10 فیلم برتر ترسناک ازنظر جلوه های ویژه میدانی | واقعی بود؟!
اختصاصی سلام سینما- از آنجایی که تصاویر کامپیوتری (CGI) در فیلمها روز به روز پیشرفتهتر و مهمتر میشوند، خوب است کمی وقت گذاشته و به زحمتی که برای واقعی نشان دادن صحنهها با استفاده از جلوههای ویژه میدانی گذاشته میشود توجهی داشته باشیم.
با اینکه استفاده از جلوههای ویژه میدانی به فیلمهای ترسناک محدود نمیشود اما این ژانر در کاربرد آنها در دورانی که تصاویر کامپیوتری به راحتی در دسترس (کمهزینه) نبودند، حرف اول را زده و برخی از خلاقانهترین نمونههای این جلوهها را از آن خود کرده است.
جلوههای ویژۀ آثار کلاسیکی مانند «موجود»(The Thing)، «گرگنمای آمریکایی در لندن»(An American Werewolf in London) یا «مگس»(The Fly) به لطف زحمات جلوههای ویژه سینمایی (SFX) و چهرهپردازانی مانند تام ساوینی و راب باتین موفق به بهم زدن حال بینندگان شدهاند.
لیست زیر، برخی از بهترین کاربردهای جلوههای ویژه میدانی در فیلمهای معاصرتر را ارائه میدهد.
1- فیلم ترسناک احضار 3: شیطان مرا وادار کرد (Conjuring III: The Devil Made Me to Do it | 2021)
فیلم «احضار روح 3» ماجراهای بازپرسهای معروف و ماوراءالطبیعه یعنی اد (پاتریک ویلسون) و لورن (ورا فارمیگا) وارن را دنبال کرده و ما را به سال 1981 میبرد؛ به زمانی که این دو بازپرس مشغول تحقیق در مورد قتلی هستند که احتمالاً به تسخیری شیطانی مرتبط باشد. در صحنۀ جنگیری دیوید گلاتزل 8 ساله (جولیان هلیارد)، او طوری بدنش را میپیچاند که ظاهراً برای یک انسان غیرممکن است.
اما این صحنه را واقعاً یک انسان انجام داده است. امرالد گوردون ولف آکروباتبازی است که به عنوان بدلکار دیوید اولین حضور خود را به عنوان بدلکار در یک فیلم سینمایی مهم رقم زد. تنها کار کامپیوتری که در این صحنه انجام شد، گذاشتن صورت دیوید به جای صورت ولف بود.
معرفی بهترین فیلمهای ترسناک درباره روح، جن و تسخیر
2- فیلم ترسناک دلقک (Clown | 2014)
این فیلم که توسط "استاد وحشت" الی راث، تولید و توسط کهنهکار مارول جان واتس، کارگردانی شده است به درد بینندگانی که کولروفوبیای شدید (ترس از دلقکها) دارند نمیخورد.
کِنت، مشاور املاکی است که حین فروختن یک خانه در دقیقه نود همه چیز کنسل میشود و در حین گشتن در خانه در زیرزمین آن یک لباس دلقک قدیمی پیدا میکند و تصمیم میگیرد برای تولد پسرش آن را بپوشد، اما چیزی نمیگذرد که متوجه میشود نمیتواند لباس را از تنش دربیاورد و لباس در حال آمیخته شدن با بدن او و تغییر دادن رفتارش است.
هر تلاشی برای درآوردن کلاهگیس، بینی یا خود لباس به جراحت منجر شده و کمکم او را تبدیل به دلقکی وحشتناک میکند.
صرف نظر از طرح داستانی بسیار تخیلی، هیچ راهی وجود نداشت که این فیلم بتواند بدون استفاده خیلی زیاد از متخصصان جلوههای بصری میدانی، جاگدیپ خوزا و تونی گاردنر، از نظر بصری قانعکننده باشد.
گاردنر صاحب کمپانی گریم و جلوههای ویژۀ “Alterian Inc” بوده و بر فیلمهای ترسناک و برجسته بسیاری نظیر «سرزمین زامبیها»(Zombieland) و «فرزند چاکی»(Seed of Chucky) کار کرده است.
3- فیلم ترسناک مرده شیطانی «کلبه وحشت» (Evil Dead | 2013)
گروهی مرد و زن در کلبهای دورافتاده در میان جنگل با هم قرار میگذارند تا به میا کمک کنند برای مدتی از مردم و همه چیز فاصله بگیرد. آنها در زیرزمین کلبه کتابی با جلد چرم پیدا میکنند که در نهایت باعث احضار مرده شیطانی میشود.
پس از این اتفاق، میا توسط یک شیطان تسخیر میشود اما دوستانش فکر میکنند رفتارهای غیرمعقول و رو به افزایش او به این فاصلهگیری از اجتماع مربوط است.
به گفته کارگردان فیلم فده آلوارز "در این فیلم اصلاً از تصاویر کامپیوتری استفاده نشده است"که با توجه به برخی تصاویر تأثیرگذار و واقعی فیلم، واقعاً فوقالعاده است. از جمله این تصاویر میتوان به صحنهای که میا زبانش را با تیغ میبرد اشاره کرد.
گویا در این فیلم از 70,000 گالن خون مصنوعی استفاده شده که 50,000 گالن آن برای سکانس آخر مصرف شده است. نسخهی اصلی فیلم از سال 1981 (که در آن تنها 300 الی 500 گالن خون مصنوعی مصرف شده بود) به جلوههای ویژه میدانیاش معروف است و تیم تولید فیلم جدید هم قصد داشتند این برتری را حفظ کنند.
4- هزارتوی پن (Pan’s Labyrinth | 2006)
از تمام فیلمهای گیرمو دل تورو در این لیست استقبال میشود اما «هزارتوی پن»(Pan’s Labyrinth) به دلیل گریم و جلوههای بصری بسیار خوب خود مستحق توجهی ویژه است.
وقایع این فیلمِ فانتزی و دلهرهآور دراسپانیای سال 1944 به وقوع پیوسته و داستان دختربچهای به نام اوفلیا (ایوانا باکرو) را دنبال میکند که مجبور است به خاطر رابطه مادرش با کاپیتانی پَست به نام ویدال به پادگانی نظامی نقل مکان کند.
اوفلیا را متقاعد کردهاند که هنوز هم در دنیا جادو وجود دارد، بنابراین زمانی که با یک فان (موجوداتی که بدنی شبیه به بز و سری شبیه به انسان دارند، با بازی داگ جونز) برخورد کرده و از او میشنود که واقعاً پرنسسی اهل دنیای زیرزمینی بوده که به قلمرو انسانها بیش از حد نزدیک شده و در نتیجه گم شده است، کاملاً حرفش را باور میکند.
فان مسئولیتهایی را به اوفلیا واگذار میکند که باید تمام و کمال انجامشان داده و به این شیوه ثابت کند که واقعاً پرنسس موانا است و پس از آن میتواند به قلمرو پادشاهی خود برگردد.
داگ جونز که در آثار دیگر دل تورو نظیر «شکل آب»(Shape of Water) و «پسر جهنمی»(Hellboy) نیز ایفای نقشهای مهمی را بر عهده داشته است، در روز باید 5 ساعت را صرف گریم و نصب پروتز برای نقش پرزحمت فان میکرده است.
او علاوه بر فان، در نقش ترسناک "مرد رنگپریده" که اشتهایی سیریناپذیر نسبت به کودکان دارد نیز ظاهر شده است. او این مدت را صرف یاد گرفتن زبان اسپانیایی کرد که بتواند به جای تکرار تلفظ کلمات، دیالوگهایش را از حفظ بگوید.
5- فیلم ترسناک تاماهاوک استخوانی (Bone Tomahawk | 2015)
اگر این فیلم را دیده باشید میدانید که چرا در این لیست قرار دارد.
«تاماهاوک استخوانی»(Bone Tomahawk) فیلمی ترسناک و وسترن است که داستان آن در دهه 1890 به وقوع میپیوندد؛ مهاجران در برابر یک قبیله بومی آمریکایی شرور که به آدمخواری معروفاند. با اینکه نمونههای استفاده از جلوههای ویژه میدانی در این فیلم فراوانند اما برجستهترین و آزارندهترین صحنۀ آن وقتی است که کلانتر هانت (کرت راسل) و بقیه اسیران شاهد دو نیم شدن ظالمانه معاون نیک (اون جانآکایت) هستند.
این صحنه از زاویه دید هانت فیلمبرداری شده و جلوههای بصری و طراحی صدای آن باعث شده است تا به یکی از فراموشنشدنیترین و دلخراشترین صحنهها تبدیل شود.
نویسنده و کارگردان فیلم، اس. کریگ زالر، در یک سوم آخر فیلم مانعی برای تخیل مخاطب باقی نمیگذارد. این فیلم که در 21 روز و تنها با بودجهای 1.8 میلیون دلاری فیلمبرداری شده بود، کارگردان خود را مجبور به استفاده از جلوههای ویژه میدانی کرد که در نهایت نتیجه خوبی به همراه داشت.
6- فیلم ترسناک نیمهی تابستان (Midsommar | 2019)
آری استر مخاطبان را با اولین تجربه کارگردانی سینمایی خود در سال 2018 با فیلم «موروثی»(Hereditary) حیرتزده کرده و پس از آن نیز در سال 2019 با فیلم ترسناک و اسکاندیناویایی خود، «نیمهی تابستان»(Midsommar)، این مسیر را ادامه داد.
در سکانسهای اول فیلم، دنی (فلورنس پیو) از خودکشی خواهر کوچکش که منجر به مرگ والدینشان نیز شده، وحشت کرده است و کسی جز دوستپسرش کریستین (جک رینور) برای او باقی نمانده است.
کریستین نیز درست پیش از این اتفاقات ناگوار قصد داشت با او بهم بزند. دنی به شکلی ناخواسته به سفری همراه با کریستین و دوستانش به سوئد به قصد مطالعه یک جشنواره فرهنگی به نام هورگا که تنها هر 90 سال یکبار برگزار میشود، دعوت میشود.
جلوههای ویژه میدانی فیلم زمانی خود را نشان میدهند که این گروه شاهد جشنی عجیب میشوند. در این جشن، دو عضو سالخوردۀ محله به صورت داوطلبانه از بالای صخرهای پریده و به آغوش مرگ میروند و همانطور که خواهیم دید، اگر جان سالم به در ببرند باقی اعضا باید خودشان دست به کار شوند، به این صورت که با چکشی بزرگ و چوبی جمجمهی فرد را متلاشی میکنند.
طراح گریم فیلم ایوان پوهرنوک، توانایی خود را در جزئیات 12 مرگی که در داستان رخ میدهد به نمایش میگذارد. او توانست با برنامهای عجلهای به دلیل اینکه فیلمبرداری باید حتماً در ماههای تابستان به اتمام میرسید، برخی از وحشتانگیزترین مرگها/جنازهها را به این فیلم ترسناک سوئدی ارائه دهد.
7- فیلم ترسناک کرمپوس (Krampus | 2015)
در این فیلم کمدی، کریسمسی و ترسناک با کرمپوس آشنا میشویم؛ موجودی از افسانههای آلمانی که میگویند "شبح نیکلاس قدیس" است و کریسمس که میشود، بچههای بد را تنبیه میکند و میدزدد.
در این فیلم ادام اسکات، تونی کولت، امجی انتونی، دیوید کوچنر و دیگر چهرههای محبوب به ایفای نقش میپردازند. داستان فیلم اسیر شدن با خانوادۀ همسر در تعطیلات را به سطح خیالی دیگری میبرد. بعضی جلوهها، مثل کوکیهای زنجبیلی کشنده، کامپیوتری هستند اما بخش بزرگی از موجودات عجیب و غریب کریسمس با استفاده از ماکت و پروتز ساخته شدهاند که از برجستهترین آنها میتوان کاراکتر اصلی، کرمپوس را نام برد.
کارگردان فیلم مایک دووگرتی در مصاحبهای با بلاگ “Film School Rejects” گفته است: "من عاشق جلوههای ویژه میدانی هستم اما درک میکنم چرا برخی فیلمسازان این روش را کنار گذاشته و به سمت دیجیتال رفتهاند، چون در روش میدانی سرعت کار 10 برابر کمتر میشود. به نظر من این نوع جلوه ارزش زحمتش را دارد."
8- فیلم ترسناک منادی پایین «هاربینگر داون» (Harbinger Down | 2015)
اگر از جمعی از طرفداران فیلمهای ترسناک بپرسید به نظرشان چه فیلمی بهترین کاربرد جلوههای ویژه میدانی را داشته، از هر 10 فیلمی که نام میبرند 9 فیلمش «موجود»(The Thing) اثر جان کارپنتر است. «منادی پایین»(Harbinger Down) ادای احترام مستقیمی به این فیلم است.
داستان «منادی پایین»(Harbinger Down) در سال 2015 روی داده و درباره دو دانشجوی فارغالتحصیل رشته زیست و استادشان است که مشغول تحقیق دربارۀ اثرات گرم شدن کره زمین در همان نقطهای هستند که یکی از فضاپیماهای شوروی در سال 1982 سقوط کرده بود. پس از آنکه این تیم فضاپیما را در عمق یخ کشف میکنند، آن را به سطح میآورند و کم کم شروع به آب شدن میکند و موجوداتی فضایی از آن بیرون میزنند.
«منادی پایین»(Harbinger Down) به کارگردانی الک گلیس و تهیهکنندگی تام وودروف جونیور (هر دو مؤسسان کمپانی جلوههای ویژۀ “Studio ADI” هستند)، در ساخت این ادای احترام مدرن برای یکی از برجستهترین فیلمهای ترسناک جهان، از جلوههای ویژه میدانی بهره زیادی برده است.
9- فیلم ترسناک خلأ (The Void | 2016)
«خلأ»(The Void) فیلمی در ژانر ترسناک بوده و داستان یک افسر پلیس جوان به نام دنیل کارتر (آرون پال) را دنبال میکند که در جادهای خارج از شهر مردی زخمی را پیدا کرده است. او مرد را به نزدیکترین بیمارستان میبرد که به خاطر آتشسوزی اخیر کارکنان بسیار اندکی دارد، و در آنجا با تجربیات غیرمنتظره و وحشتناکی رو به رو میشود.
این فیلم مملو از موجودات عجیب و غریبی است که تنها با جلوههای ویژه میدانی به خوبی از آب درمیآیند. تصاویر شبحزده فیلم خواب طرفداران فیلمهای ترسناک را بهم خواهد زد چرا که در آنها از تکنیکهای جلوههای ویژهای استفاده میشود که از آثار کلاسیک این ژانر نظیر «مگس»(The Fly) و «موجود»(The Thing) معروف شدهاند.
10- فیلم ترسناک ارتش مردگان (Army of the Dead | 2021)
زک اسنایدر اخیراً با فیلمهایی مثل «300»، «نگهبانان»(Watchmen) و «لیگ عدالت»(Justice League)، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. او با فیلمهای زامبیها غریبه نیست چرا که بازسازی «طلوع مردگان»(Dawn of the Dead) را نیز خودش کارگردانی کرده است.
در «ارتش مردگان»(Army of the Dead) او برای برخی قسمتها از تصاویر کامپیوتری نیز استفاده میکند، مثلاً یک ببر زامبی که به شرور داستان حمله میکند، اما تصمیم میگیرد وقت و هزینه بگذارد تا "اسب زامبی" که توسط رهبر زامبیها رانده میشود، جلوهای میدانی باشد.
بله درست است! اسب زامبی کامپیوتری نبود. یک اسب واقعی بود که با استفاده از گریم و تجهیزات به اسب زامبی تبدیل شده بود. اینکه یک بازیگرِ انسان را چهار ساعت روی صندلی گریم و پروتز بنشانند چیز دیگری است.
اما مگر میشود اسب واقعی؟ با توجه به اینکه فیلم در گرمای سوزان نیومکزیکو فیلمبرداری شده است، زمان در گذاشتن پروتزهای اسب، سپس فیلمبرداری و در نهایت برداشتن پروتزها و خنک کردن آن برای سکانسهای دیگر بسیار مهم بود.
دفعه بعد که مشغول تماشای یک فیلم ترسناک هستید، به این که آیا جلوههای ویژه آن کامپیوتری یا "واقعی" هستند، توجه ویژه داشته باشید.
منبع: Collider