوگران در برابر نیروهای نیلفگارد هستند، حتی زمانی که آنها کشته میشوند و جان خود را برای جلوگیری از مهاجمان فدا میکنند.
در مجموعه کتابهای «ویچر»، گرالت از ترس دیدن نام ینیفر در بنای یادبود مردگان، به سادن هیل میرود. در طی این سفر، او همچنین به سراغ مردگان میرود. اما سریال «ویچر»(The Witcher) با قراردادن صحنههایی از کابوسهای وحشتناک گرالت در مورد جستجوی سادن هیل برای پیدا کردن ینیفر، داستان خودش را به نمایش میگذارد.
8- تریس مریگولد
تعجبی ندارد که تریس (آنا شافر) در سریال «ویچر»(The Witcher) زودتر از مجموعه کتابهای «ویچر»(The Witcher) حضور مییابد. او شخصیت مورد علاقهی طرفداران بازیهای «ویچر»(The Witcher) بوده و بخش مهم و برجستهای از داستانهای آنها میباشد. اما در مجموعه کتابهای «ویچر»، تریس تا جلد سوم کتاب حضور نمییابد.
در سریال «ویچر»، تریس برای کشتن استریگا، گرالت را استخدام میکند. این اتفاق قابل درک است، همانطور که این شخصیت در مجموعه کتابهای «ویچر»(The Witcher) هم گرالت را برای انجام این کار استخدام میکند. نه تنها بینندگان فرصت پیدا میکنند که تریس را زودتر از زمان برنامهریزی شده ببینند، بلکه او را برای این نقش بسیار عالی و مناسب میبینند. علاوه بر این، ما شاهد همکاری تریس و ینیفر در نبرد سادن هیل نیز هستیم که به دوستی آنها اشاره میکند. همچنین ما فرصت پیدا میکنیم که او را به عنوان فردی خارج از مثلث عشقی ینیفر، گرالت و تریس، بیشتر بشناسیم.
9- قدرتهای سیری
در سریال «ویچر»(The Witcher)، سیری یک شخصیت بسیار قدرتمند است. او قادر است از نیروهای آشفتهی مادر خود بر علیه خودش، یعنی پاوتا (گایا موندادوری) بهره ببرد. تفاوت اصلی بین تواناییهای سیری در سریال «ویچر»(The Witcher) و مجموعه کتابهای آن، نحوهی نمایش آن در ابتدای سریال «ویچر»(The Witcher) است.
در مجموعه کتابهای «ویچر»(The Witcher)، سیری حس رهبری و مصونیت بسیار خوبی در برابر برخی از حملات جادویی دارد. این ویژگیها در طی زمان و به خصوص در بخش دوم کتاب تقویت خواهند شد. اما در سریال «ویچر»(The Witcher)، قدرتهای سیری از ابتدا بسیار قدرتمند هستند و به او این امکان را میدهند تا به رویاهای گرالت وارد شوند و پیشگوییهایی در خصوص پایان دنیا به وی ارائه دهند.
10- زاویهی دید روایت داستان
کتابهای «ویچر»(The Witcher) تنها از دیدگاه گرالت از ریویا نوشته شدهاند که به معنای این است که برخی اتفاقات پس از رخ دادن به وی گفته میشود یا اینکه او رویدادهای مهم را از دست میدهد. سریال «ویچر»(The Witcher) با داشتن دیدگاههایی از سه شخصیت، گستره و عمق بیشتری را به بینندگان ارائه میدهد.
اتفاقی که گرالت آن را از دست میدهد، در عوض شخصیتهای دیگری همچون ینیفر و سیری شاهد آن هستند. بنابراین، سریال «ویچر»(The Witcher) آگاهی بیشتری را برای بینندگان فراهم میکند تا داستان را دنبال کنند. همچنین این سریال به طور کلی تصویر شفافتری را ارائه میدهد.
11- ویلگفورتز
در سریال «ویچر»(The Witcher)، ویلگفورتز یکی از معدود اعضای انجمن برادری جادوگران است که به تهدید جدی از سوی نیلفگارد پی میبرد. او به همراه چند فرد دیگر، در دفاع از سادن هیل حضور پیدا میکنند. در طول نبرد، او به جنگ کاهیر میرود اما در نهایت شکست میخورد.
کتابهای «ویچر»(The Witcher) نسبت به سریال آن، ویلگفورتز را بیشتر شبیه به یک نیروی جنگی نشان میدهد. گفته میشود که او خود را به خوبی در نبرد سادن هیل تبرئه کرده است و میتواند با اسلحهی سرد، با ویچر رقابت کند. با توجه به اینکه سریال «ویچر»(The Witcher) به تازگی منتشر شده است، ممکن است بعدها به فرد قدرتمندتری تبدیل شود.
12- ریورها
حالا که صحبت از افراد نه چندان خوب شد، بیایید در مورد گروهی از مزدوران به نام ریورها صحبت کنیم. این افراد در کشتن اژدهاها و آزار جنسی مهارت دارند. رهبر آنها، یعنی بوهولت، ینیفر را مورد آزار و اذیت کلامی قرار میدهد. آنها در نهایت و در آخر کار، لگد به بخت خودشان میزنند و در نبرد علیه ین و گرالت کشته میشوند.
در کتابهای «ویچر»(The Witcher)، آنها موفق میشوند که شخصیت خود را پلیدتر کنند. در جایی از کتاب، آنها به ین ضربه زده و او را میبندند و بوهولت به وی تجاوز میکند. او و افرادش قصد و نیت خود را از تجاوز به او اعلام میکنند، اما قبل از اینکه موفق به این کار شوند، او خود را آزاد میکند. در حالیکه بوهولت و افرادش به کارهای زشت خود ادامه میدهند، اما اصلاً کار نامتعارف و تجاوز جنسی را انجام نمیدهند.
13- آیک از دنزل
بیشتر بینندگان سریال «ویچر»(The Witcher)، این فرد را به خاطر داشتن بدترین نقش در قسمت «گونههای کمیاب (قسمت ششم)» به خاطر خواهند داشت. او فردی مغرور، نالایق و بسیار بیرحم است و موجودات بیخطر را میکشد، فقط به خاطر اینکه فردی سرسخت و خشن به نظر برسد، میکشد. وقتی برای تسکین درد، گلوی خودش را پاره میکند، هیچ کسی برایش دلسوزی نمیکند.
در مجموعه کتابهای «ویچر»(The Witcher)، آیک در واقع شخصیتی برخلاف شخصیتش در سریال «ویچر»(The Witcher) دارد. در حالیکه او شخصیت چندان خوبی ندارد، اما مهارت بالایی در کشتن هیولاها دارد. او حتی شجاعانه داوطلب مبارزه با اژدهای طلایی میشود که شکست میخورد، اما مورد احترام قرار میگیرد.
14- دندلاین همان یسکیر و یسکیر همان دندلاین است
«با ویچر خودت شیر یا خط کن» - آیا تا به حال این عبارت را شنیدهاید؟ اگر نشنیدهاید، این عبارت همان گفتهی قدیمی است که شاعر و آوازهخوان، یسکیر در قسمت دوم، «چهار نشانه» برای گرالت میخواند. این آواز دارای ریمیکسهای تکنو، کاورهای متال و حالتی میباشد که در بازی اورجینال «ویچر»(The Witcher) قرار داده شده است. ماجراجویی یسکیر و گرالت مهمترین اتفاقاتی هستند که در سریال «ویچر»(The Witcher)، حس شوخطبعی را ایجاد میکنند، اما یسکیر در مجموعه کتابها حضور ندارد، حداقل در ترجمهی انگلیسی این کتابها نمیباشد.
در رمانها (و بازیها) «ویچر»(The Witcher)، نام او دندلاین میباشد، به خاطر اینکه یسکیر، نام اصلی لهستانی او در کتابهای ساپکوفسکی میباشد. وقتی این کتابها به زبان انگلیسی ترجمه شد، نام او تقریباً به معنای گلآلاله بود. مترجمان تصمیم گرفتند که دندلاین مناسبتر است و به همین دلیل او در نزد خوانندگان و بازیکنندگان بازیهای ویدیویی، با این نام شناخته میشود. شخصاً فکر میکنم که بهتر است نام سریالی او را به جای نام او از منابع اصلی به کار ببریم.
15- جنگل بروکیلون و شمشیر سرنوشت
در سریال «ویچر»(The Witcher)، پس از اینکه شاهزاده خانم سیریلا از سقوط سینترا و از چنگ نیلفگارد فرار میکند، به جنگلها پناه میبرد. سیری توسط لیدی ایتن، ملکهی دریادس، به جنگل برده میشود. او کسی است که به پاک کردن خاطرات دلخراش او از جنگ و مصیبت کمک میکند. هیچکدام از آنها کارساز نیست و در نهایت موسسک، یا همان داپلر که از موسسک تقلید میکند، به سراغ سیری میآید و او را برمیگرداند.
این اتفاق، مهمترین تفاوت و اتفاق نسبت به رمانهای «ویچر»(The Witcher) میباشد. در رمان «شمشیر سرنوشت»، دومین مجموعه از داستانهای کوتاه، گرالت وارد بروکیلون میشود تا پیغامی را به ایتن برساند، کسی که از انسانها نفرت دارد و بر مناطق جنگلی و ساکنین غیرانسانی آن حکومت میکند. در آنجا، گرالت متوجه سیری، دختری ده ساله میشود که از انجام یک ازدواج سنتی فراری است. سیری مورد حملهی یک هزارپای غولپیکر قرار میگیرد و گرالت او را نجات میدهد و به همراه یکدیگر راه خود را در جنگل ادامه میدهند.
منابع:
ScreenRant, Looper, Game Radar, Popsugar
خبرهای مرتبط:
تفاوت های سریال و کتاب سرگذشت ندیمه (The Handmaid's Tale)
22 تفاوت بزرگ بین سریال " بازی تاج و تخت" (Game of thrones) و کتاب های جورج آر.آر مارتین