آغاز خونین و احساسیترین قسمت Predator در Badlands؛ نبرد خانوادهای میان افتخار و انتقام
.jpg?w=1200&q=75)
در آغاز فیلم (Predator: Badlands)، تماشاگر با نبردی مرگبار میان دک (با بازی دیمیتریوس شوستر-کولواماتانگی) و برادر بزرگترش کوئی روبهرو میشود. این مبارزه در ظاهر تمرینی برای شکار نخست دک است، اما به سرعت رنگ خیانت و خشونت میگیرد. پدر آنها، نژور، در صحنهای بیرحمانه از کوئی میخواهد برادر کوچکتر خود را بکشد تا ضعف را از خاندان یاتجا بزداید. در اقدامی قهرمانانه، کوئی بر خلاف فرمان پدر، دک را آزاد کرده و جان خود را فدای نجات او میکند.
*متن حاوی اسپویل*
این سکانس ابتدایی، که با مرگ دردناک کوئی پایان مییابد، بهگفتهی منتقدان، احساسیترین لحظه در تاریخ فرنچایز (Predator) است. دک از این پس مأموریتی دوگانه دارد: اثبات تواناییاش به قبیله و ادای احترام به برادر ازدسترفتهاش.
در ادامه، دک با یک اندروید به نام تیا (ال فنینگ) و موجودی جوان از نژاد کالیسک همراه میشود و به تدریج درمییابد که ارزش واقعیاش در قدرت درونی و وفاداری است که به دیگران دارد، نه در پیروی کورکورانه از سنتهای خشن یاتجا. بازگشت او به سیاره زادگاهش با رویارویی مجدد با پدرش همراه میشود؛ اینبار اما دک شکارچی کاملتری است که دیگر به تأیید پدر نیازی ندارد. او در نبردی نهایی، نژور را میکشد و حلقهی رنج خانوادگی را میبندد.
اما درست زمانی که مخاطب تصور میکند داستان به پایان رسیده، چرخشی غافلگیرکننده رخ میدهد: سفینهای تازه در افق ظاهر میشود و دک با صدایی سنگین میگوید «او مادر است». این پایانبندی نه تنها مسیر تازهای برای دنبالههای بعدی فرنچایز میگشاید، بلکه نشان میدهد (Badlands) فراتر از یک فیلم اکشن علمیتخیلی، روایتی از خانواده، هویت و رهایی است.