سه احمق
گشت ارشاد یک که در سال 1390 ساخته شد داستان سه رفیق با نام های عباس ، عطا و حسن بود که برای بدست آوردن پول خود را جای نیرو های ارشادی و منکراتی جا زده و از این طریق از مردم اخاذی می کردند.صرف نظر از اینکه ماجرای داستان قسمت اول و ماجرای اکران آن چه بود و حزب الله تهران چه برخوردی با اکران فیلم کرد می رویم به سراغ قسمت دوم که این روز ها درحال اکران است و البته رکورد پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را که پیشتر برای فیلم فروشنده بود را بشکند و خود به تنهایی در صدر پرفروش ترین فیلم قرار بگیرد.
گشت 2 از نظر فیلمنامه و شخصیت پردازی همان ساختار قسمت اول را دارد و داستان حول سه شخصیت اصلی یعنی عباس ، عطا و حسن می چرخد.حسن و عباس که از زندان آزاد شده اند به همراه عطا که حافظه خود را در تصادف از دست داده دوباره گروه خود را تشکیل می دهند. این سه احمق مطابق ریتم تمام فیلم های ایرانی ابتدا به دنبال کار شرافتمندانه می گردنند اما مثل همیشه کار پیدا نشده و اینبار نه از راه ارشاد و مسائل منکراتی بلکه از راه رمالی شروع به اخاذی و کلاهبرداری از خلق الله می کنند.داستان علاوه بر اینکه تضاد هایی با نسخه اول خود دارد اما در یک بخش نویسنده بدون هیچ تغییری دوباره همان تفکر را به رشته تحریر درآورده یعنی استفاده ابزاری از زنان،زنانی که صرفا در داستان هستند و برای سه احمق داستان فقط با پول و یا قلدری بدست می آیند البته که در هر دو قسمت هیچ مراسم ازدواجی برای این سه نفر دیده نمیشود و هیچوقت به معشوق خود نمی رسند.
وقتی خوب به ساختار فیلم و دیالوگ ها دقت می کنید این را متوجه می شوید که فیلم صرفا ساخته شده که بفروشد همین. محتوا و پیام اجتماعی خاصی در این فیلم وجود ندارد و مخاطب پس از پایان فیلم صرفا کلمات و شوخی های و البته فحش های معادل سازی شده را به یاد دارد و اگر شما از مخاطب خارج شده از سالن بخواهید یک کلمه از فیلم برای شما بازگو کند صرفا و در 90 درصد موارد قطعا به شما یکی از فحش های معادل سازی شده را خواهد گفت. اینکه چرا از زمان های گذشته اقبال و جذب مخاطب با اینگونه شوخی ها بالا بوده جای سوال دارد و یک مثال خوب برای این نمونه فیلم ها، فیلم مارمولک ساخته کمال تبریزی است و البته سوال مهم تر از شورای صدور پروانه ساخت است که چگونه با این نمونه از فیلمنامه ها موافقت می شود؟
اما در بحث سینمایی و ژانری که سهیلی کار کرده باید ابتدا یک توضیح داد و آن هم اینکه سینمای ایران باتوجه به افت شدید فروش در سال های گذشته به خصوص از سال 1393-1394 رو به ساخت فیلم هایی آورد که فقط بفروش باشند یعنی تمام معیار های یک فیلم خوب را دارند از جمله بازیگران نامدار و معروف فیلم برداری خوب و گاها اکشن و البته موسیقی هیجانی که مخاطب را بدون درگیری ذهنی صرفا میخندانند و بهترین نمونه این نوع فیلم ها هم 50 کیلو آلبالو مانی حقیق بود که از نظر نوع ساخت کاملا به گشت 2 شبیه است. حال باید گفت که سعید سهیلی از نظر سینمایی چیزی در این فیلم کم نگذاشته بازیگران خوب ، فیلم برداری خوب ، تیکه به مقدار لازم و... و باید گفت گشت 2 هرچند از نظر محتوایی و به خصوص اجتماعی نسبت به قسمت گذشته خود افت داشته ولی از نظر سینمایی و فیلمی بفروش چیزی کم نداشته و البته توانسته مردم را به سینما ها کشانده و آن ها را بخنداند.
البته در فیلم یک نوع عجله وجود دارد که این حس را القا می کند که سریع تر جمعش کنیم دیگر دارد طولانی می شود. چرا که پایان بندی فیلم با آن همه اغراق واقعا جای تعجب دارد چرا که چگونه می شود فردی که در زندان حرف اول را میزد حال در خارج از آنجا تک و تنها و آماده دستگیری توسط این سه نفر باشد خوب این هم از عجایب ژانر فقط بخندان سینمای ایران است.
درپایان درباره مسئله شکستن رکورد بیشترین فروش این جمله را از آقای دکتر جلیلی نقل کنیم که گفتند :"هر کسی طنز بیشتری بگوید رای بیشتری می آورد" که حالا ما بگوییم هر فیلم تیکه (در اینجا مثبت 18 فرض شود) بیشتری بگوید فروش بیشتری می کند.