سرشت | منتقدان را بشناسیم (قسمت دوم)
در یادداشت قبل توضیح دادم که منتقدان ذاتی چرا نمی توانند سینما را آنطور که شایسته است، تحلیل و بررسی کنند. در این یادداشت ترجیح می دهم قبل از هر تعریفی، تعریف مشخصی از سلیقه داشته باشم.
*سلیقه
این واژه از جملهی: «دوستت دارم» نیز مظلومتر است. کلمهای که در جمعهای دوستانه، هنگام خرید (مخصوصا لباس)، ساخت سازه و... به صورت روتین استفاده میشود؛ بدون آنکه ریشه و تعریف درستی از آن داشته باشیم. سلیقه: به مجموع گرایشها و تفکرات یک فرد در برابر خواسته یا رویداد گفته می شود. این فردیت هیچ گاه تبدیل به اجتماع نخواهد شد و تا ابد شخصی و دست نیافتنی است. به عنوان مثال: هنگامی که از ظاهر و یا شیوه لباس پوشیدن شخصی تعریف می کنیم لزوما سلیقه خودمان را نسبت به آنچه می بینیم بیان نکردهایم و صرفا می تواند رای و نظری سطحی باشد. حال اگر همان تعریف را با دلایل و چرایی احساسمان نسبت به آنچه دیدهایم بیان کنیم و متناسب با زمینه اثر، در این مثال: چهره شخص، حرف بزنیم سلیقه مند رفتار کردهایم؛ یادمان باشد سلیقه هر شخص برآمده از نژاد، جبر جغرافیایی، خانواده و اجتماع او است و لزوما درست یا غلط نیست که دیگری به آن توجه کند. حال سوالی که ممکن است روی دهد این گونه مطرح می شود که: سلیقه چه تفاوتی با ذات دارد؟
*سلیقه ذاتی
در این یادداشت ذات را خانواده و شرایط زیسته فرد می پنداریم و با این نظریه پیش می رویم که سلیقه حداقل یک level بالاتر از ذات است. ذات واژهای است که با خود تعصب و خرافات را به همراه می آورد و اجازه هیچ پیشرفتی به شخص نمی دهد. سلیقه اما چراغی است برای سبقت از ذات. ما با سلیقه خود می توانیم شیوه دیگری از زندگی را ارائه دهیم. بیشتر مواردی که به عنوان اعمال سلیقه از سوی دیگری مطرح می شوند، تعصبی هستند که دیگری با زاویه در برابر اثر از آن صحبت می کند. به این گونه موارد باید مهر سلیقه ذاتی را چسباند. یعنی فرد با نمایشی که بازی می کند نشان می دهد که به آن چه می گوید تعصب ندارد اما در باطن برای اثبات آن می جنگد. همانطوری که در یادداشت اول به ان اشاره کردم، نمی توان چنین گرایشاتی را رد و یا تایید کرد چرا که مملو از جبر جغرافیایی، فرهنگی و خانوادگی هستند.
*سلیقه تجربی
بالغترین گونه اعمال نظر احساسی است. شخص با انباشت تجربه در برابر آنچه می بینید اعمال سلیقه می کند. به عنوان مثال شخصی که سالها کسب و کار فروش پوشاک را داشته قطعا با دیدن خریدار متوجه می شود که چه لباسی را باید به او پیشنهاد دهد. دقت کنید صرفا پیشنهاد می دهد و در انتها حق انتخاب همچنان پا برجا است. ما نمی توانیم کسی را به دیدن فیلمی که چند اسکار گرفته یا ابدا در هیچ جشنوارهای نبوده، مجبور کنیم. در ارائه سلیقه تجربی فرد با ارجاعهایی که به دیگر آثار و نشانهها می دهد نظر خود را اعمال می کند و ممکن است، محصولی که از سوی دیگران نادیده گرفته شده مورد حمایت و دفاع او قرار گیرد. نکته مهم در این مطلب نهفته است که: علم و پایبندی به فلسفه چرایی و چگونگی همواره در راستای تجربه اند. در یادداشت بعد بیشتر درباره اصول و علم صحبت می کنم.
نویسنده: علی رفیعی وردنجانی