پایین تر از حد انتظار
دارکوب فیلمی است که بر اساس کلیشه های رایج و مرسوم در سینمای ایران ساخته شده ، شعیبی می توانست در قالب بهتر و جدیدتری قصه خود را روایت کند و با خلاقیت خاص خودش به مسئله اعتیاد بپردازد ، اما او تاکید دارد که به مخاطب توضیحِ واضحات بدهد و این شاید بدترین نوع فیلمسازی باشد ، دارکوب تنها قصدداشته به زندگی فلاکت بار مهسا (با بازی سارا بهرامی) اشاره کند امّا به طور جدی این اثر در پرداخت ضعف های جدی دارد ، دارکوب قصد دارد به یک فیلم سینمایی تبدیل شود زیرا که فیلمساز معیار و قواعد ساختاری لازم برای یک فیلم سینمایی را می داند اما شعیبی در بطن فیلم رفته رفته از سینما دور شده و بیشتر فیلمش به تله فیلم شباهت پیدا کرده است . بهره گیری شعیبی از الگوهای تلویزیونی در خلق یک فیلمنامه سینمایی کاملا دارکوب را از مسیر اصلی اش جدا کرده موضوع فیلم به دلیل تکراری بودن مضمونی اش نمی تواند کاربرد سینمایی داشته باشد . فیلمی که تنها نام کارگردان و نام بازیگران اش موجب تفاوت آن با یک تله فیلم غمانگیز و سوزناک شده است . برای مثال کافی است این فیلم را با نمونه های دیگر ایرانی مقایسه کنید (رگ خواب ، درباره الی و...) کاملا به این موضوع پی خواهید برد . مهم ترین مشکلی که در فیلم دارکوب وجود دارد ، شخصیت پردازی ضعیف به ویژه کارکتر مهسا " با بازی سارا بهرامی" است . مشکل دیگری در فیلم وجود دارد که فیلم در اواخر از ریتم میافتد و از سکانس های اضافی به شدت رنج میبرد وکاش همان لحن و رویکرد آغاز قصه تا پایان در پیشگرفته میشد تا فیلم در محتوای خود دچار دوپارگی نمیشد . دارکوب به پرسش های مخاطب ، پاسخی نمیدهد و کار خودش را شاید به شکل ضعیف و معمولی ای انجام میدهد . البته از نقاط مثبت فیلم میتوان به طراحی صحنه بسیار دقیق و خوب آیدین ظریف اشاره کرد ، از حق نگذریم بازی های خوبی از بازیگران فیلم نیز دیده میشد .
بازی خوب امین حیایی ، نشان میدهد که گویی او راه جدیدی را در پیش گرفته و در این کار استعداد های خودش را به ما نشان داده . بی دلیل نیست که حیایی نیز به عنوان نقش اصلی فیلم جدید حمید نعمت الله (شعله) انتخاب شده است . او نشان داده که میتواند به عنوان یک بازیگرحرفه ای و پخته در فیلم های اجتماعی ، درام و... بدرخشد .
سارا بهرامی در "من دیهگو مارادونا هستم" و "خانه ای درخیابان چهل و یکم "و "ایتالیا ایتالیا" را دقت در جزئیات نقش ، توجه به ریزکاری های نقش ، بازی روان و پخته اش متفاوت میساخت و باعث درخشان بودن بازی وی میشد ، اما اینجا شرایط از این رو به آن رو میشود. گویی او برای ایفای نقش "مهسا" تمام انرژی اش را برای به وجود آوردن ژست خاص هنگام ایفای نقش ، تغییر نوع صدا و اغراق در بازی اش که مبادا ما یک لحظه فراموش نکنیم که مهسا معتاد است . کافیست که بهروز وثوقی را در گوزن ها و اکبرعبدی در مادر را به خاطر بیاوریم ، اینها کجا و سارا بهرامی در دارکوب کجا ؟ این بازیگران همگی با دقت به ویژگی های مهم و توجه به ریزکاریهای کارکترشان به اینجا رسیده اند که در ذهن ما ماندگار شدند ، کاری که سارا بهرامی برخلاف آثار قبلی اش انجام نداده و تمام تلاشش را برای نشان دادن اعتیاد مهسا کرده است و نتوانسته در قالب کارکتر خودش بدرخشد . البته بازی وی در کل بازی خوبی بود اما کاش که او به مسائل دیگر کارکترش (مهسا) نیز اهمیت میداد .
بازی مهناز افشار هم بازی خوبی بود . کارکتر وی به گونه ای بود که شاید هر بازیگر زنی توانایی بازی در این نقش را نداشت . کارکتر او ، شخصیت منحصربه فردی داشت و میتوانست به خوبی با بیننده ارتباط برقرار کند ، ایرادی نمیتوان از بازی خوب و به اندازه او در این کار گرفت .
و اما شعیبی ، پیشرفت قابل توجه سیانور نسبت به دهلیز قابل تحسین بود اما دارکوب آنچنان نقطه عطفی برای وی به شمار نمیآید . البته شکی در این نیست که این ها به معنی نادیده گرفتن توانمندیها و نقاط قوت بهروز شعیبی در کارگردانی نیست. اتفاقا او نسبت به کارهای نخست خود پختهتر شده است. البته این درام اجتماعی خانوادگی به خاطر قصه تکراری اش ، موقعیت چالشبرانگیزی برای شعیبی به حساب نمیآید اما تلاش او برای روایتی متفاوت و ظرافت خاص او برای تاثیرگذار بودن "دارکوب" قابلتحسین و ستودنی است .
*نکته : در این یادداشت ، چکیده ای از نقدها و یادداشت های دیگر منتقدان سینما نیز لحاظ شده است ، از این عزیزان تشکر لازم را به عمل میآورم .*