جستجو در سایت

1398/12/20 00:00

لیبرالیسم علیه کمونیسم

لیبرالیسم علیه کمونیسم

  

مینی سریال چرنوبیل اثری بریتانیایی-آمریکایی در ژانر درام تاریخی، درباره فاجعه هسته ای در نیروگاه اتمی با همین نام در شوروی سابق است؛ 

این اثر را در واقع میتوان نقدی به آرمان شهر کومونیست و به تعبیری دیگر میخی بر تابوت این تفکر دانست.

چرنوبیل را میتوان از لحاظ فرمی اثری قابل قبول ارزیابی کرد؛ فیلمی که با منطق روایی و سبکی مناسب توانسته مخاطب را تا حدود زیادی با خود همراه کند، فیلم نامه و فضاسازی مناسب بیننده را به فضایی واقعی در آن دوران میبرد، جذابیتی که در کنار ایجاد خط تعلیق مناسب از چرنوبیل اثری پر کشش ساخته است.

اما جدای فرم کم نظیر این سریال نکته مهم در این اثر تاریخی نه متن آن بلکه زیرمتن و فرا متن آن است که بایستی مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

موضوع فیلم در مورد فاجعه اتمی رخ داده در خلال جنگ سرد میان شوروی سابق و ایالات متحده آمریکا است.اتفاقی که به یک رسوایی بزرگ برای یکی از دو ابر قدرت برآمده از جنگ جهانی دوم یعنی شوروی در عرصه تکنولوژی تبدیل شد. فاجعه ای که دست مایه اصلی ساخت این سریال و محملی برای نمایان کردن مفاسد موجود در هیأت حاکمه شوروی سابق است؛ مفاسدی که سریال بعضا با بزرگ نمایی آن ماهیت ضد شوروی خود را نمایان میکند.

حال نکته ای که به ذهن متبادر میشود چرایی پرداخت به این موضوع در زمان حاضر، آن هم به دست سینمای غرب است؟

آیا سینمای استراتژیک غرب در خلال هیاهوی سردمداران خود در پرونده های هسته ای پیامی خاص را برای مخاطبان میلیونی خود دارد؟ یا قرار است افکار عمومی دنیا را له یا علیه کسی همراه کند؟

روح سرد حاکم بر کل فیلم و دیالوگ های آن هر چند شاید به مذاق منتقدین حرفه ای سینما خوش نیاید، اما اینها همان سوالات و جوابهای ماست که خالقین اثر از زبان کاراکتر ها بدان پاسخ داده اند!

چرنوبیل علاوه بر نقد آرمان شهر دروغین مارکسیست در صدد القای این مطلب است که آرمان شهر حتی در نگاه دانشمندان حکومت کمونیستی شوروی جایی به جز آمریکا نیست! مطلبی که البته صغری آن درست است؛ در جایی که با نگاهی به تاریخ کمتر از 80 ساله اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و رنج و مهنتی که بر مردم آن سامان گذشت تا حدود زیادی میتوان بر نظرات چرنوبیل صحه گذاشت؛ اما در کبری آن یعنی رویایی بودن آمریکا دچار اشکال است.

در قسمت چهارم این سریال و درجایی که سربازانی در حال کشتن حیوانات در معرض تشعشعات رادیوکتیو بودند، خاطرات خود را در مورد جنگ شوروی علیه افغانستان مرور میکنند، در این مرور به کشتار مردم در جنگ افغانستان اشاره میکند و دوستش به طعنه میگوید "هدف ما شادیِ تمام انسانهاست " و به پارچه نوشته ای ا این مظمون اشاره میکند، هدفی که امپریالیسم آمریکا با همان هدف و به جهت نابودی گروه های افراط گرا در افغانستان که خود روزی عامل پیدایش آن بود به این کشور حمله و میلیونها کشته، زخمی و آواره را برای مردم آن به ارمغان آورد! یعنی در مورد یک کشور مشخص دستآورد امپریالیسم شرق و غرب چیزی جز ویرانی وقتل عام چیزی نبود.

نکته دیگری که این فیلم به صورت پر رنگ در صدد القاء آن است، فاجعه بار بودن تکنولوژی در دست کشورها بدون کمک آمریکا است. ادعایی که خارج از فضای سینما بارها مورد استفاده رسانه های غربی علی الخصوص رسانه سلطنتی انگلستان یعنی بی بی سی قرار گرفته است. نمونه آن در ماجرای حادثه هواپیمای اوکراینی و حتی به نوعی دیگر در شیوع بیماری کرونا!

در مجموع این فیلم را میتوان اثری استراتژیک و در جهت اهداف لیبرال سرمایه داری غرب دانست؛ اثری که زین پس هر اتفاقی در حوزه تکنولوژی رخ داد بایستی منتظر تطبیق آن با چرنوبیل و استشهاد کارشناسان غربی از آن برای تخریب کشور هدف بود.