پدری که مادرش را میخواهد
فلوریان زلر بیشتر به عنوان یک نمایشنامهنویس خوب شناخته میشد که جوایز متعددی هم به دست آورده است. او در اولین تجربه سینمایی خود به اثری اقتباسی روی آورده است. موضوع جالب این است که او در فیلم پدر از نمایشنامهای به همین نام که خودش در سال 2012 نوشته بود اقتباس کرده است. به جرات میتوان گفت اولین فیلم سینمایی او از بسیاری آثار سینمایی امسال بهتر بود. همین نکته میتواند نویددهنده ظهور یک کارگردان خوب و آینده دار باشد.
در این فیلم، مخاطب از همان ابتدای فیلم با شخصیت آنتونی همراه است و در کل ماجرای فیلم، اتفاقات را از نگاه او میبیند. این نکته از همان ابتدای فیلم مشخص میشود. در صحنه اول دختر آنتونی در حال رفتن به سمت خانه است و آهنگی بر روی صحنه در حال پخش شدن است، زمانی که او به آنتونی میرسد مخاطب متوجه میشود که آنتونی در حال گوش کردن موسیقی است و از قضا همان موسیقیای که بر روی صحنه فیلم در حالپخش شدن بود. اینگونه متوجه میشویم که فیلم را از نگاه آنتونی خواهیم دید.
نکته دیگر این است که در این فیلم ما با یک راوی نامطمئن مواجه هستیم. در روند فیلم رفته رفته متوجه میشویم که آنتونی هوش و حواس درستی ندارد. و از آنجایی که ما وقایع را از دید او میبینیم مانند این است که ما دچار سردرگمی و حواس پرتی شدهایم. همین موضوع باعث میشود ما هم مانند شخصیت آنتونی بعد از مدتی گیج شویم و اعصابمان از این همه وقایق جور و واجور خُرد شود. البته هدف کارگردان و نویسنده هم همین بوده است تا به ما بفهماند یک فرد سالخورده که با چنین مشکلی روبه رو است چه عذابی میکشد. آنقدر عذاب میکشد که در انتهای فیلم مانند کودکی معصوم مادرش را صدا میزند و به او پناه میبرد.
از نقاط قوت این فیلم میتوان به فضاسازی آن اشاره کرد. بیشتر زمان فیلم در یک آپارتمان میگذرد و ما را به شرایط شخصیت اصلی نزدیکتر میکند. همانگونه که آنتونی در فضای ذهن خود گیر افتاده است در یک آپارتمان کوچک هم گرفتار شده است. موسیقی فوق العاده فیلم هم که فضایی درونگرا دارد به فضاسازی بسیار کمک کرده است و باز هم این موسیقیای است که آنتونی در خلوت خود گوش میدهد.
اما شاید بزرگترین نقطه قوت فیلم بازی آنتونی هاپکینز باشد که در سن 82 سالگی انگار جان تازهای گرفته است و یکی از درخشانترین بازیهای خود را به اجرا درآورده است. هاپکینز در بیشتر صحنهها حاکم بر صحنه است و به یادماندنی بازی کرده است. مثلا در انتهای فیلم آنتونی بالاخره از فضای ذهن خود رها میشود و درمییابد که در خانه سالمندان است، به ناگاه زیر گریه میزند و مادر خود را طلب میکند. هاپکینز این صحنه را بسیار تاثیرگذار و بدون نقص بازی کرده است.
پدر، فیلمی دردناک است که رنج و استیصال یک سالمند را به تصویر میکشد. بلایی که ممکن است در پیری برای هرکدام از ما اتفاق بیافتد. پس باید این فیلم را ببینیم و مراقب رفتار خود با سالمندان باشیم