یک اکشن تمام عیار
نقد و بررسی جان ویک دو
منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی
سری نوپای جان ویک را میتوان به مثابه یک اکشن تمام عیار در نظر داشت اثری که بدون هیچ تمهیدات داستانی خاص با نقش افرینی های اکشن دو ساعت تمام شما را خیره به صفحه نمایش نگه میدارد و این همان میخیست که نه در ابتدای کار بلکه در طول کل پروژه در حال کوبیده شدن در ذهن مخاطب میباشد شاید از خودتان بپرسید چگونه میشود دوساعت کامل شاهد پلان های پر حادثه و پر سروصدا بود پاسخ این سوال را میتوان اینگونه داد که این همان معجزه سینمای هالیوود است این بدین معناست که اگر چه فیلم ریتم یکنواخت بزن و بکش خود را از ابتدا تا پایان حفظ میکند اما این موضوع هیچگاه شما را خسته از اثر پیش رو نمیکند چون این هنر چاد استاهلسکی کارگردان توانمند جان ویک است که در دومین همکاری خورد با کیانو ریورز توانسته سکانس به سکانس با جلوه های بصری پر زرق و برق ذهن مخاطب خود را به این سو ان سو بکشاند
از طرفی غافلگیری در جدید ترین ساخته استاهلسکی حرف اول را میزند چرا که این کارگردان با پیشبرد اثر خود توانسته هم در ریتم داستانی فلجش و هم بحث اکشن پروژه قدم های جسورانه ای داشته باشد
قصه بسیار ساده آغاز میشود جان ویک که پس از پایان قسمت پیشین تصمیم به بازنشستگی گرفته است میزبان مهمانی ناخوانده میشود ان شخص کسی نیست به جز سانتینو مرد جوانی که بعد از فوت پدرش توانسته به مدارج بالای حکومتی در مقر فرمانروایی گروه مافیایی شهر برسد اما قصه از جایی آغاز میگردد که وی به جان ویک که حالا خود را بازنشسته به حساب میاورد ماموریت میدهد تا خواهرش را به قتل برساند تا با این کار بتواند نفر اول و جانشین اصلی پدر باشد ....
به عبارت دیگر قصه نه در قسمت اول نه در این قسمت هیچ پیش در امدی را برای شخصیت پردازی و یا مقدمه چینی در نظر نمیگیرد چرا که عهد را بر این نهاده است تا از همان ابتدا تنها با اکشن خود بتواند پول روی پول گذاشته و البته مخاطب خود را سرگرم نماید
راهی که امروز چاد با جان ویک طی میکند قبلا توسط کارگردانان آثاری همچون سریع و خشن و یاماتریکس به نوعی طی شده است منتها با این تفاوت که در تمام پروژه های ذکر شده علاوه بر اکشن محور بودن قصه ،میتوانستیم رابطه معنایی و موضوعی قسمت به قسمت انها را شاهد باشیم به عبارت دیگر مخاطبی سری ماتریکس را به طور کامل درک میکرد که تمامی قسمت هایش را مشاهده کرده بود و البته به دلیل شخصیت پردازی پیشین کاراکتر ها کارگردان فرصت ومجال بیشتری برای ورود به قسمت اکشن کار را داشت برای همین هم بود که ما به محض تماشای این اثار بعد از زمان اندکی به حلقه بحرانی قصه پرتاب میشدیم از طرفی هم کارگردان یک بار امتحانش را پس داده بود پس از باب محبوبیت شخصیت هاو حتی انتخاب بازیگر ها نگرانی به خود راه نمیداد چون اطمینان و باور داشت میتواند موفقیت خود را تکرار کند
اما در جان ویک به نوعی با یک چالش خود خواسته از طرف چاد رو به رو هستیم مخاطب با تماشای قسمت دوم نیز چیزی برای از دست دادن ندارد و در جریان تمامو کمال قصه قرار میگیرد و این بدین معناست که اگر چه جان ویک در این دو قسمت روند به شدت صعودی خود را از حیث تماشاگر پسند بودن حفظ کرده اما در ادامه قطعا ضربات مهلکی به بدنه فیلم وارد میاید چرا که به دلیل عدم حضور قصه به مرور وارد یک سیکل پرتکرار وقایعی میشود که دیگر به تنهایی زور جلب نظر مخاطب به روز سینما را ندارند
اولین چیزی که در همان ابتدا در جان ویک توجه ما را به خودش جلب میکند محیط تاریک و شاید ترسناک و راز الود زندگانی جان ویک میباشد کسیکه حتی در دوران بازنشستگی اش هم زندگی ارامی نداشته و زندگی اش را در یاد و خاطره خانواده خود سپری میکند
نکته جالب جان ویک این موضوع است که چاد در به نمایش در اوردن این فیلم به شدت اثر پیش رو را ساده انگاشته است
۱-قصه با سیستم روایی اول شخص و از نگاه جان ویک پیش میرود
۲-بد من قصه خیلی زود هویت خود را افشا میکند
و البته قصه به حدی پیش پا افتاده میباشد که میتوانید در همان ابتدا صفر تا صد ان را با کمی رویاپردازی پیش بینی کنید
میشود اینطور ادعا کرد که اگر این فیلم یک اثر صامت میبود بدین منظور که هیچگونه دیالوگ نویسی نمیداشت قطعا بخش عمده ای از موفقیت امروزش را حفظ میکرد چرا که جان ویک به هیچ عنوان یک اثر دیالوگ محور نمیباشد و تنها موتور تکان دهنده آن جلوه های ویژه بصری .سرو صدای محیط .و اکت خوب نقش افرینان ان میباشد
اگر چه چاد از قصه بهره نبرده است اما به تمامی موارد ذکر شده به صورت دیتیل به دیتیل توجه داشته است
کیانو ریورز در به نمایش در اوردن شخصیت جان ویک بسیار هنرمندانه عمل کرده است چرا که از ابتدا تا پایان پروژه بلاتکلیفی وی و عدم رضایت از شرایط موجود را میتوان در چهره او تماشا کرد این در حالیست که پشت این چهره شاید کمی در مانده یک قاتل خشن قرار دارد که در بخش های مختلف فیلم خود را به نمایش میگذارد
بدون شک جان ویک را
میتوان همچون برخی آثار کلاسیک آمریکا قهرمان محور دانست و توجه به این اصل مهم لازم و ضروریست که قهرمان هیچگاه نمیمیرد اما چاد سعی دارد در دل قصه با زخم و جراحاتی که به جان ویک وارد میاورد این فرضیه را در دل مخاطب ضعیف کند و به نوعی او را نسبت به از دست رفت جان نگران کند که البته موفق عمل کرده است
فرشته مرگ لقب درست و شایسته ای برای جان ویک است چرا که با ورود اوبه هر سکانس و روبه رو شدن با حاضرین ،میتوان نظاره گر ترس در چشمانشان بود
در بحث نما دوربین به هیچ عنوان به عنوان یک المان موثر جهت شخصیت پردازی جان ویک به کار نمیرود چرا که همانطور که عرض کردم چاد هیچگاه اکشن خود را همانند دیگر اکشن های موفق هالیوود جدی نمیگیرد هر چه هست ضبط و ثبت نماهای متعددی است که با گذرراز مرحله تدوین کمی رنگ و لعاب گرفته است
در واقع جان ویک همان قهرمانیست که از ابتدا تا پایان قصه به هیچکدام از نیاز های مخاطبین قهرمان دوست خود پاسخ منفی نمیدهد
انتظار رایج مخاطبین از قهرمان :
۱-نامیرا بودن
۲-اکت های پر حرارت و پر هیجان
۳-نمایش دو روی سکه (دو وجه شخصیتی)
۴-تنها اما پر قدرت
۵-باور پذیر بودن قهرمان
و...
در پایان و جمع بندی نهایی باید به عرض برسانم که علیرغم وجود غافلگیری به صورت مقطعی به خصوص در سیستم اکشن پروژه ،اما در روند قصه هیچ پیچ و تاب روایی خاصی مشاهده نمیکنیم و البته باید قویا به عرض برسانم که جان ویک دو همان قهرمان خستگی ناپذیریست که در شماره دوم بسیار پر حرارت تر و با هیجان بیشتر جذابیت قصه را نسبت به نسخه پیشین چند برابر میکند پس اگر عاشق هیجان .اکشن .مخفی کاری .و خلاصه قصه های مافیایی هستید زمان را از دست ندهید و در تاپ لیست خود جایی برای جان ویک دو باز کنید
نمره ارزشیابی از ده:۷
منتقد:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی