مادر زمین

دارن آرنوفسکی کارگردان ، نویسنده و تهیهکننده آمریکایی است . از جمله فیلمهای مطرح او میتوان به فیلمهای (مرثیهای برای یک رویا)، (قوی سیاه) و ( کشتی گیر) اشاره کرد. او با فیلم(کشتی گیر) در سال2008 شیر طلایی جشنواره ونیز را ازان خود کرد. آرنوفسکی در مورد فیلم (مادر!) گفته: (مدت ها بود میخواستم فریاد بزنم و این فیلم زوزه من بود). این فیلم برنده جایزه بهترین بازیگر زن برای جنیفر لارنس از انجمن منتقدان فیلم نیومکزیکو شده است.
فیلم مادر را از دو نگاه می توان بررسی کرد:
1_نگاهی به داستانی که در فیلم با آن روبه رو هستیم
2_بررسی فیلم از لحاظ استعاری بودن و نمادی بودن آن
در نگاه اول مخاطب با زنی آشفته، حیران و سرگشته رو به رو است. کارگردان در همان ابتدای فیلم زن را تعقیب می کند. دوربین را دور چهره او می گرداند و زن را در تنهایی و از نماهایی نزدیک نشان می دهد که مضطرب است. تمام این موارد برای نشان دادن آشفتگی و تنهایی زن است. زن در طول فیلم هرکاری می کند که عشق خود را به شوهر خود(خاویرباردم) که نویسنده ای مشهور است منتقل کند و از او عشقی متقابل دریافت کند اما نمی تواند و شوهرش تنها به فکر کارهای خودش است. مرد ، تنها از زن به عنوان یک منبع الهام بهره میبرد. زن در حال بازسازی خانه است و میتوان او را مالک خانه دانست ولی او از میانه های فیلم و با ورود افراد دیگر به خانه درمی یابد که در زندگی مرد و در خانهای که خودش ساخته زیاد نقشی ندارد زیرا مهمانها در بسیاری از قسمت های فیلم مانند یک پیشخدمت با او حرف می زنند و وقتی زن می گوید که این خانه من است مهمانها در بعضی موارد با تمسخر به این جمله او پاسخ می دهند.
نویسنده به زن خود زیاد توجهی نمی کند و زیاد عاشق او نیست. در فیلم، زیاد آنها را نزدیک هم نمیبینیم. چندین بار(بخصوص در اول فیلم) میبینیم که زن در بستر خوابیده اما مرد در بستر نیست. همینطور در میانه فیلم، مرد به خانه می آید و جوری روی تخت دراز می کشد که حتی جای زن را هم می گیرد.
حتی در صحنه ای در فیلم که زن برای موفقیت مرد می خواهد جشن بگیرد. ناگهان خبرنگاران هجوم می آورند و مرد که عاشق شهرت و هواداران خود است زن خود را فراموش میکند. مرد و خبرنگاران با لباس هایی با رنگهای مشابه در کنار هم ایستادهاند و زن با لباسی که رنگش متفاوت است به تنهایی در چارچوب در و دور از آنها ایستاده. این صحنه هم فشار روانی وارد بر زن را نشان می دهد و هم تنها بودن زن را برای بیننده بازگو میکند.
زن در حال تعمیر خانه خودشان است اما با ورود اولین مهمان(کسی که خود را دکتر معرفی میکند) مشکلات شروع می شود. کارگردان برای اینکه اعلام دارد ورود این فرد آغازگر تخریب خانه است. کاری میکند تا این مهمان در اوایل فیلم، باعث سوختن غذا و دست زن شود. در این صحنه ماهیتابه به روی زمین می افتد و زمین هم خسارت می بیند.
اینقدر افراد دیگر و حتی شوهر زن به زن کم توجهی می کنند و حتی در مواردی با او بد رفتار می کنند که او در انتها دست رنج خود(خانه ای که خود ساخته) را نابود می کند.
اما در نگاه دوم می توانیم فیلم را نمادی بخوانیم. در این فیلم میتوانیم خانه این زوج را یک نماد تلقی کنیم. خانه این زوج نماد زمین است. (زن در ابتدا می گوید که این خانه را به تنهایی بازسازی کرده) و زن را میتوان نماد کسی دانست که می خواهد از زمین مراقبت کند و آن را به بهترین شکل ممکن شکل دهد(نمادی از خدا). اما با ورود مهمانها، زمین یا همان خانه شروع به نابود شدن می کند(منظور از مهمانها در فیلم انسان ها هستند که روی زمین زندگی میکنند). زوج اولی که به خانه می آیند بازگو کننده داستان آدم و حوا هستند(در خانه شی ای الماس گونه وجود دارد که زن می گوید به آن نزدیک نشوید اما زوج تازه وارد به آن نزدیک می شوند و شی میشکند که این اتفاق، اشاره به داستان آدم و حوا دارد). این زوج میهمان دو پسر دارند که آنها هم به این خانه پا می گذارند و بر سر اختلافی یکی از آنها دیگری را می کشد(اشاره به داستان هابیل و قابیل).
در مراسم ختم پسری که مرده میبینیم که مهمانهای بیشتری به خانه می آیند و مدام، مردها و زن هایی را می بینیم که در گوشه و کنار خانه به روابط جنسی خود می پردازند که می توان از این صحنه ها ورود فساد و فحشا به زمین را برداشت کرد.
در صحنه هایی که مرد با خبرنگاران گرم، گرفته است و ناگهان افراد به خانه آنها هجوم می آورند و به غارت آن می پردازند به این موضوع اشاره شده است که انسان ها به زمین رحم نمی کنند و تا می توانند آن را خالی از منابع می کنند. حتی وقتی زن از یکی از این غارتگران می پرسد چرا اینکار (غارت کردن) را انجام می دهی؟ فرد می گوید تا بفهمند اینجا بودیم. یعنی انسان جز ویران کردن به هیچ طریق دیگری نمی تواند حضور خود را ثابت کند.
وقتی ماموران پلیس برای آرام کردن اوضاع وارد می شوند کار به تیراندازی و به نوعی جنگ کشیده می شود و خانه ویران میشود. این موضوع، ویرانی زمین در خلال جنگ ها را نشان می دهد.
زمانی که بچه زن به دنیا می آید افراد بیشماری در خانه هستند و به گونه های مختلفی شادی می کنند. حتی بعضی از آنها (الله اکبر) می گویند که از این موضوع، میتوان ظهور ادیان مختلف بر روی زمین را برداشت کرد و زمانی که این افراد بچه تازه به دنیا آمده را که نشانه پاکی، معصومیت و آخرین امید است می کشند. زن که خالق خانه بوده تصمیم می گیرد خانه را نابود کند(اشاره ای به قیامت و نابودی زمین)
در کل می توان زن را در فیلم نمادی از خدا دانست که زمین را خلق می کند و انسان ها با ندانمکاری خود آن را ویران می کنند و این زن که نمادی از خداست تصمیم می گیرد برای جلوگیری از این ویرانی ها خانه خود یا همان زمین را نابود کند. اگر بصورت نمادی به این فیلم نگاه شود کلمه مادر در عنوان فیلم به این معنا در میآید: مادر زمین
مطمئنا یکی از بازی های درخشان جنیفرلارنس را می توان در این فیلم نظاره گر بود. او بخوبی تشویش ، اضطراب وهمچنین نگرانی زن، از اوضاع را نشان می دهد. خاویرباردم هم در نقش یک نویسنده که زیاد به زندگی خانوادگی خود اهمیت نمی دهد بسیار خوب ظاهر شده و یک شخصیت گناهکار را جوری خلق کرده که انگار شخصیتی بی گناه است.
فیلمبرداری فیلم بسیار روان صورت گرفته. بخصوص در صحنههایی که فیلم، زن را دنبال میکند حس آشفتگی و پریشانی زن در تصاویر به وضوح دیده میشود.
فیلم قبلی آرنوفسکی (نوح) بود که فیلم زیاد خوبی نبود و زیاد به آن توجهی نشد اما آرنوفسکی با این فیلم درگیرکننده به دوران خوب خود بازگشت و دوباره خود را بر سر زبانها انداخت