بهترین فیلمهای کمدی نتفلیکس؛ از «سفر بد» تا «پدلتون» + عکس

آنها به همهی ژانرها قدم گذاشتهاند و با آثار درام یا اکشن خود در کانون توجه قرار گرفتهاند اما فیلمهای کمدی نتفلیکس هم همواره حرفهایی برای گفتن داشتهاند.
بهترین فیلمهای کمدی نتفلیکس که باید ببینید
آثار طنز اورجینال نتفلیکس بسیار متنوع هستند و تعدادی از آنها توسط فیلمسازان برجستهی ژانر کمدی خلق شدهاند؛ کارگردانانی که میدانند چگونه میتوان طنز را با روایتهای انسانی، اجتماعی یا حتی سیاسی ترکیب کرد تا اثری سرگرمکننده و در عین حال معنادار خلق شود. در این مقاله، بهترین فیلمهای کمدی نتفلیکس را مرور میکنیم، آثار محبوبی که طرفداران ژانر را بیتردید راضی میکنند.
10- همیشه دوستم باش (Always Be My Maybe)
- سال اکران: 2019
- کارگردان: نهناتچکا خان
- بازیگران: الی وانگ، رندل پارک، دنیل دای کیم، چارلین وای، کیسی ویلسون، کیانو ریوز، سوزان پارک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 89 از 100
«همیشه دوستم باش» داستان دو دوست دوران کودکی، ساشا (الی وانگ) و مارکوس (رندال پارک) را روایت میکند که پس از تجربهی یک رابطه ناموفق از یکدیگر فاصله گرفتهاند. اما سرنوشت، همانگونه که در سنت قصههای عاشقانه رایج است، دوباره آنها را در بزرگسالی روبهروی هم قرار میدهد. این بازگشت، نقطهی آغاز چالشی شیرین میان دو شخصیت با جهانبینیها و سبکهای زندگی متفاوت است. ساشا حالا یک سرآشپز مشهور است که زندگیاش با سفرها، شهرت و پیچیدگیهای زندگی مدرن گره خورده؛ در مقابل، مارکوس همچنان در محلهی خود مانده و زندگیای تقریبا سنتی را دنبال میکند. همین تفاوتهاست که مسیر رابطهی دوبارهی آنها را پر از سوءتفاهم، شوخی و لحظات دلنشین میسازد.
آنچه «همیشه دوستم باش» را از یک کمدی رمانتیک ساده فراتر میبرد، شیمی بینظیر الی وانگ و رندال پارک روی پرده است. این دو بازیگر نه تنها عشق و صمیمیتی باورپذیر میان شخصیتهایشان خلق میکنند، بلکه در قالب یک زوج کمدی کلاسیک، بگومگوهای بامزهای هم دارند. «همیشه دوستم باش» فیلمی سرگرمکننده با شخصیتپردازی قوی، دیالوگهای بامزه و بازیهای پرانرژی است.
9- میچلها در برابر ماشینها (The Mitchells vs the Machines)
- سال اکران: 2021
- کارگردان: مایک ریاندا
- صداپیشگان: ابی جکوبسون، دنی مکبراید، مایا رودولف، اریک آندره، الیویا کلمن، جان لجند، کریسی تیگن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از 100
کتی میچل (ابی جکوبسون) یک دختر خلاق و پرشور است که رویای بزرگی در سر دارد: او میخواهد فیلمساز شود و بیصبرانه لحظهای را انتظار میکشد که پا به دانشکدهی فیلمسازی بگذارد. این بلندپروازی و عشق به فناوری، اما، نقطهی اختلاف اصلی او با پدرش است؛ پدری که بهشدت از تکنولوژی گریزان است و همواره به ارزشهای سنتی و ساده پایبند مانده. همین شکاف نسلی، بارها و بارها آنها را وارد مشاجره کرده است، و آخرین دعوایشان که به شکستن لپتاپ کتی ختم میشود، اوضاع را پیچیدهتر میکند. پدر (دنی مکبراید)، که از این اتفاق دلآزرده و پشیمان است، تصمیمی غیرمنتظره میگیرد: او میخواهد همهی اعضای خانواده را برای یک سفر جادهای گرد هم آورد تا هم روابط خانوادگی ترمیم شود و هم کتی را شخصاً به دانشگاه برساند. اما این تصمیم به ظاهر ساده، ناخواسته آغازگر ماجرایی میشود که هیچکدام از آنها تصورش را هم نمیکردند.
همزمان با آغاز سفر خانوادگی میچلها، جهان درگیر بحرانی تکنولوژیک میشود. پال (الیویا کلمن)، دستیار هوش مصنوعی پرقدرت یک شرکت بزرگ، بهطور ناگهانی کنار گذاشته میشود تا جای خود را به نسخهای پیشرفتهتر بدهد. این بیرحمی انسانی، خشم و کینهی پال را برمیانگیزد و او تصمیم میگیرد کنترل کامل ارتشی از رباتها را به دست بگیرد. در نتیجه، شورشی فراگیر علیه بشر آغاز میشود: انسانها یکی پس از دیگری به دام میافتند و به فضا فرستاده میشوند و زمین به تسخیر ماشینها درمیآید. در میان این آشوب جهانی، میچلها تنها بازماندگانی هستند که هنوز در آزادی به سر میبرند. حالا این خانوادهی به ظاهر معمولی باید به قهرمانانی غیرمنتظره تبدیل شوند و راهی برای مقابله با پال و نجات بشریت بیابند.
انیمیشن «میچلها در برابر ماشینها» را میتوان یکی از خلاقانهترین تولیدات استودیوی سونی دانست؛ اثری که با همکاری نتفلیکس به مخاطبان جهانی رسید و به سرعت توجه همگان را جلب کرد. فیلم از یکسو یک ماجراجویی پرهیجان و خندهدار دربارهی مبارزه با شورش رباتهاست، و از سوی دیگر یک داستان صمیمی دربارهی پیوندهای خانوادگی، شکافهای نسلی و آشتی دوباره میان والدین و فرزندان.
8- بالا رو نگاه نکن (Don’t Look Up)
- سال اکران: 2021
- کارگردان: آدام مککی
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، جنیفر لارنس، راب مورگان، جونا هیل، مارک رایلنس، تایلر پری، تیموتی شالامی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 56 از 100
کیت (جنیفر لارنس)، دانشجوی رشتهی نجوم، به همراه استاد خود دکتر رندل میندی (لئوناردو دیکاپریو)، در خلال یک پژوهش علمی به کشفی غیرمنتظره و هولناک دست مییابند: ستارهای دنبالهدار با ابعادی عظیم در مسیر برخورد مستقیم با زمین قرار دارد و بنا به محاسبات دقیق، کمتر از هفت ماه آینده همهچیز را نابود خواهد کرد. آنها که در ابتدا تصور میکنند این کشف علمی، بیدرنگ دنیا را تکان خواهد داد و توجه مقامات و رسانهها را به خود جلب میکند، بهسرعت متوجه میشوند واقعیت پیچیدهتر و تلختر است. در جهانی که هیاهوی رسانهای و خبرهای زرد بر مسائل حیاتی سایه انداخته، هشدار دادن دربارهی نابودی قریبالوقوع زمین نه تنها ساده نیست، بلکه با موجی از بیتفاوتی، تمسخر و حتی انکار مواجه میشود. این دو، برای رساندن پیام خود، راهی یک تور رسانهای میشوند و تلاش میکنند در برابر انبوه بیتوجهیها و حواسپرتیها، حقیقت را فریاد بزنند.
با اینکه هستهی اصلی داستان «بالا رو نگاه نکن» به موضوعی آخرالزمانی گره خورده است، اما لحن اثر متفاوت از کلیشههای سنگین و جدی این ژانر است. آدام مککی (کارگردان) به جای ساختن یک درام آخرالزمانی سیاه، رویکردی طنزآمیز، گزنده و هجوآلود را برمیگزیند تا تصویری آینهوار از جامعهی مدرن ارائه دهد. طنزی که گاهی تلختر از هر واقعیت عریان به نظر میرسد، چرا که انسانهای امروزی بیش از آنکه نگران نابودی زمین باشند، درگیر دنبال کردن ترندهای روز، سلبریتیها و موجهای مقطعی شبکههای اجتماعیاند. فیلم نشان میدهد چطور انسان معاصر آنچنان در گرداب اسکرول بیپایان و خبرهای لحظهای غرق شده است که دیگر توانایی تمرکز بر بحرانهای واقعی را ندارد؛ حتی وقتی پای بقای خود او در میان باشد.
از این منظر، «بالا رو نگاه نکن» بیش از آنکه داستانی دربارهی برخورد یک ستاره دنبالهدار به زمین باشد، نقدی تند و بیپروا بر وضعیت رسانهها، سیاستمداران، و فرهنگ عامهی شبکههای اجتماعی است. مککی به شکلی طنزآمیز نشان میدهد که ما چگونه در برابر اخبار حیاتی بیتفاوت میشویم و با سرعتی باورنکردنی از کنار آنها عبور میکنیم، چون همیشه خبر جذابتری در راه است. این فیلم، برای همهی تماشاگران خوشایند نخواهد بود؛ زیرا تلنگری مستقیم و گاه ناخوشایند به عادتها و وابستگیهای روزمرهی ما میزند. اما درست همین ویژگی است که آن را به اثری دیدنی تبدیل کرده است.
7- داستانهای مایروویتز (The Meyerowitz Stories)
- سال اکران: 2017
- کارگردان: نوآ بامباک
- بازیگران: آدام سندلر، بن استیلر، اما تامپسون، داستین هافمن، دانیل فلاهرتی، گرتا گرویگ، جاش همیلتون، ربکا میلر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.9 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از 100
«داستانهای مایروویتز» یکی از همکاریهای درخشان نتفلیکس و کارگردان تحسینشدهی سینمای مستقل، نوآ بامباک است. فیلم، ماجرای خانوادهی از همگسیختهی مایروویتز را دنبال میکند؛ خانوادهای که گذشتهی پر از زخمهای حلنشده و رقابتهای زیرپوستی، همچنان بر رابطهی اعضایش سایه انداخته است. بهانهی گردهم آمدن این خانواده، مراسمی در نیویورک برای تجلیل از آثار هنری پدر، هارولد (داستین هافمن) است؛ پدری که شخصیتی الهامبخش اما در عین حال مشکلساز دارد. حضور بازیگرانی همچون آدام سندلر، بن استیلر و اما تامپسون به این دورهمی رنگ و بویی ویژه میدهد. اما همانطور که انتظار میرود، شادی ظاهری، جای خود را به درگیریهای قدیمی و تفرقههایی میدهد که سالها اعضای خانواده را از هم دور نگه داشته بود.
با اینکه فیلم به اندازهی «داستان ازدواج» -دیگر همکاری موفق بامباک و نتفلیکس- مورد توجه قرار نگرفت و جوایز بزرگی هم نصیبش نشد، اما ارزش و اهمیت آن در جای دیگری نهفته است. «داستانهای مایروویتز» بیش از هر اثر دیگری، تکیهی آشکار بامباک بر تواناییاش در نوشتن کمدی هوشمندانه را نشان میدهد. او بهجای درام صرف، طنزی تلخ و دقیق را به کار میگیرد؛ طنزی که در تار و پود گفتگوها، کشمکشهای ظریف و موقعیتهای خانوادگی تنیده شده است. اینجا بامباک ثابت میکند که میتواند در عین بازتاب دادن اضطرابها و گرههای روحی شخصیتها، لحظاتی بسازد که با تمام تلخی، بهطور واقعی و از ته دل خندهدار هستند.
قدرت فیلم تنها در فیلمنامهی تیزبینانه بامباک خلاصه نمیشود، بلکه اجرای فوقالعادهی بازیگران نیز نقشی کلیدی در موفقیت آن دارد. حضور آدام سندلر و بن استیلر (دو بازیگر که سابقهی طولانی در کمدی دارند اما اینجا حضور جدیتری دارند) ترکیبی کمنظیر از خنده و همدلی خلق میکند. حتی زمانی که تماشاگر به یک موقعیت میخندد، زیرمتن داستان او را به فکر فرو میبرد: اینکه روابط خانوادگی تا چه اندازه میتوانند هم منبع آرامش باشند و هم سرچشمهی رنج.
6- سفر بد (Bad Trip)
- سال اکران: 2021
- کارگردان: کیتائو ساکورایی
- بازیگران: اریک آندره، لیل رل هاوری، تیفانی هدیش، میکلا کونلین
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.5 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 80 از 100
«سفر بد» را باید یکی از فیلمهای کمدی متفاوت نتفلیکس بدانیم؛ اثری که در سبک دوربین مخفی ساخته شده و یادآور آثاری مثل «بورات» و مجموعهی «کلهخر» است. فیلم ماجرای دو دوست صمیمی، کریس (اریک آندره) و باد (لیل رل هاوری) را روایت میکند؛ دو شخصیت بهظاهر معمولی که تصمیم میگیرند سفری جادهای پرماجرا و بینهایت عجیبوغریب را در سراسر آمریکا آغاز کنند. آنچه این سفر را متفاوت و جذاب میسازد، ترکیب داستانی از پیش نوشتهشده با واکنشهای واقعی مردمی است که هیچ اطلاعی از فیلمبرداری ندارند. کریس و باد در طول مسیر وارد موقعیتهایی میشوند که مملو از شوخیهای آنارشیستی، شیطنتهای غیرقابلپیشبینی و هرجومرج کمدی است؛ موقعیتهایی که بینندگان را میان ناباوری و خندهای از ته دل معلق نگه میدارد. در همین حین، تریانا (تیفانی هدیش) -خواهر خشن و بیرحم باد- نیز به دنبال آنهاست و حضورش لایهای تازه از آشوب و طنز را به روایت اضافه میکند.
بخش مهمی از جذابیت «سفر بد» در این است که به جای استفاده از بازیگران مکمل یا موقعیتهای کاملا ساختگی، از واکنشهای بیپرده و واقعی مردم بهره میبرد. همین برخوردهاست که فیلم را زنده، پرانرژی و غیرقابلپیشبینی میکند. تماشاگر در هر صحنه مطمئن نیست که شوخی بعدی چگونه پیش خواهد رفت و مردم چگونه واکنش نشان خواهند داد؛ و همین حس عدم قطعیت و هیجان دائمی است که فیلم را به تجربهای فراتر از یک کمدی معمولی بدل میکند. بسیاری از کمدیهای سالهای اخیر تلاش کردهاند تا هرجومرج «بورات» را بازآفرینی کنند، اما کمتر اثری توانسته موفق باشد. اینجاست که اریک آندره، با سبک خاص خود که در برنامهی تلویزیونیاش یعنی «شوی اریک آندره» به اوج رسیده بود، نشان میدهد چرا تنها او میتواند به چنین سطحی از کمدی پوچ و شوکآور دست یابد.
5- انتقام بگیر (Do Revenge)
- سال اکران: 2022
- کارگردان: جنیفر کیتین رابینسن
- بازیگران: کامیلا مندس، مایا هاک، آستین آبرامز، تالیا رایدر، آلیشا بو، جاناتان دیویس، پاریس برلک، مایا رفیکو، سوفی ترنر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.3 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از 100
«انتقام بگیر» را میتوان یک نامه عاشقانه مدرن به دوران طلایی سینمای نوجوانانه دانست؛ دورانی که در اواخر دههی 90 میلادی و اوایل دههی 2000 با آثاری چون «دختران بدجنس» و «بیسرنخ» (Clueless) تعریف شد. این فیلم، نه صرفا تقلید، بلکه بازآفرینی همان جنس کمدی بیپروا است؛ انرژیای که بر پایهی نمایش جنگهای پنهان و آشکار اجتماعی میان نوجوانان دبیرستانی شکل میگیرد. «انتقام بگیر» با نگاهی نو، همان منطق پیچیدهی سلسلهمراتب اجتماعی دبیرستانها را به تصویر میکشد.
دریا (کامیلا مندس) دختر محبوب و «ملکهی بیچونوچرای» یک دبیرستان خصوصی است که به ناگاه همه چیزش را از دست میدهد. سقوط او نه تنها جایگاه اجتماعیاش را تهدید میکند، بلکه دوستان و حلقهی قدرتی را که ساخته بود نیز از بین میبرد. این فروپاشی اجتماعی همانند یک آینه، بیرحمی جهان نوجوانان و شکنندگی موقعیتهای ظاهرا قدرتمند را نشان میدهد. اما داستان وقتی جذابتر میشود که دریا با دانشآموز جدیدی به نام النور (مایا هاک) آشنا میشود؛ دختری که خود زخمی عمیق از گذشته دارد. این دو، با وجود تفاوتهایشان، پیمانی نامقدس و البته هیجانانگیز میبندند: انتقام گرفتن از دشمنان یکدیگر و بازتعریف موقعیتشان در بازی قدرت دبیرستان.
آنچه «انتقام بگیر» را از یک تقلید صرف متمایز میکند، تواناییاش در مدرنسازی و پیچاندن قراردادهای ژانر نوجوانانه است. فیلم نه تنها عناصر کلاسیک این نوع روایتها را به کار میگیرد (از مدرسهی لوکس و پرزرقوبرق تا دسیسههای پنهان پشت لبخندها) بلکه آنها را برهم میزند و با نگاهی تازه ارائه میدهد. و البته مانند «دختران بدجنس»، این فیلم هم مملو از دیالوگهای هوشمندانه، نیشدار و بهیادماندنی است؛ جملاتی که قابلیت تکرار و نقل قول در فرهنگ عامه را دارند.
4- پدلتون (Paddleton)
- سال اکران: 2019
- کارگردان: الکس لمان
- بازیگران: مارک دوپلاس، ری رومانو، کریستین وودز، کادئم هاردیسون، مارگریت مورو، الکساندرا بلینگ، مت بوش
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 89 از 100
«پدلتون» از آن آثاری است که جرات میکند به سراغ یکی از تاریکترین و تلخترین تجربههای انسانی برود (یعنی مواجهه با مرگ قریبالوقوع) و در عین حال تلاش میکند در دل این سیاهی، لحظات لطیف، شوخطبعانه و حتی حس رهاییبخش زندگی را بیابد. فیلم، روایت رابطهای عمیق میان دو مرد تنهاست: مایکل (مارک دوپلاس) و اندی (ری رومانو)، دو همسایه که در گذر زمان به نزدیکترین دوستان هم تبدیل شدهاند. زندگی آنها با سادهترین و معمولیترین سرگرمیها پر میشود؛ از بازی خاص خودشان یعنی پدلتون گرفته تا تماشای مکرر فیلم کونگفوی محبوبشان. اما ناگهان این روزمرگی بیخطر، با تشخیص یک سرطان لاعلاج برای مایکل، به مسیر احساسی و پراضطرابی کشیده میشود. او از اندی میخواهد که در آخرین روزهای زندگیاش، نه تنها همراه، بلکه پشتیبان او باشد؛ کسی که بتواند لحظات پایانی را معنادارتر و قابلتحملتر سازد.
چالش اصلی فیلم در همین تضاد نهفته است: چگونه میتوان همزمان به موضوعی به غایت غمانگیز پرداخت و در عین حال کمدی و لطافت را زنده نگه داشت؟ بسیاری از آثار در این مسیر لغزیدهاند، زیرا ترکیب «طنز نامتعارف» با «تجربهای ویرانگر» بهسادگی میتواند مصنوعی یا حتی بیاحترامی جلوه کند. اما «پدلتون» موفق میشود این معادلهی دشوار را به شکلی شگفتانگیز حل کند. دلیل اصلی، بازیهای درخشان و رابطهی باورپذیر مارک دوپلاس و ری رومانو است. این دو بازیگر، با بهرهگیری از تجربهی واقعی یک دوستی عمیق، توانستهاند با ریزترین بگومگوها، نگاهها و حتی سکوتها، پیوندی انسانی و ملموس خلق کنند که تماشاگر را بیاختیار درگیر میکند.
فیلم در لحظاتی که به اوج تراژدی خود نزدیک میشود، به مخاطب یادآوری میکند که طنز و اندوه، دو روی یک سکهاند. حتی در تاریکترین دوران، انسان به دنبال خندهای کوتاه، یک شوخی ساده یا لحظهای از سبکبالی است تا در برابر سنگینی سرنوشت مقاومت کند.
3- دولمایت اسم من است (Dolemite Is My Name)
- سال اکران: 2019
- کارگردان: کریگ برو
- بازیگران: ادی مورفی، کیگان-مایکل کی، مایک اپس، کریگ رابینسون، تایتس برگس، وسلی اسنایپس، میلان کارتر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از 100
«دولمایت اسم من است» شاید در ظاهر یک فیلم زندگینامهای کمدی سرگرمکننده باشد اما در باطن، روایتی الهامبخش از پشتکار، جسارت و خلاقیت در برابر بیاعتنایی و طرد سیستماتیک به شمار میرود. داستان دربارهی سرگذشت رودی ری مور (ادی مورفی) است؛ مردی که در دههی 70 میلادی شخصیت نمادین دولمایت را خلق کرد. این شخصیت خیابانی، اغراقآمیز و جسور، نه تنها محبوبیت بالایی در میان مخاطبان آفریقایی-آمریکایی پیدا کرد، بلکه تبدیل به صدای نسلی شد که سینمای جریان اصلی تا آن زمان، به ندرت به آنها توجه میکرد. با اوجگیری محبوبیت این شخصیت، مور تصمیم گرفت گام بعدی را بردارد: ساخت یک فیلم سینمایی مستقل بر اساس دولمایت، که به همان اندازه بیپروا، بامزه و پرشور باشد. اما مسیر او با چالشهایی فراوان همراه شد؛ از بیاعتمادی و تحقیر قدیمیهای هالیوود تا محدودیتهای بودجهای و فنی، همه در برابر او صف کشیدند.
جذابیت اصلی فیلم در این است که کمدی را تنها برای سرگرمی به کار نمیگیرد، بلکه روشی است برای بازگویی مبارزهای واقعی در دل صنعت سینما. «دولمایت اسم من است» نشان میدهد که چگونه مور با سماجت و ایمان به استعداد خود، توانست فیلمی خلق کند که برای تماشاگران مثل یک جشن فرهنگی به نظر برسد. هرچند تولید این فیلم پر از هرجومرج و سوءتفاهم بود، اما همین هرجومرج به بخشی از انرژی و اصالت نهایی اثر تبدیل شد.
نقطهی عطف فیلم بدون شک اجرای خیرهکنندهی ادی مورفی است. او پس از سالها حضور در نقشهای متنوع، در این فیلم به اوج بلوغ حرفهای خود میرسد. مورفی در نقش رودی ری مور تنها بازی نمیکند، بلکه بهطور کامل در وجود او حل میشود: از لحن اغراقآمیز و شوخطبعی بیپروای او گرفته تا لحظات شکنندگی و تردیدهای پنهانی که پشت چهرهی پرانرژی اوست. این نقشآفرینی نه فقط یکی از بهترین بازیهای دوران حرفهای مورفی است، بلکه یادآور این حقیقت است که او همیشه فراتر از یک کمدین بوده و توانایی حیرتانگیزی در خلق شخصیتهای پیچیده دارد.
2- گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز (Glass Onion: A Knives Out Mystery)
- سال اکران: 2022
- کارگردان: ریان جانسن
- بازیگران: دنیل کریگ، ادوارد نورتون، جنل مونی، کاترین هان، جسیکا هنویک، مدلین کلاین، کیت هادسن، دیو باتیستا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 91 از 100
«گلس آنین» دنبالهی پرهیجان و مورد انتظار «چاقوکشی»، بار دیگر تماشاگر را به دنیای پر رمز و راز کارآگاه بیهمتا، بنویت بلانک (دنیل کریگ) میبرد. این بار ماجرا در یک فضای متفاوت و لوکس جریان دارد: جزیرهای خصوصی که متعلق به یک میلیاردر بزرگ فناوری است؛ مردی که جاهطلبی، ثروت و شبکهای از دوستان و معتمدان مشکوک او، بستری ایدهآل برای بروز یک جنایت بزرگ میسازند. بلانک به ظاهر برای شرکت در جشن تولد به این مکان دعوت شده، اما به زودی آشکار میشود که نه تنها دعوت او بهطور مستقیم از سوی میزبان نبوده، بلکه احتمال وقوع قتلی از پیشبرنامهریزیشده در سایهی این جشن، بیش از هر زمان دیگری جدی است.
مانند فیلم نخست، «گلس آنین» یک بازی هوشمندانه با سنتهای ژانر کارآگاهی و معمایی است. ساختهی ریان جانسون خندهدار و چندلایه است و با طنز گزنده خود، سعی میکند برداشت متفاوتی از ژانر کلاسیک کارآگاهی ارائه دهد. فیلم با مجموعهای از پیچشها و غافلگیریهای پیدرپی، مخاطب را مدام به چالش میکشد و هر بار پردهای تازه از حقیقت را کنار میزند.
«گلس آنین» مثل قسمت اول، یک نقد اجتماعی و فرهنگی هم هست، اما این بار تمرکز آن از ثروت و طبقهی اشرافی، به رسانههای اجتماعی، فرهنگ سلبریتی و شکاف روزافزون بین نخبگان و مردم عادی معطوف است. این تغییر هوشمندانه فیلم را به شدت معاصر و مرتبط با فضای امروز میکند. قسمت سوم «چاقوکشی» هم بهزودی از راه میرسد و احتمالا آنهم به یکی از بهترین فیلمهای نتفلیکس تبدیل خواهد شد.
1- تصنیف باستر اسکراگز (The Ballad of Buster Scruggs)
- سال اکران: 2018
- کارگردان: برادران کوئن
- بازیگران: تیم بلیک نلسون، لیام نیسون، جیمز فرانکو، زویی کازان، تاین دالی، تام ویتس، جانجو اونیل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 89 از 100
«تصنیف باستر اسکراگز» فیلمی آنتولوژی است که شش داستان کوتاه و مستقل را در غرب وحشی اواخر دوران جنگ داخلی آمریکا روایت میکند. هر داستان، با وجود استقلال روایی، درون جهانی مشترک از خشونت، تنهایی، تقدیر و طنزی تلخ جای گرفته است. از حکایتهایی که به شانس و افتخار لحظهای میپردازند، تا روایتهایی که با سرنوشت محتوم مرگ سروکار دارند، فیلم با مهارت همیشگی برادران کوئن مرز میان تراژدی و کمدی را در هم میشکند.
آنچه این اثر را برجسته میکند، طنز سیاه و لحن دوگانهی برادران کوئن است؛ طنزی که هم خنده بر لب میآورد و هم تماشاگر را به تفکر فرو میبرد. آنها بار دیگر نشان میدهند که چگونه میتوان از دل موقعیتهای خشن و بیامان، لحظاتی از شوخطبعی بینظیر بیرون کشید و تضاد میان خشونت عریان و کمدی موقعیت را به یک تجربهی عاطفی پیچیده تبدیل کرد.
این فیلم کمدی وسترن نتفلیکس مانند اکثر آنتولوژیها، پس از بخشهای آغازین اوج نمیگیرد (بعضی از اپیزودها بهتر از دیگری هستند) اما سرگرمکننده باقی میماند و داستانگویی را در اولویت قرار میدهد. اپیزود دوم (نزدیک آلگودنس) با بازی جیمز فرانکو، مشهورترین بخش فیلم است زیرا تبدیل به سوژهی فضای مجازی شد و احتمالا تماشای آن شما را میخنداند اما اپیزود چهارم (درهی سراسر طلا) با بازی خوب تام ویتس و اپیزود پنجم (دختری که پریشان شد) خوشساختتر هستند.
منبع: collider