جستجو در سایت

1396/11/16 00:00

تعدد لحن و شخصیت

تعدد لحن و شخصیت

  

اگر سینمای مصطفی کیایی را می پسندید باید بگویم که «چهارراه استانبول» فیلمیست با همان سبک و سیاق همیشگی فیلم های او با اندک تفاوت هایی که متأسفانه کار او را تا حدودی به عقب سوق می دهند.
ابتدا به محاسن فیلم اشاره کنم تا بعد نوبت به ضعف هایش برسد؛ «چهارراه استانبول» فیلم خوش ساختی است که از جلوه های کامپیوتری استفاده درستی به منظور فضاسازی کرده است. بخش های مربوط به ساختمان پلاسکو تمیز و باورپذیر از آب درآمده اند. البته تسلط بر کارگردانی از ویژگی های همیشگی کیایی ست و چیزی جز این از او انتظار نداریم.
بازی های فیلم نیز خوب و باورپذیرند، خصوصاً بازیگران نقش فرعی همچون مهدی پاکدل، رعنا آزادی ور، مسعود کرامتی، سحر دولتشاهی و ... که بازی های متفاوتی دارند و البته محسن کیایی و بهرام رادان نیز که کم کم دارند به زوج هنری فیلمهای کیایی تبدیل می شوند خوب بازی می کنند و البته نقش هایشان بی شباهت به «بارکد» نیست.
اما به ایرادهای کار بپردازیم؛ به عقیده من، مصطفی کیایی در «چهارراه استانبول» در ایده پردازی و خلاقیت کم می آورد و در جا می زند و وقتی دچار این بی ایدگی می شود به فیلم های قبلی خود رجوع می کند و در نتیجه فیلم تازه او به آمیزه کهنه ای از المان های چند فیلم قبلی او خصوصاً «بارکد» و «خط ویژه» شبیه می شود که وحدت کلام در آن گم شده است و چندین و چند موضوع و لحن متفاوت در کنار هم قرار گرفته اند تا فیلم واحدی را شکل دهند. نتیجه ی این گردهمایی نامتناسب لحنها و موضوعات مختلف، فیلمی سردرگم و فاقد لحن است که مثل همیشه مملو از شعارها و اعتراضات مختلفی ست که به شکل بیانیه از سوی کارگردان و از زبان کاراکترهای مختلف صادر می گردد. کار وقتی خراب تر می شود که این بیانیه های شعارگونه در جهت تأیید اقدامات نه چندان اخلاقی کاراکترها صادر می شوند تا بتوانند حس همذات پنداری مخاطب را به خود جلب کنند.
البته ناگفته نماند که این تمهید زیرکانه ی کیایی در اکثر فیلمهایش به بار می نشیند و شاید اخلاقاً امر درستی نباشد اما این رفتارهای خلافِ توام با ذات بی آلایش کاراکترها، آن ها را به گناهکارهایی دوست داشتنی تبدیل می کند که چون از جامعه لطمه خورده اند مخاطب بی اختیار دوست دارد که پیروزی نهایی آنها را در فیلم مشاهده کند.
یکی دیگر از ویژگی های همیشگی کارهای کیایی، تعدد شخصیت هاست. تعدد شخصیت در یک فیلم ماهیتاً نه بار منفی دارد نه بار مثبت اما زمانی به عنوان عیب یا نقص از آن یاد می شود که کارگردان در بهره گیری از تمامی شخصیت هایش به درستی عمل کند. شخصیت های منفعل و کم رمق که کمکی به پیشرفت درام نکنند طبیعتاً به کار لطمه می زنند. پرکاراکتر بودن انتخابی از سوی کیایی بود که در ساخته های پیشین او نسبتاً جواب داده بود اما این تمهید در «چهارراه استانبول» به ثمر نمی نشیند. حضور برخی از شخصیت ها در فیلم ضرورتی ندارد و شاید بتوان این گونه عنوان کرد که فیلمساز موفق نمی شود آنها را به سرانجام درستی برساند. شاید این اتفاق به سبب پرتنش بودن کار و تعدد اتفاقات و رویدادهای فیلمنامه رخ داده است اما به هر حال این بخش از فیلم را نیز متاسفانه نپسندیدم.
در نهایت باید عنوان کنم که «چهارراه استانبول» فیلم روانی است که به سبب ضرباهنگ تند و روایت بی سکته اش مخاطبان عام سینما را قطعاً به راحتی با خود همراه خواهد ساخت و احتمالاً فروش مناسبی را هم در گیشه نصیب سازندگان خواهد کرد اما به جهت برخی نقصان ها، این فیلم سر و گردنی پایین تر از ساخته های پیشین کارگردانش قرار می گیرد و زنگ خطریست برای کیایی تا در ساخته های بعدی خود دست از تکرار و پیروی از الگوهای ثابت و تکرارشونده بردارد و موضوعات و لحن های تازه تری را نیز به فیلم های خود وارد کند.