مرور علی شادمان | کودک معصوم دیروز و جوان اول امروز سینمای ایران
اختصاصی سلام سینما - وقتی علی شادمان در نوجوانی در قامت آن کودک معصوم و بامزه در کنار گلشیفته فراهانی نقشآفرینی کرد، کمتر کسی فکرش را میکرد که در سالهای بعدش تبدیل به یکی از بازیگران جوان پرطرفدار خواهد شد.
علی شادمان با تجربیاتی که در این سالها در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی کسب کرده، امروز بدل به بازیگر محبوب نسل جوان شده است و کیفیت بازیگریاش هم باعث شده تا فیلمسازان زیادی مایل به همکاری با او باشند. نکته قابلتوجه این است که علی شادمان بهمرور تبدیل به بازیگر مدل مشخصی از آثار سینمایی شده و عموم حضورهای مهمش در فیلمها و سریالهایی اجتماعی است که داستانشان حول محور پایینشهر میچرخد.
هفت نقش آفرینی به یادماندنی رضا عطاران | نوشداروی سینمای ایران
سریال «سرزمین مادری» کمال تبریزی این روزها پس از سالها توقیف، در حال پخش است. سریالی که در آن علی شادمان نوجوان بوده است. دیدن دوباره او در قامت یک نوجوان، حس جالبی به تماشاگر میدهد، حس جالبی شبیه به نوستالژی.
به بهانه پخش این سریال مهمترین نقشآفرینیهای علی شادمان را مرور کردیم.
سریالها
یاغی
«یاغی» قطعاً مهمترین تجربه بازیگری علی شادمان است. اولین اثری که در آن نقش قهرمان اصلی را بازی میکند. سریالی که با استقبال باورنکردنی مخاطبان همراه شد و محبوبیت و شهرت علی شادمان را به عرش برد.
او در این سریال نقش قهرمانی از پایینشهر را بازی میکند که کشتیگیر بسیار بااستعدادی است و استعدادش توسط خیری که در عرصه کشتی کار میکند کشف میشود. این سریال روند تبدیلشدن این قهرمان از یک پسر نابالغ به یک مرد قهرمان را به نمایش میگذارد.
بازی خوب علی شادمان یکی از اصلیترین دلایل موفقیت این سریال بود. انتخاب و برای ایفای نقش پسری که در فرهنگ پایینشهر بزرگ شده اما لات و اوباش نیست، بسیار هوشمندانه بود. ضمن اینکه حضور ستارههای مختلفی مانند طناز طباطبایی و پارسا پیروزفر باعث شده بود سطح و کیفیت بازیهای «یاغی» قابلقبول باشد.
میخواهم زنده بمانم
«میخواهم زنده بمانم» سریالی که شهرام شاهحسینی آن را کارگردانی کرده، تجربه مهم دیگر شادمان در شبکه نمایش خانگی است.
او در این سریال هرچند نقش مکمل را ایفا میکرد؛ اما یکی از شخصیتهای محبوب سریال نزد مخاطبان بود. پسر جوانی که شیطنتها و بامزگیهای خاص خودش را دارد و درگیری عاشقانهاش با زنی که از خود او بزرگتر و متعلق به طبقه اجتماعی دیگری بود، جذابیت کاراکترش را دوچندان میکرد.
علی شادمان با بازی راحت و روان خود جلوی دوربین توانسته بود آن جنبه شیطنتآمیز و سربههوایی کاراکتر را بهخوبی به اجرا بگذارد و با آن سبیل نازک دههٔ پنجاهی، ظاهرش هم متفاوت و برای تماشاگر همدلیبرانگیز بود.
سرزمین مادری
سریال «سرزمین مادری» بعد از ده سال توقیف امکان پخش پیدا کرد. سریالی با تم تاریخی و عاشقانه که روایتش را از دههٔ بیست و دوران زمامداری دکتر مصدق و وقایع مشروطیت آغاز میکند و در دل تاریخ پیش میرود. قهرمان اصلی سریال پسربچهای به نام رهی است که دوران کودکیاش را علی شادمان به اجرا درآورده است. همان تصویر کودکانه دلنشین که در «میم مثل مادر» دیده بودیم، حالا در قالبی تاریخی، موردتوجه مخاطب قرار میگیرد.
همانطور که اشاره کردیم یکی از نکات جالبتوجه درباره این سریال، فهرست بازیگران پرتعداد آن است که اغلب در بازهٔ زمانی ۱۰ساله بین تولید و پخش، زمانی در جایگاه متفاوتی به لحاظ حرفهای بودهاند و حالا در فضای دیگری هستند.
فیلمها
میم مثل مادر
فیلم «میم مثل مادر» هم هرچند از اولین تجربیات جدی شادمان جلوی دوربین، آن هم در دوران کودکی و نوجوانیاش است، اما این باعث نمیشود تا در لیست بهترینهایش قرار نگیرد. مخصوصاً که اجرای درست برای یک نوجوان بهمراتب سختتر است.
حالا این را هم اضافه کنید که شادمان با وجود بیتجربگیاش در «میم مثل مادر» نقش یک کودک کمتوان را بازی میکند که بهواسطه شیمیایی شدن مادرش در دوران جنگ، مشکلات حرکتی و تنفسی دارد. علی شادمان پررنگترین و مؤثرترین کودک سینمای ایران در دهه هشتاد است، با اختلافی نسبتاً فاحش با بقیه پسربچههای سینمایی این دهه. حضورش از همان ابتدا محرک درام است و عامل جدایی زن و شوهر و شروع قصه میشود و در ادامه همه ابعاد زندگی مادرش را تحتتأثیر قرار میدهد. با ورود پدر به ماجرا و فرارش از خانه، از یک محرک و کاتالیزور بدل به یک کنشگر میشود و همین فرارش فصل نهایی فیلم را به سرمنزل میرساند.
معصومیت چهرهٔ شادمان و آن صدای کودکانهاش باعث میشود تماشاگر به او دل ببندد. ضمن اینکه هماهنگی میان او و گلشیفته فراهانی هم نکتهٔ قابلتوجهی است.
شنای پروانه
«شنای پروانه» تا اندازه زیادی برآیند مهمترین مستندهای پیشین کارت از جمله «خونمردگی»، «سمفونی مرگ» و «آوانتاژ» است.
«شنای پروانه» درباره قوانین خاص و درونی اراذل پایینشهر است. کسانی که کنترل خیابانها و محلهها را در دست دارند. خط اولیه داستان هم یک انتخاب عالی برای ورود به داستان اراذل است: یک خیانت ناموسی که منجر به قتل میشود و گنده لات محله را به زندان میافکند. تجربه کار در پایینشهر باعث شده تا کارت بتواند تصویری همهجانبه از اراذل به نمایش بگذارد.
کارت قهرمان را به شکل یک مرد محروم اما شریف و دور از جهان خلافکارها طراحی میکند و او را در دل حادثه و وسط خلافکارها و قمهکشها میاندازد و تنها رها میکند تا راه خود را بیابد هم فرصت تحلیل و تامل را برای تماشاگر بیشتر میکند.
هرچند شادمان در این فیلم هم نقش کوتاهی دارد؛ اما با همان مدتزمان کوتاه حضورش جلوی دوربین، باانرژی و شوری زیادی که در بازیاش آورده در میان همهٔ ستارههای این فیلم پر بازیگر، در خاطر میماند.
جاندار
«جاندار» سطح پایینترین فیلم این لیست است. یک فیلم متوسطالحال که البته یک علی شادمان خوب و متفاوت دارد که در میان ستارگان فیلم مانند فاطمه معتمدآریا، حامد بهداد و باران کوثری که همگی اجراهایی ضعیف و کمفروغ دارند، بهخوبی از پس اجرای نقش برادر کوچک و کله خراب یک خانواده پایینشهری برآمده است. حضور شادمان از معدود نکات مثبت «جاندار» است.
بنای شکلگیری جاندار بر اساس خوشایند مخاطب و دستیابی به آمار فروش بالا بوده است. انگار که کارگردانان فیلم نشسته و وضع سینمای ایران را بررسی کرده و با خود گفته باشند برای ساختن یک فیلم دهنپرکن و خوش گیشه به چه چیزهایی احتیاج داریم و سپس با هوشمندی متریالشان را انتخاب کردهاند. ازاینحیث اگر نگاه کنیم، آنها یک فیلم اول موفق ساختهاند: فیلمی که با عوامل حرفهای تولید شده، کلی ستاره دارد که فروشش را تضمین میکند و موضوعی حساسیتبرانگیز هم دارد که در زمانی که جامعه ایران غوطهور در ناامیدی است صدچندان بر زشتیها و کثافتها تأکید میورزد تا همدلی به دست بیاورد.