جستجو در سایت

1396/08/20 00:52

رنگ عامل سحر و جادو ( نگاهی به تکنیک اولیه رنگ آمیزی فیلم ها با دست )

رنگ عامل سحر و جادو ( نگاهی به تکنیک اولیه رنگ آمیزی فیلم ها با دست )
اولین تحول رنگ کردن دستی یا hand -painted films بود.پروسه ای وقت گیر و جانکاه و از همه بدتر کم دوام.در این شیوه صدها زن و بعضا مرد دور میز طویلی می نشستند،در حالی که ...

ما تماشاگران غالبا ،عادت به دیدن فیلم های خوش رنگ و پر زرق و برق داریم و فیلم هایی که انتخاب یا به دست مان می رسند دارای کیفیت ویژه ای هستند.رنگ ها در نهایت وضوح و درخشش اند و تا حد ممکن هم به واقعیت شباهت دارند. از طرفی فیلم هایی هستند که سازندگان‌شان از رنگ ،در جهت مضمون نهفته در اثرشان بهره برده اند.سابقه رنگ در سینما، طبیعتا از جهت ماده خام آن خیلی بیشتر به دوران عکاسی متصل است.رنگ در هنر عکاسی در ابتدا روی پوزتیو انجام می شد. یعنی از حدود سال های 1880،عکس‌ها را رنگی می کردند؛ به این شکل که پس از چاپ عکس به صورت سیاه و سفید،روی آن را با رنگ می پوشاندند. عکس های رنگی شده آن دوران، امروزه به سندی تبدیل شده‌اند از مراحل رشد و بلوغ رنگ.رنگی که نه طبیعی بود و نه دقیق و مشابه واقعیت.چنین تجربه ای سال‌ها بعد در سینما پیاده شد و به همین دلیل است که ریشه آن پیوندی ناگسستنی با هنر عکاسی دارد.
رنگی شدن عکاسی با اختلافی در حدود ده الی پانزده سال به سینما هم راه یافت.به عبارتی سینماگران مراحل پیشرفت رنگ در عکاسی را زیر نظر داشتند و با فاصله ای زمانی و ثبت آزمون ها و خطاهای عکاسی،همان شیوه را در سینما به کار بردند، اما در مورد نگاتیو رنگی، این سینما بود که پیشقدم شد و عکس رنگی،آن زمان که در امولسیون آن نفوذ کرد،پیشرفت های تکنیکی در سینما صورت گرفته بود.
هنر سینما به صورت سیاه و سفید آغاز به کار کرد، اما اندیشه رنگی شدن از همان اوایل در ذهن سینماگران بود.با این حال از زمان تولد در 1895 حدود چهل سالی وقت برد  تا در  1935 به رگ های پرده های سینما جانی تازه بخشد.در این فاصله فیلمسازان و تکنیسین ها بیکار ننشستند و با تکنیک هایی ابداعی به رنگ آمیزی فیلم ها پرداختند. اولین تحول رنگ کردن دستی یا hand -painted films  بود.پروسه ای وقت گیر و جانکاه و از همه بدتر کم دوام.در این شیوه صدها زن و بعضا مرد دور میز طویلی می نشستند،در حالی که سوراخ های کناره فیلم را روی میز تعبیه کرده بودند و فیلم به صورت رول بزرگی از یک سر میز تا به سر دیگر درون سوراخ ها جای گرفته بود،هر زن با قلموی باریکی و تنها با یک رنگ روی فریم ها کار را نقاشی می کردند.به عبارتی هر نفر مسؤول یک رنگ بود و فریم به فریم نقاطی که آن رنگ را لازم داشت را  پر می کردند و سپس فریم رنگ شده به سمت نفر بعدی که مسوول رنگ بخش های دیگر آن فریم بود منتقل می شد.چیزی شبیه به کار در کارخانه.در زیر فریم ها،لنزی با کمک لامپی روشن می‌شد تا کادر ها با وضوح بالایی دیده شوند.جنس رنگ ها هم ترانزپرانت یود،یعنی این قابلیت را داشت تا نور را از خود عبور دهد.در آن زمان هر ثانیه متشکل از شانزده فریم بود که با یک حساب ساده می توان توان‌فرسا بودن این کار را حدس و جمع و ضرب کرد. مثلا فیلمی سه دقیقه ای و صامت چقدر زمان و کار یدی برای رنگی شدن می برد ؟
مشکلات این تکنیک با رنگ شدن تمام نمی شد.پس از چندین بار نمایش به دلیل گرمای پروژکتور، رنگ‌ها به اصطلاح شروع به ریختن می کردند و یا به اطراف کادر پخش می شدند.مثلا اگر لباس کاراکتر آبی بود، صورت و اطراف کاراکتر هم آبی می شد.علیرغم همه این معایب،فیلم های زیادی با این شیوه رنگ آمیزی شدند.فیلم هایی حتی با طول زمانی نیم ساعته و یک ساعته. این شیوه جزو اولین مشاغلی است که در سینما ،زنان عهده دار آن شدند که به دلیل ظرافت کار و دقت بالای زنان بود.از اولین نمونه ها،فیلم رقص مار ساخته ویلیام.ال. دیکسون در 1895 با زمان 45 ثانیه است.رقص مار نوعی نمایش بود که در اواخر قرن نوزدهم روی صحنه های تئاتر اجرا می شد. در آن زنان در لباس‌های بلند به کمک دست‌ها و تکان دادن پارچه های لباس،حرکات موزون و ریتمیک ایجاد می کردند.فیلم دیکسون کوشش کرد تا از طریق تغییر رنگ در لباس‌ها،جنبه خیال انگیزی به آن بدهد.کاری که تئاتر آن زمان،نمی توانست انجام دهد. لباس‌ها در طول همین 45 ثانیه از صورتی به قرمز،آبی،و زرد تغییر می کنند و جنبه جادویی که در همان سال‌ها با کارهای ژرژ ملیس به اوج خود رسیده بود،پیدا می کردند.
امروزه هر از گاه نمونه هایی از این فیلم ها پیدا و کشف می شوند و عالم سینما را هیجان زده می کنند.مثل نسخه رنگی سفر به کره ماه ژرژ ملیس که چند سال قبل،یکی از همین کشفیات تحیر برانگیز بود.