نقد فیلم خانه ارواح؛ گاهی تاریخ را اشتباه مینویسند

اختصاصی سلام سینما - فاطمه فریدن | کمدیِ وحشت ژانری مهجور در سینمای ایران است. گونهای که در عین تولید خنده به وحشتآفرینی و وهمآلود بودن روایت نزد بیننده نیز کمک شایانی میرساند. طی دهههای گذشته به نظر میرسد کمتر تلاشی برای شناساندن این گونه برای عموم مخاطبان صورت پذیرفته است. ژانر متمایزی که قادر است تنوعی ایجاد کند و سلیقه عمومی بینندگانِ فیلمها را به طرز چشمگیری ارتقا دهد.
بیشتر بخوانید:
فیلم خانه ارواح؛ داستان، بازیگران و حواشی + عکسها
در شمار فیلمسازان، کیارش اسدیزاده در ساخت چندمین فیلمش تجربهای نو را به کارنامهاش افزوده است. تجربهای که میتوانست در ادامه مسیر و با تولید فیلمهایی بیشتر از این نوع، به ازدیاد چنین گونهای در سینما منتهی شود. اسدیزاده در این فیلم به واسطه لحن طنز میکوشد معضلات فرهنگی، سیاسی و تاریخی را به شیوهای خاص و تودرتو در تاریخ یک سرزمین مطرح کند. مسائلی که در هر مقطع زمانی پدیدآورنده اتفاقات متعددی بوده و در انحراف جریانات فرهنگی موثر افتاده است. این مسائل عموما ارتباطی با انسان و انسانیت دارد و نقش آدمها در طراحی توطئههای مختلف سیاسی و اجتماعی در آن انکارناشدنی است.
داستان فیلم : ماجرای فیلم از بگیر و ببند داخل یک قهوهخانه حین سالهای جنگ آغاز میشود. مرتضی شیردل (پژمان جمشیدی) در حال گریز از آن مکان به وسیله یک ماشین سرقتی با شاهرخ (کاظم سیاحی) مواجه میشود که او نیز در حال فرار از دست ماموران است. این دو نفر حین نزاع با یکدیگر به درِ ورودی حیاط خانهای برخورد میکنند و با ورود به داخل خانه درمییابند که روحی سرگردان در آن مکان حضور دارد.کسی که خودش را مشیرالدوله کافی، همراه همیشگی دکتر مصدق معرفی میکند. کافی (نادر فلاح) از آن دو نفر تقاضایی دارد و وظیفهای را به آنان محول میکند که ظاهرا امکانپذیر نیست. پس از آن ارواح دیگری نیز به فواصل اضافه میشوند و دلایل حضورشان را در بیاناتی که حالتی از تمسخر و پوچی دارد اعلام میکنند. این جملات هر یک روشنگر بخشی از رویدادهای مختلفِ مقاطعی از تاریخ است که این شخصیتها در دورهاش میزیستند. تاریخی جهانشمول که گویی تمام انسانهای روی زمین را درگیر میکند و برای پاسخگویی در زمانی معین حاضر میکند.
شیوه روایتپذیری
اساسیترین نکته در شیوه روایت فیلم «خانه ارواح» بازی با زمان است. تلفیق زمانهای مختلف در یکدیگر و حضور شخصیتهایی که هر یک در برههای از تاریخ زیستهاند نیز در این فیلم ترکیبی متفاوت رقم زده است. فیلمی که به دلیل محتوای و شیوه روایتگویی خاصش چند سال در حالت تعلیق برای اکران عمومی قرار گرفته بود.
وضعیت داستانگویی در این فیلم طبق قواعد ژانر انتخاب شدهاش متفاوتتر از سایر فیلمها است. در هم ترکیب شدن برهههایی از تاریخ و رفت و برگشت زمان در این داستان سبب میشود هر کدام از شخصیتهای از دل تاریخ سربرآورده، روایت شخصیِ خودشان را نسبت به اعمالی که انجام داده است، بیان کنند. این شخصیتها دارای بار کمیکی هستند که در عین بازگویی داستانی تراژیک، خنده را نیز خلال گفتههایشان بازمیتابانند. شخصیتهایی نظیر داداش بیک (سروش صحت) رییس نظمیه که در گفتوگو با شخصیتهای مونث داستان، نرگس (ستاره پسیانی) و مورخه (نازنین بیاتی) موقعیتهای خندهآوری را تشکیل میدهند.
یکی دیگر از کاراکترهایی که در بخشی از فیلم به نقصان و اشتباهات کتابتِ تاریخی اشاره میکند، کاراکتر خواجه با بازی رضا کیانیان است. خواجه مدتزمانی کوتاه در فیلم حضور دارد و با انواع احساساتی که بروز میدهد، علاوه بر ایجاد خنده، نوعی نگرش جدیدِ اندیشیدن در مواجهه با گفتههای خودش ایجاد میکند. روشی که نشان میدهد برای ابراز عقیده و انتقال پیام لزوما نباید جدیت را سرلوحه کار قرار دهیم یا در قالبی روشنفکرانه حرفهایمان را بازگو کنیم. از این جهت متدی که در نحوه گسترش روایت-با وجود آن که به نظر میرسد جرح و تعدیل شده-به کار گرفته شده است، کمی متفاوت از سایر آثار طنز و کمدیهای اکران شده طی دهه اخیر نمایان میشود؛ آثاری که در حال حاضر صرفا بر خنده کمرنگ و کمدی موقعیت استوارند.


کیارش اسدیزاده متولد 1360 در تهران است. ئی فارغ التحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشگاه ...