نشد که بشه!
خائن کشی یکی از جنجال برانگیز ترین فیلمهای جشنواره چهلم بود؛ از کارگردان و تهیه کننده گرفته تا تیم بازیگری و بقیه عوامل، بنابراین یک رقیب جدی و عجیب روی کاغذ حساب میشد اما بعد از تماشای این فیلم تمام جنجال ها خاموش شد.
فیلمنامه ریتم تندی داره، در شروع و سی دقیقه اول میره سر اصل مطلب،این سرعت برای من خوشایند بود که بالاخره یه فیلم از همون نیم ساعت اول تکلیف خودش رو با مخاطب مشخص میکنه اما ای کاش این سرعت و ریتم فقط در سی دقیقه اول خلاصه میشد،در میانه اونقدر ریتم فیلمنامه زیاد بود که احساس میکردم یا یه سکانس هایی از دستم در رفته( امکان نداره)یا زیرتیغ سانسور بریده شده ( بدلیل تعدد پرش ها و سرعت فیلمنامه این گزینه هم امکان نداره) یا کارگردان قید فیلمنامه رو زده یا فیلمنامه نویس کم کاری کرده.
فیلمنامه خائن کشی میتونست یکی از مدعیان جشنواره باشه اگر ریتم مناسبی داشت و حفره هاش رو پر میکرد که متاسفانه نکرد.
در خصوص تیم بازیگری باید بگم بازیگرها به غیر از پولاد کیمیایی بازی متوسط ندارن یا خوب یا بد مطلقن!
خائن کشی از سَبک حرف زدن بعضی از بازیگرها بدجور ضربه میخوره، لحن سام درخشانی که مصنوعیه(سعی میکنه به سبک طهرون قدیم-لاتی حرف بزنه اما نمیتونه) نرگس محمدی- لحن اشتباه ، رضا یزدانی بیش از حد اغراق شده و فرهاد آئیش کاملا باور ناپذیر و بیشتر کمدی تا جدی! اما نمیشه از لحن و گریم متفاوت حمید رضا آذرنگ لحن باورپذیر امیرآقایی و بازی کوتاه اما عجیب و غریب نسیم ادبی گذشت.
سینمای کیمیایی پر از دیالوگ ها و مونولوگ های ماندگاره خائن کشی هم از این قاعده مستثنی نیست،خائن کشی شعار میده اما شعار زده نمیشه،
یکی از برگ های برنده خائن کشی شخصیت سهراب با بازی مهران مدیریه که بعنوان یک فردکاریزماتیک،قدرتمند،صبور،دارای نفوذ و دنیا دیده به مخاطبان معرفی میشه،سینمای کیمیایی با شاخصه های مشخصی معروفه مثل دیالوگ و مونولوگ های ماندگارش که این دیالوگ ها و مونولوگ ها این بار از شخصیت سهراب نقل و قول میشه و خداروشکر که باور پذیر ،جدی و تأثیرگذاره،ناگفته نمونه عاشقانه سهراب و همسایه دوران کودکیش(سارا بهرامی) میتونه یک داستان جذاب جداگانه رو خلق کنه!
گفتم خلق!
فیلمنامه نویس آنقدر درگیر ماجرا شده که فراموش میکنه پیشینه شخصیت هارو به ما معرفی کنه (مگر در چند سکانس کوتاه که ممکنه هر لحظه از دست مخاطب در بره )یا کاری کنه که مخاطب بتونه با شخصیت ها همدردی یا مندردی کنه یا از زندگی شخصی شون باخبر بشه که اگر عاشقانه الهام حمیدی و پولاد کیمیایی ،عاشقانه مهران مدیری و سارا بهرامی،عاشقانه رضایزدانی و پانته آ بهرام کمی کشش و کنش بیشتری داشت،خائن کشی قابل تحمل تر میشد.
درباره میزانسن ها هم باید بگم که شلوغ ،درهم ریخته و آشفته بود.
حرکت دوربین ها از نظر تکنیک حرفه ای تر و بهتر از فیلمهای قبلی کیمیایی بود.
در نتیجه با این که خائن کشی از هر جهت( بازیگری ، ریتم فیلمنامه و میزانسن) ضربه میخوره
ارزش یک بار دیدن رو داره.
میتونست فیلم بهتری بشه اما نشد که بشه