فیلم The Black Phone 2: دنبالهای ترسناک که تا حد زیادی موفق است
.jpg?w=1200&q=75)
در ظاهر، ساخت دنبالهای برای یک فیلم ترسناک مثل «تلفن سیاه 2» (The Black Phone 2) آسان به نظر میرسد: هیولا را بیاورید و بگذارید قربانیان جدیدی را شکار کند. اما حقیقت این است که ساخت یک دنباله موفق، پیچیدهتر از این حرفهاست. کارگردان باید قهرمانان و محیطهای جدید معرفی کند، داستان را پیش ببرد و با افزودن به پیشینه و روشهای منحصر به فرد هیولا، مخاطب را همچنان درگیر کند.
در «تلفن سیاه 2»، دریکسون و همکار نویسندهاش سی. رابرت کارگیل تصمیم گرفتند هر دو خط داستانی را دنبال کنند: هم بازگرداندن هیولا «گربر» و هم ادامه ماجراهای قهرمانان پیشین، فینی و گوین. این دو اکنون در دبیرستان هستند و با مشکلات روانی پس از وقایع فیلم اول دست و پنجه نرم میکنند. فینی گوشهگیر و از مصرف مواد برای فرار از دردهای خود استفاده میکند، در حالیکه گوین با کابوسهایی روبهروست که حتی باعث مرگ مادرشان شده بود.
داستان جدید در کمپ ((Alpine Lake رخ میدهد، جایی که سه پسر نوجوان ناپدید شدهاند و متوجه میشویم این قربانیان اولیه گربرهستند. گوین و فینی با کمک ارنستو، سعی میکنند معمای ناپدید شدن کودکان را حل کنند و جلوی قتلهای جدید هیولا را بگیرند، حتی وقتی گربر از دنیای مردگان به دنیای زندهها بازمیگردد.
فیلم در حدود یک ساعت اول، موفق میشود با ترس و دلهره بالا، شخصیتها را باورپذیر و قهرمانان پیشین را تازه و انسانی نشان دهد. صحنههای خواب گوین با فیلمبرداری ۸ میلیمتری، فضایی نوستالژیک و وهمآلود ایجاد میکنند که ترس را عمیقتر میکند.
با این حال، از نیمه دوم فیلم، «تلفن سیاه 2» به سمت پیچیدگی بیش از حد روایت و قوانین عجیب قدرتهای جدید گربر میرود. جزئیات اضافی درباره مادر فینی و گوین و تواناییهای هیولا باعث میشود فیلم بخشی از ترس خود را از دست بدهد. همچنین صحنههای استفاده گربر از کفشهای یخی جادویی، کمی خندهآور و غیرمنطقی به نظر میرسد.
با این حال، حتی نیمه دوم ضعیف فیلم هم نتوانسته است تأثیر ساعت اول ترسناک و هیجانانگیز آن را کاهش دهد. «تلفن سیاه 2» نمونهای از دنبالهای است که تا یک ساعت اول به طور استادانه ترس را به تصویر بکشد و سپس درسهای مهمی درباره چالشهای ساخت فرنچایزهای ترسناک ارائه میکند.