جستجو در سایت

1399/11/18 00:00

منصورِ خسته

منصورِ خسته

منصور بخشی از یک بیوگرافی از زندگی تیمسار منصور ستاری ست که در فاصله سال های جنگ تا پس از آن فرماندهی نیروی هوایی ارتش را بر عهده داشته و توانسته و با تکیه بر دانش داخلی تحولی در صنایع هوایی نیروی هوایی ارتش ایجاد کند.


در منصور ما با یک فیلم تقریبا طولانی مواجه ایم که خیلی از سکانس ها پلان ها قابل حذف بودند چرا که طولانی‌شدن فیلم نه تنها کمکی به جذابیت آن نکرده که در خیلی مواقع مخاطب را خسته میکند. خستگیی که تا حدودی با بازی بسیار خوب محسن قصابیان در نقش منصور دَر خواهد شد.


فیلم پتانسیل‌های بسیار خوب و زیادی برای خلق صحنه ها و سکانس های جذاب و هیجان انگیز دارد اما فیلمساز نتوانسته یا نخواسته از آنها برای افزایش جذابیت بصری و جلوه های خاص استفاده بکند تا شاید بتواند ارتباط خیلی بیشتر و مؤثرتری با مخاطبش برقرار کند. شاید هم هدف فیلمساز ساخت فیلمی بوده جهت خوانش جدیدی از زندگی شهید ستاری که آن را در نقش یک انسان با ایمان، فداکار با آرمان‌های بزرگ نشان دهد ، نه اینکه با تزریق سکانسهای هیجان انگیز ، دُز اکشن کار را افزایش دهد.


استعاره های اضافه ای که چندین بار استفاده شده و روی روی ذهن مخاطب رژه میروند از دیگر نکات منفی فیلم است. آنجایی که چندین بار به اینکه تیمسار رابطه بسیار خوبی با سربازها و کارگرها دارد و دائماً با آنها سلام و علیک میکند اشاره شده یا چند بار تکرار میشود که که تیمسار اهل دادن و گرفتن رشوه نیست. یا چندین سکانس که تلاش دارد نشان دهد نقش اول با تمام مشکلاتی که دارد یا  برایش ایجاد می‌کنند، شکست را نمیپذیرد و ادامه میدهد. 

تکرار و گوشزد کردن تمام یا حداقل بخش زیادی از اینها نیازی نبود و همان اشارات اولیه برای متوجه کردن مخاطب به این بخش از زندگی شخصیت نقش اول کفایت میکرد.


از جهت دیگر اگه بخواهیم از دید سیاسی به فیلم نگاه کنیم با توجه به اینکه این فیلم به سفارش موسسه هنری اوج [وابسته به سپاه] ساخته شده ولی به رشادت‌ها و دلاوری‌های ارتش می‌پردازد. شاید پُر بیراه نباشد اگر بگوییم ادای دینی است از سمت سپاه به برادران ارتشی خود که در جنگ رشادت‌ها داشتند دادند ولی طی سال‌های اخیر کمتر به آنها پرداخته شده بود.

فیلم همچنین سرشار از اصطلاحات علمی و فنی است که مخاطب عادی با آنها سر و کار ندارد و ارتباطی هم نمیتواند با آنها بگیرد و نیازی هم نبود در این سطح گسترده از آنها استفاده شود. شاید اگر فیلمساز به بخش‌های تراژدیک تر و انسانی تر از زندگی نقش اول می‌پرداخت ارتباط خیلی بیشتر و گیراتری با مخاطب برقرار می‌کرد ولی این را هم نباید نادیده گرفا که در این فیلم هدف اول فیلمساز برآوردن اهداف سفارش دهنده [اوج] بوده ، بعد خوانش های مختلف و متفاوتی از زندگی شهید.


من حیث المجموع میتوان گفت فیلم، ییش از اینکه منصورِ فعال، جنگنده و خط شکن را القا کند ، منصوری خسته، بدشانس و حتی آسیب پذیر را نشان میدهد. این نقد در روزهای جشنواره سی و نهم فیلم فجر و کثرت اکران ها نوشته شده فلذا اشتباهات سهوی را ببخشایید.