نامیرا، قهرمان
سوار شدن به کارگردانی لری یانگ در راستای سینمای رستاخیز منشانهی جکی چان حرکت میکند و اصل وفاداری و عنصر بازگشت به ریشهها، خانواده، در آن زیر ذرهبین قرار میگیرد. خاصیت سینمای چان در فرم داستانگویی آن نهفته است؛ اگرچه در زمینه شکل ارائه اکشن که همواره همراه با کمدی خاصی است، دارای ویژگیهای منحصربهفردی است اما مشخصا هنگامی که آن را در مقایسه با آثار جت لی یا بروس لی میگذاریم به این مهم برمیخوریم که داستان و تفاوت در ارائه آن به بیننده، برگ برنده چان است. یانگ در فیلم خود نیز از ویژگیهای منحصربهفرد بازیگر خود کمال بهره را برده است. برای بینندهای که خاطرات کودکیاش را با «داستان پلیس» گذرانده تماشای جکیِ پیر صورت خوشی ندارد اما این کهولت در صورت باعث از بین رفتن سایقهای رزمی و ویژگیهای یک بدلکار از جنس چان نشده و به جرات میتوان گفت همواره در حال رشد است.
*اسبها
داستان سر و شکل خیلی ساده و کلیشهای دارد. مردی وابسته به اسب خود است، گروهی برای سرقت و گرفتن به زور آن اقدام میکنند. در بُعد دوم داستان رابطه میان دختر و پدر نمایش داده میشود. شکل مدرنیتهای که سخت پذیرای سنت خود است و همواره در حال نقد و نقض آن قرار دارد. داستان در تلاش برای ارائه فرم جدید از ابرقهرمانِ خود است اما در پخش آن ابتر مانده. بیننده هنگامی که با اُپنینگ فیلم مواجه میشود و اسب دستآموز را میبیند که جکی را از خواب به شکل کمدی گونهای بیدار میکند تا ته داستان را میخواند. آنچه برای بیننده اهمیت پیدا میکند تا فیلم را دنبال کند تعلیق در اکشن آن است. «سوار شدن» بدون چان شانسی برای دیده شدن ندارد و آنچه سینمای آن را به عقبه بازیگرش گرهزده عنصر وفاداری است. برای بیننده امروزی رابطه پدر و دختر یک نصیحت بزرگمنشانه است که به این راحتیها قابل قبول نیست اما تماشاگری که با سینمای جکی چان بزرگ شده باشد خوب میداند مرام ورزشکاری چرا نباید اجازه دهد کسی تنها بماند. از سوی دیگر نمایش وابستگی اسب و جکی دلچسبی خاص خود را دارد. همواره رابطه انسان و حیوان از انزوا و تنهایی و در نتیجه ناتوانی در ایجاد رابطه میان انسان با انسان خبر میدهد. در «سوار شدن» میبینیم که عدهای با برگه وکالت برای گرفتن اسب به منزل جکی میروند و هنگامی که جکی عصبانی میشود همخانهایهای او به کمکش میآیند. این پشتگرمی حاصل از نیاز است و هیچ نیتجه معرفتی و احساسی از آن خارج نمیشود. در واقع هنگامی که این نیاز نباشد استاد بدلکاری ما در فیلم تا مادامی که از سوی دختر خود نادیده گرفته شود ارتباطش با اسب تنها نشانه از دلتنگی او دارد.
*قهرمان
جکی چان تمام نشدنی است. رزمی کاری که مثل هیچکس نیست و به جرات میتوانم بگویم کسی هم نمیتواند مانند او باشد. میرایی که با هنرش تبدیل به نامیرا میشود و عمیقا تاثیر هنر چنین است. در بسیاری از آثار سینمایی تحول اکشن به واسطه تعلیق در داستان و اندام خرده پیرنگ آن ایجاد میشود. اکت منحصر به فردی در چهره چان میتوان دید که این تحول را صرفا بر اساس توان حرکات رزمی و تعلیق اکشن نمیتوان گذاشت. در واقع قهرمان ما در «سوار شدن» علاوهبر توانایی در بدلکاری پُرتوان در ایفای نقش است. جت لی نیز بازیگر قدرتمندتری است. عنصری که به جرات میتوان گفت بروس لی از آن عاجز است. یک استاد هنرهای رزمی قرار نیست بازیگر خوبی نیز باشد اما یک بازیگر خوب میتواند استاد هنرهای رزمی خوبی باشد. ذات بازیگری در جکی چان بر استادی او در هنرهای رزمی افزوده است و این ذات ایجاد کننده فرصتهای بیشتر برای به نمایش گذاشتن تواناییهای رزمی او است. به رابطه جکی چان با نامزدش در فیلم «داستان پلیس» دقت کنید. این قصه علاوهبر اینکه فیلمنامه دقیقی دارد ارتباط نسل جوان در ارائه یک عشق افلاطونی را به خوبی نمایش داده است این عشق افلاطونی اکنون به صمیمیت میان پدری که از دختر خود کمک میخواهد و دخترش از او میخواهد که دیگر به ملاقات او نیاید تبدیل شده است. «سوار شدن» مانند فیلمهای قبلی چان غافلگیر کننده نخواهد بود ولی غافلگیری اصلی آن که به تلنگری بزرگ برای سینمای ایران هم تلقی میشود آن است که خانواده و نظام اجتماعی آن در حال کمرنگ شدن است. عنصری که باعث شخصیت و قطعیت برای مرد و زن میشود و مدام در حال سوء قصد است.
علی رفیعی وردنجانی