جستجو در سایت

1404/02/29 15:00

راز موفقیت سریال «فقط قتل‌های داخل ساختمان»

راز موفقیت سریال «فقط قتل‌های داخل ساختمان»
سریال «فقط قتل‌ها در ساختمان» که به خاطر معماهای ساده‌اش شناخته شده، جذابیت واقعی‌اش را مدیون تعامل خاص بین سه شخصیت اصلی است؛ دو پیرمرد دوست‌داشتنی و زنی جوان که حضورش، فضای سریال را زنده‌تر و جذاب‌تر کرده است.
به گزارش سلام سینما

سریال محبوب «فقط قتل‌های داخل ساختمان» که به عنوان یک معمای کوچک و دنج شناخته می‌شود، در هر فصل معمای اصلی نسبتاً ساده‌ای را دنبال می‌کند. گاهی طرفداران حرفه‌ای حتی از خود سه شخصیت اصلی داستان جلوتر هستند؛ مثلاً افشای ماجرای کوکی‌ها در فصل سوم، هفت قسمت قبل از آن توسط طرفداران حدس زده شده بود. با این حال، جذابیت واقعی سریال نه در پیچیدگی داستان بلکه در رابطه دلنشین و بامزه میان سه شخصیت اصلی است: چارلز (استیو مارتین) و اولیور (مارتین شورت) که دو پیرمرد دوست‌داشتنی و دست و پا چلفتی هستند و میبل (سلینا گومز) که یک زن جوان از نسل هزاره است و مرتب به آن‌ها یاد می‌دهد چطور از تلفن‌هایشان استفاده کنند.

در زندگی واقعی دیدن کسی در سن میبل که تمام روز با دو پیرمرد هفتاد ساله وقت بگذراند، کم‌نظیر است؛ همین موضوع باعث شده در سریال این رابطه جالب و ویژه به نظر برسد. اما در طرح اولیه سریال، خبری از این تفاوت نسل‌ها نبود. استیو مارتین در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۲۱ گفت که ایده اولیه‌اش سه پیرمرد بود که در ساختمانی در نیویورک زندگی می‌کنند و به دلیل سن بالا، ترجیح می‌دهند از ساختمان بیرون نروند و فقط قتل‌های داخل ساختمان را بررسی کنند. این ایده را ده سال در ذهن داشت تا اینکه وقتی برای مارتین شورت توضیح داد، او به شوخی گفت: «ما که پیر شدیم!» سپس حضور سلینا گومز به این ترکیب اضافه شد که تغییر بزرگی در سریال ایجاد کرد.

اگر سریالی درباره سه پیرمرد تنبل که بدون ترک ساختمان پرونده‌های جنایی را حل می‌کنند می‌دیدیم، احتمالاً سرگرم‌کننده بود، اما اضافه شدن یک شخصیت جوان به داستان باعث شد سریال جذاب‌تر شود. در نسخه فعلی، تنبلی این دو پیرمرد نه به عنوان یک اصل بلکه به عنوان نقطه ضعفی برای غلبه معرفی می‌شود؛ چارلز و اولیور ترجیح می‌دهند زندگی آرام و انفرادی داشته باشند اما میبل شور و هیجان جوانی آن‌ها را زنده می‌کند، هرچند خودش گاهی حتی از آن‌ها بدخلق‌تر است!

در فصل چهارم سریال، طنزی وجود داشت که به نظر می‌رسید ایده اولیه مارتین را کمی کسل‌کننده می‌داند؛ در یک مهمانی هالیوودی، وقتی میبل با ایوا لانگوریا صحبت می‌کند (که در سریال نقش او را بازی می‌کند)، ایوا می‌گوید که سازندگان فکر می‌کردند اختلاف سنی آن‌ها «عجیب» است و به همین دلیل سن میبل را بالاتر بردند. این شوخی به طعنه به نحوه تغییر و پاک‌سازی متریال اصلی در اقتباس‌ها اشاره دارد.

حضور چارلز و اولیور کنار یک زن ۲۸ ساله ممکن است عجیب باشد، اما همین تفاوت نسلی باعث جرقه و جذابیت سریال شده است. این سریال نقصی از دنیای مدرن را جبران می‌کند؛ جایی که مردم معمولاً با هم‌سن و سال‌های خود معاشرت می‌کنند و کمتر با نسل‌های دیگر ارتباط دارند.

یکی از نکات جالب سریال این است که هرچند میبل به عنوان جوان‌ترین و سرزنده‌ترین شخصیت معرفی می‌شود، سریال گاهی نقش او را به شکل فردی قدیمی و کم‌اطلاع نشان می‌دهد. مثلاً در فصل دوم، زمانی که میبل باید با دختر نسل زد چارلز یعنی لوسی صحبت کند، مشخص می‌شود که او هم از جوانان امروزی فاصله دارد. این اتفاق باعث می‌شود که او بیشتر به مبارزات چارلز و اولیور پی ببرد. امیدواریم فصل پنجم سریال صحنه‌ای معکوس ارائه دهد، جایی که چارلز و اولیور مجبور شوند با کسی بسیار پیرتر از خودشان معاشرت کنند و در مقایسه آن‌ها را جوان و پرانرژی نشان دهد.

منبع: slashfilm


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image