جستجو در سایت

1396/12/08 00:00

یک راشیسم وحشتناک

یک راشیسم وحشتناک

  

فیلم "برو بیرون" یکی از نامزدهای اسکار بهترین فیلم امسال است.

فیلم خوب شروع می شود و بد تمام می شود. داستان ترسناک فیلم، داستان کلیشه های تکراری هارورهای هالیوودی خصوصا فیلم ترسناک های دهه هشتاد آمریکا است. یک دختر و پسر جوان، یک خانه مرموز، دور افتاده و هولناک، یک خانواده عجیب و غریب، تصادف با یک حیوان در جاده ای خلوت و گاها متروک با علائم راهنمایی اعلام خطر. حتی فیلم به روال فیلم های وحشتناک هالیوودی یک شخصیت کمدی برای کاهش یا تعدیل ضرباهنگ فیلم دارد که اینجا دوست صمیمی کریس، نگهبان امنیت پرواز است. در این مدل فیلم ها نتیجه کاملا مشخص است. پایان بندی غیر منتظره ای در کار نیست. اما چرا "برو بیرون" علاوه بر آنکه نامزد اسکار شده است، فیلم خوبی نیز هست و شایسته نامزد بودن در جشنواره های مختلف.

برخلاف کلیشه های رایج که در بالا ذکر شد بسیاری از موتیف های تکراری ژانر هارور در این فیلم شکسته می شود. تم ترسناک بودن فیلم صرف به وحشت انداختن مخاطب نیست بلکه دلیل بزرگ دیگری دارد. در طرح داستان خود امر نژادپرستی سفت و سخت سفیدپوستان سوژه ترسناکی است. کریس به عنوان نماینده قشر سیاهان آمریکا(آفریقا-آمریکایی) قبل از هر رخدادی در فیلم ترسی ذاتی از روبه رو شدن با سفیدپوستان دارد. این ترس هم برای او و هم برای بینده مدرن فیلم از فرامتن به متن رسوخ می کند. وحشت از نگاه های سفیدپوستان، حرف هایشان، تیکه ها و رفتارشان نسبت به یک نژاد متفاوت. این وحشت پنهان فیلم است که به عنوان سوژه تاریخی. گویی این وحشت قبل از فیلم بوده است و بعد از آن نیز ادامه پیدا می کند. ساختارهای نژادپرستانه در آمریکا شامل برده‌داری، جداسازی نژادی، مدارس جداگانه برای سیاهان و اردوگاه‌های بزرگ بازداشت پناهجویان خارجی بوده است. همچنین تمایلات و رفتارهای نژادپرستانه حتی در زمان کنونی در تعداد بسیار زیادی از آمریکایی ها وجود دارد. حتی در منابع تاریخی آمده است که این راشیسم از قبل از تاریخ آمریکا و در زمان مستعمرگی آن وجود داشته است و حتی جنگ‌ های شمال و جنوب در اواسط قرن نوزده میلادی نیز نتوانسته است به نژادپرستی در آمریکا پایان دهد. و گروه های آلترناتیوی که همچنان فعالیت دارند و نه تنها آمریکا که در بسیاری کشورهای دیگر برعلیه سیاهان، آسیایی ها، سرخپوست ها و نژادهای دیگر فعالیت می کنند و راهی برای جلوگیری از آنان نمی توان یافت. این وحشت سراسری است که به شدت قدرتمند تر از ترس فیلم است. تاثیر آنها هنگامی بیشتر دیده می شود که عقده ها، ترس ها، خشونت ها و نابه هنجاری هایی در جوامع سیاهان رخ می دهد. همانند فیلم که سیاهپوستانی اخته شبیه کارگران خانه می بینم. آدم هایی که گویی زنده نیستند، انسانیتی درشان دیده نمی شود و فقط با نگاهی خیره می نگرند به آنهایی که خود را نتیجه آپارتاید فاشیستی آنها می دانند، یعنی سفیدپوستان به ظاهر دکتر، روانشناس، دانشجو و غیره. و این بُعد ترسناک ماجراست که فرهیختگانی از سفیدپوستان همواره در راس تعارضات و جنگ ها با سیاهان بوده اند. قشر به ظاهر انتلکت که برده داری از دل آنها بیرون می ریزد. از این رو فیلم جردن پیل با "12 سال بردگی" یا " تاریخ مجهول آمریکا" متفاوت است. زیرا نگاهی تاریخی به نژادپرستی ندارد و زجرها و خفقان جامعه سیاهان را نشان نمی دهد بلکه هدف او ترساندن کنونی مخاطب از این نژادپرستی مدرن دنیای امروز است.

ژانر ترسناک فیلم گاهی قاتی کمدی های لفظی کوتاه می شود، مخصوصا از طریق دوست امنیت هواپیمایی کریس و این صحنه های کمدی مدت زمان بیشتری برای ترس می خرند. به نوعی وحشت فیلم را بیشتر می کنند. همان تاثیری که بلندشدن زمان سکانس های ترسناک در فیلم دارند. برای مثال دویدن پدربزرگ(باغبان سیاهپوست) به سمت کریس بیش از ده ثانیه طول دارد که این متفاوت از اکثریت فیلم های ترسناک است که بیشتر قصد ایجاد حالت شوک زدگی در مخاطب دارند. این گونه از نظر زمانی بیینده مدت بیشتری می ترسد.

درست است که ژانر ترسناک همواره با ژانر تخیلی پیوند خورده است اما پایان علمی تخیلی فیلم اما تناسب چندانی با داستان ندارد. سفیدپوستان از قدرت فیزیکی برتر سیاهان به نفع خود استفاده می کنند اما کمی دم دستی و سطحی. هیپنوتیزم شدن کریس نیز در اواخر فیلم خود یک حالت کمدی پیدا می کند. فنجان روانشناس همچون کلید روشن و خاموش او عمل می کند. مرد کور داستان که تاجر بزرگ آثار هنری است با آنها همکاری می کند و نهایتا سرنوشت مرگباری دارد حال آنکه امروزه چنین مردی با چنین قدرتی فقط چهار نفر محافظ ندارد و قطعا کارتل های بزرگ اقتصادی به هنگام چنین عملی و چنین نژادپرستی سازمان یافته ای از او حمایت می کنند.

مادربزرگ که به دستور رز ناگهان تغییر شخصیت داده(تغییر چهره هم می دهد) برطبق هیچ نظریه روانکاوانه نیست و اگر هم در خدمت فانتزی ترس فیلم است منطقی ندارد، همان گونه که چرا سیاه پوستان مورد جراحی قرار گرفته در مقابل فلش دوربین واکنش نشان می دهند یا اینکه چرا پدربزرگ بعد از کشتن رز، خود را نیز می کشد. اینها سوالات اساسی یک سوم پایانی فیلم است و پایان بندی را دچار تعارضی بزرگ می کند.

در کل "برو بیرون" فیلم قابل ستایشی است به عنوان اولین اثر جردن پیل و قابل قبول است که جز نامزدهای بهترین فیلم اسکار باشد.


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط