سرمای دلچسب

تازه ترین فیلم جیرانی ترکیبی هیجان انگیز دارد. از بازیگران شروع کنیم. نوید محمد زاده که چند سال اخیر به شدت طرفدار پیدا کرده و جذب مخاطب بالایی دارد. الناز شاکر دوست که در این تیپ فیلم ها به ندرت پیدایش می شد. و شاید خیلی ها انتخاب او برای این فیلم را یک اشتباه بزرگ می دانستند. و سیاه و سفید بودن فیلم که خود کنجکاوی زیادی برای دیدن فیلم ایجاد می کرد. خفه گی سبک متفاوتی از فیلم های روز دارد. و فریدون جیرانی ثابت کرده که هنوز جرات فاصله گرفتن از سینمای بدنه را دارد. فریدون جیرانی سبکی کند و آرام را برای روایت انتخاب کرده. سبکی که با آرامش جلو می رود و به موقع به مخاطب اطلاعات می دهد. روایت منطقی در کنار حفظ انسجام به خوبی به نتیجه رسیده است. فریدون جیرانی فضایی سرد را برای روایت فیلم انتخاب کرده. فضاهای اغراق شده و نزدیک شدن به سبک اکسپرسیونیسمی او را به هدف خود نزدیک کرده است. سرد و بی روح کردن فضا خود به تنهایی حس را به مخاطب انتقال می دهد. بازی های کند و افسرده مانندِ بازیگران ، انتخاب رنگ سیاه و سفید ، فضایی سرد و بی امید را القا می کند که تماشاگر را از دنیای رنگارنگ دور کند. استفاده از عناصر تیپیکال مانند برف بسیار هوشمندانه است و جدای از روند فیلمنامه به دل می نشیند. فرسوده بودن ساختمان ها ، قطع شدن برق ، تنهایی افراد و... چیزی جز ناامیدی ندارد. فیلمنامه روایت منطقی و درستی دارد. شخصیت های بیمار که هر کدام هدفی شوم در سر دارند. شخصیت هایی که از تنهایی حتی حاضر به انجام قتل می شوند. شخصیت هایی که در کنار کاریزماتیک بودنشان ، دیوانه هستند و تکلیفشان با خودشان مشخص نیست. اما مواردی وجود دارد که ای کاش کارگردان به آنها توجه بیشتری می کرد. مثلا می شد شخصیت برادر مسعود از داستان حذف شود ، زیرا حضور ضروی ای ندارد. و در همان قسمت از فیلم هم نوید محمد زاده شخصیت خود را فراموش می کند و نمی تواند به درستی آن را ایفا کند. ای کاش از تکنولوژی کمتر استفاده می شد. زیرا گوشی موبایل یا مترو همخوانی با فضای داستان و صحنه ندارد. و انگار در این قسمت ها کارگردان از فضای روایت دور می شود. و می شد از شخصیت زهره تا آنجایی که می شد کم تر استفاده کرد. تا مخاطب بیشتر به تنهایی صحرا پی ببرد. و او را شخصیتی تلقی کند که هیچ پناهی ندارد. طراحی صحنه و طراحی لباس فیلم با فیلمنامه کاملا هماهنگ است و به باور پذیر تر کردن روایت کمک کرده است. در کنار آن گریم های دیوانه وار نوید محمد زاده که او را به فردی عجیب با رگه هایی ترسناک تبدیل کرده. و گریم متفاوت الناز شاکر دوست با صورتی کک مکی که او را باور پذیر تر کرده. به خوبی از آب در آمده اند. و به دل می نشینند. در کنار همه اینها قاب بندی ها و نما های جذاب فیلم که در سکون هستند و حرکتی در آنها دیده نمی شود به همراه دکوپاژی جذاب به دل می نشیند. خفه گی فیلمی است که انتخاب آن به شدت سلیقه مخاطب را می طلبد. فیلمی متفاوت ، جذاب و تاثیر گذار که روایت منطقی را حفظ کرده و می تواند عاشقان خود را به دنبال خود بکشد.