جستجو در سایت

1404/03/10 13:24

من آن‌قدرها هم شجاع نیستم | مصاحبه با جعفر پناهی درباره «یک تصادف ساده»

من آن‌قدرها هم شجاع نیستم | مصاحبه با جعفر پناهی درباره «یک تصادف ساده»
جعفر پناهی در گفت‌وگویی در مورد ساخت «یک تصادف ساده» و شرایط فیلمسازی‌اش در ایران صحبت کرد.
به گزارش سلام سینما

درخشان‌ترین لحظه جشنواره کن امسال نه ورود پرزرق‌وبرق تام کروز بر فرش قرمز بود و نه اهدای ناگهانی نخل طلای افتخاری به دنزل واشنگتن؛ بلکه بازگشت جعفر پناهی به کروآزت پس از ۲۲ سال، نقطه عطف واقعی جشنواره به‌شمار می‌رفت. اکران فیلم جدید او با عنوان «یک تصادف ساده» در بخش مسابقه اصلی، همچنین نخستین باری طی ۱۵ سال گذشته بود که این کارگردان ایرانی توانست به‌طور عمومی در نمایش فیلم خود شرکت کند. پناهی سرانجام در فوریه ۲۰۲۳ با لغو محکومیت خود از زندان آزاد شد و توانست زندگی و سفر آزادانه‌تری را از سر گیرد. این آزادی به او امکان داد تا بار دیگر بدون نیاز به شیوه‌های پیچیده و مخاطره‌آمیز فیلم‌سازی مخفیانه (که از فیلم «این فیلم نیست» در ۲۰۱۱ آغاز شده بود)، به حرفه خود بازگردد.

فیلم‌هایی مانند «تاکسی» (۲۰۱۵)، «سه رخ» ۲۰۱۸ و «خرس نیست» (۲۰۲۲)، به‌طور خودبازتابانه درگیر پرسش‌های عملی و اخلاقی فیلم‌سازی در شرایط ممنوعیت بودند. اما «یک تصادف ساده» از این الگو فاصله می‌گیرد و روایتی نسبتا سرراست و نئورئالیستی ارائه می‌دهد: یک تریلر تلخ‌وشیرین و نفس‌گیر که گروهی از زندانیان سیاسی سابق را دنبال می‌کند که مردی را می‌ربایند؛ گمان می‌کنند او فردی است که آن‌ها را شکنجه داده، و در طول فیلم، میان میل به انتقام، سوگ، تردید و ترس در نوسان‌اند. هرچند برخلاف آثار اخیرش، پناهی شخصا در این فیلم ظاهر نمی‌شود، اما داستان به‌وضوح شخصی و متأثر از تجربه اوست.

یک روز پس از اکران فیلم در کن، گفت‌وگوی من با جعفر پناهی انجام شد، دو روز بعد اعلام شد که فیلم پناهی برنده نخل طلای جشنواره شده است. 

سؤال: پس از مدت‌ها به کن بازگشته‌اید. احساس‌تان از حضور در اینجا چیست؟ اکران فیلم چگونه بود؟

پناهی: ۱۵ سال بود که نمی‌توانستم فیلمی از خود را در کنار تماشاگران تماشا کنم. نمی‌دانستم آیا باز هم این ارتباط میان من، فیلم و تماشاگران شکل خواهد گرفت یا نه. مثل بار اول بود. به‌نوعی، تجربه‌های پیشینم را فراموش کرده بودم. بنابراین، این لحظه بسیار تأثیرگذار بود — نه فقط برای من؛ در پایان فیلم، بازیگرانم را دیدم که در سالن سینما گریه می‌کردند. این برایم بسیار خاص بود.

سؤال: فیلم‌های اخیرتان تحت محدودیت ساخته شدند و به‌همین دلیل خودبازتاب بودند؛ درباره سینما و دشواری فیلم‌سازی تحت سانسور. زبانی قدرتمند در دل محدودیت ساخته بودید. اکنون که شرایطی نسبتا آزادتر فراهم شده، تجربه فیلم‌سازی چگونه بوده است؟

پناهی: تفاوت اصلی در سطح روانی است. وقتی ۲۰ سال از فیلم‌سازی منع شده بودم، طبعا بیشتر به درون خود رجوع می‌کردم. هر موضوعی را که بررسی می‌کردم، باز به خودم می‌رسیدم. حتی اگر می‌خواستم فیلمی درباره یک راننده تاکسی بسازم، آن راننده را به چشم خودم می‌دیدم — کارگردانی که دیگر نمی‌تواند از حرفه‌اش نان بخورد و ناچار است ماشین براند و مردم را تماشا کند. نمی‌توانستم از موقعیت خودم فرار کنم.

اما از لحظه‌ای که ممنوعیت برداشته شد، دوباره مثل هر کارگردانی شدم که می‌تواند با شرایط خاصی کار کند و سفر برود. البته این تغییر اساسی ایجاد نکرد؛ مگر می‌توانستم برای این فیلم درخواست مجوز بدهم؟ قطعا مجوز نمی‌دادند. اما از نظر روانی، دیگر احساس نمی‌کردم که تحت ممنوعیتم. دیگر گرفتار خودم و گذشته‌ام نبودم. توانستم خود را رها کنم و فیلمم را به کسانی تقدیم کنم که در زندان با آنان بوده‌ام.

سؤال: ماشین‌ها در سینمای ایران حضور پررنگی دارند — چه در آثار شما، چه در فیلم‌های عباس کیارستمی و حتی فیلم پسرتان. جالب بود که این فیلم هم تا حد زیادی در یک خودرو جریان دارد.

پناهی: نمی‌دانم منشأ آن چیست. یادم هست در دوره‌ای، کارگردانان ایرانی زیاد فیلم کودک می‌ساختند و از آن‌ها می‌پرسیدند: «چرا درباره کودکان فیلم می‌سازید؟» حالا نوبت ماشین‌هاست. می‌پرسند: «چرا در ماشین فیلم می‌سازید؟» فرقی نمی‌کند چه چیز را تغییر بدهیم، همیشه درباره انتخاب‌مان سؤال خواهند کرد. اما در سینمای زیرزمینی، ماشین دست‌کم سطحی از امنیت را فراهم می‌کند. می‌توان راحت‌تر پنهان شد. البته من فیلم را درباره ماشین نساختم — شاید فقط ۲۰ تا ۳۰ درصد فیلم در خودرو می‌گذرد. ماشین فقط پیونددهنده صحنه‌هاست. چه گزینه دیگری برای حرکت شخصیت‌ها داشتم؟ باید فیلم را در قرن نوزدهم می‌ساختم و از شتر یا گاری استفاده می‌کردم! [با خنده]

سؤال: از کودکان گفتید، و من هم می‌خواستم همین سؤال را مطرح کنم. هرچند فیلم درباره کودک نیست، اما صحنه آغازین آن را در افقی اخلاقی قرار می‌دهد که کودکانه است — کودکی درباره اینکه آیا یک تصادف کار خداست یا انسان، اظهارنظر می‌کند و این ایده در پایان فیلم با عمقی بیشتر بازمی‌گردد.

پناهی: شاید کلیشه‌ای باشد، اما این درباره امید به نسل جدید است. در سال 1401 این نسل جوان بود که تمام قواعد را شکست؛ به‌گونه‌ای که اکنون در تاریخ معاصر ایران، با دو مقطع «پیش از 1401» و «پس از 1401» مواجه‌ایم.

سؤال: خواندم که هنگام فیلم‌برداری توسط پلیس متوقف شدید، اما خیلی دخالت نکردند. درباره فضای سیاسی هنگام ساخت فیلم کمی بیشتر توضیح می‌دهید؟

پناهی: در سینمای زیرزمینی باید بسیار سریع کار کرد، چون هر لحظه ممکن است جلو کارتان را بگیرند. ما نیز سریع کار می‌کردیم و تقریبا در پایان فیلم‌برداری بودیم که آمدند. نتوانستند راش‌ها یا مواد خام ما را به دست آورند، پس مجبور شدند کنار بروند. نمی‌دانستند که فیلم‌برداری تقریبا تمام شده و فکر می‌کردند کار زیادی باقی مانده است.

سؤال: بسیاری از فیلم‌هایی که درباره زندانیان سیاسی ساخته شده‌اند، بر زندگی در زندان تمرکز دارند. اما فکر کردن به زندگی پس از آن، گویی غیرقابل تصور است. نمایش چنین تجربه‌ای بسیار تأثیرگذار بود. نظرتان چیست؟

پناهی: زندگی ادامه پیدا می‌کند، اما آن تجربه اثرش را می‌گذارد. از زندان کوچک رها می‌شوید، اما در زندانی بزرگ‌تر باقی می‌مانید. خاطرات همچنان شما را دنبال می‌کنند، و هر چیزی ممکن است آن خاطرات را زنده کند. حتی در فیلم «تاکسی» صحنه‌ای هست که من در حال رانندگی‌ام و صدایی می‌شنوم، از خواهرزاده‌ام می‌پرسم: «تو هم این صدا را شنیدی؟» و بعد نسرین ستوده سوار ماشین می‌شود و می‌گوید همه زندانیان چنین وسواس‌هایی نسبت به صدا دارند. آنجا اشاره‌ای به این وسواس داشتم، و اینجا بیشتر آن را گسترش دادم.

سؤال: فیلم‌تان در زمانی اکران می‌شود که سانسور در سراسر جهان شدت گرفته. توصیه‌تان به هنرمندانی که می‌خواهند شجاع باشند چیست؟ شما هرگز از بیان عقایدتان دست نکشیدید، حتی با وجود تهدیدها. این شجاعت از کجا می‌آید؟

پناهی: نمی‌دانم آیا شما انسان‌های واقعا شجاع را دیده‌اید یا نه، چون می‌ترسم که سوءتفاهمی وجود داشته باشد. من آن‌قدرها هم شجاع نیستم. فقط دارم کارم را انجام می‌دهم: فیلم می‌سازم. افراد زیادی هستند که کارهای خارق‌العاده کرده‌اند. این اصلا با آن‌ها قابل‌مقایسه نیست. فقط دارم کارم را انجام می‌دهم؛ همین. وقتی این را شجاعت می‌نامند، احساس شرمندگی می‌کنم. چون به نظرم بی‌انصافی‌ست در حق کسانی که واقعا شجاع‌اند.

مصاحبه‌کننده: دویکا گیریش
منبع: فیلم کامنت

مترجم: فریبا جمور
 


اخبار مرتبط
فیلم های مرتبط
افراد مرتبط
پروفایل جعفر پناهی
جعفر پناهی
جعفر پناهی (زادهٔ ۲۰ تیر ۱۳۳۹ در شهر میانهٔ آذربایجان شرقی) کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس ایرانی است.
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image