، ضدقهرمان هایی که قهرمان میشوند

در کودکی تک تک مان برایمان آدم هارا جدا ساختند دیوانه ها بد بودند ،دزد ها بد بودند ،بزرگتر شدیم برخی بانوان اسمشان خانوم بد بود و اگر مردی طلاق میگرفت بد بود .
باز هم با این تفاسیر بسیاری از ما دچار دوگانگی و بعضا چندگانگی شدیم ؛شروع کردیم در مدیا و تلویزیون و کتاب ها دنبال دوست گشتیم ،دنبال قهرمان گشتیم اما آخر این قهرمان چه بود؟که بود؟ برای من ،میتوانست کسی باشد که جواب سوال هایم را بدهد .انیمیشن ها را نگاه میکردم کم کم فهمیده بودم ضدقهرمان ها چه کسانی هستند یا اصطلاح همان بدها،کافی نبود پس قدمی بزرگ برداشتم و فیلم شوالیه تاریکی را دیدم و متعجب شدم و حس کردم هالیوود دارد ضدقهرمان هارا قهرمان میکند به حدی که حتی خود بازیگر جوکر که مثلا منفی اصالتا حضور داشت ،با بازی حیث لجر تبدیل به جوکر و کاراکتری محبوب شد و شاید این دوگانگی شخصیت جوکر با رخنه کردن در وجود حیث لجر جانش را گرفت .حرکت بعدی مالفیسنت 2014بود جادوگری که سالها پیش فکر میکردم دختر پادشاهی بی گناه را طلسم کرده او زشت بود (باربی نبود) و عصبانی
در فیلم مالفیسنت 2014 دیدیم او ظاهری به غایت زیبا دارد چون آنجلینا جولی با گریم و در زوایایی فوق العاده توانست معصوم باشد و من در لیست کاراکتر های منفی ام او را هم خط زدم .
قدم بعد دیدن سریالی با نمره بالا در IMDB بود .... یک فصل را کامل ندیده بودم که نکته ای جالب توجه به ذهنم باز آمد چطور شد که پسری لات با لباسای گشاد و مردی میانسال که معلم شیمی است برایم جذاب باشند و نه فقط برای من برای میلیونها بیننده ی زرق و برق هالیوود
آنها امفتامین (شیشه)درست میکردند و خیلی ها بعد از این سریال مسئله را شوخی شوخی جدی گرفته و باز هم گیج شدند
سال 2019 جوکر با بازی خواکین فینیکس علنا این اجازه را داد که ما قضاوت نکنیم اما باز هم برای اقلیت مفاهیم عمیق آن خنده های عصبی معلوم شد برای اکثریت شاید چیزی جز انتقام از وال استریتی ها و یقه سفید ها نبود
نمیدانم که بحث این است که اقلیت توانایی جمع و جور کردن و فهمیدن این قبیل ژانر و شخصیت هارا دارند یا که مشکل خرده فرهنگ هاست .
برای من منفور ترین شخص در سینمای هالیوود به جرات میتوانم بگویم که کروئلا بود؟!یا هست؟!
اما وقتی که فیلمش آمد و در واقع بازیگرش (اما استون)دیدم و شناختم مقاومتم کم شد برای دیدنش،هرچه جلوتر میرفتیم لانگ شات ها جذاب تر میشدند و میدیدم که نور ها و بازیشان در صحنه تاثیرگذار تربود ،این که داستان گذشته استلا را بدانم برایم خوب است آنگاه میفهمم که کلمه بد* چیز متافیزیکی نیست ذره ذره درواقع ساخته میشود و چند جانبه است گاهی او بد است چون انتقام میخواهد و گاهی بد است چون دوست بلوند ترنس ساکن در طبقه پایین خانه اش می گوید معمولی* بد ترین توهین است
میخواهم آزادانه فکر کنم و نبینم که استلا مرده و حالا تمام دنیارا میگردد تا با پوست حیوانات پالتو درست کند و میخواهم نبینم که دیزنی پرنسس هایی که باعث سندرم باربی میشدند را حذف کرده اما ضدقهرمان هارا محبوب میسازد اینطور که سینمای هالیوود پیش میرود من پیشبینی نوستراداموس وارانه ای بنا بر این موضوع دارم که قطعا فیلمی برای هیتلر یا صدام حسین ساخته شود
جا به جایی کهن الگوها ترسناک ترین حادثه ای است که میشود برای فرهنگ اتفاق بیفتد آن هم زمانی که مغز در چشمان حریصی است که دو رنگ دارد ؛سیاه و سفید.